بایگانی برچسب: s

۹ قانون برای ساخت استارتاپ های پایدار

استودیوهای استارتاپی نوع جدیدی از کسب‌وکار هستند. در حال حاضر شاید چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ استودیوی استارتاپ در دنیا وجود داشته باشد که از بین آن‌ها می‌توانیم به IdeaLab، Expa و BetaWorks اشاره کنیم. اما به نظر می‌رسد که در آینده شاهد تعداد بیشتری از این استودیوها با توجه به نوع کاری که انجام می‌دهند خواهیم بود. 

افرادی که پشت این سازمان‌ها هستند کارآفرینان، سرمایه‌گذاران و سازندگان هستند. آن‌ها معمولا در شرکت‌های خارجی سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. در اکثر موارد ایده‌ها از دل همین شرکت‌ها بر می‌آیند، از ابتدا ساخته می‌شوند تا ایده تجاری شکل بگیرد و بعد به شکل یک استارتاپ مستقل با تیمی مستقل از استودیو جدا می‌شوند در حالی که هنوز هم استودیو سهمی از این معادله دارد.

او می‌گوید: «وقتی ۹ ماه پیش استودیوی استارتاپی Pioneer Square Labs که من در آن کار می‌کنم آغاز به کار کرد اطلاعات زیادی در مورد این که چطور باید چنین بیزنسی اداره شود، وجود نداشت. درست شبیه به زمانی  که Y Combinator و TechStars مدل شتاب‌دهی خود را آغاز کردند که البته در آن زمانی به خوبی درک نشده بود. پس از آن نمونه‌های بسیاری از مدل‌های شتاب‌دهی به کسب‌وکار مورد آزمایش قرار گرفتند و در نهایت برخی شکست خوردند و برخی به کار خود ادامه دادند. حالا اطلاعات و تجربیات زیادی در این زمینه برای کار آفرین بعدی که بخواهد بیزنس شتاب‌بخشی به کسب‌وکارها را ایجاد کند وجود دارد.»

بنابراین تصمیم گرفتم برخی از نکات کلیدی که طی این مدت در رابطه با اداره یک استودیوی استارتاپی یاد گرفته‌ام را با شما به اشتراک بگذارم.

از بین تمام دروسی که طی این مدت یاد گرفته‌ایم من ۹ مورد را برای شما انتخاب کرده‌ام چرا که بیان آن‌ها ساده‌تر بوده و البته فکر نکنید که خیلی واضح هستند (بسیاری از چیزهایی که در ادامه می‌خوانید در ابتدا واقعا واضح به نظر می‌رسند ولی وقتی واقعا در حال اداره یک کسب‌وکار باشید این موارد چندان هم روشن نیستند).

۱. تحقیقات راه طولانی پیش رو دارند

نمی‌خواهم وارد فرآیند ایده‌پردازی خودمان شوم ولی می‌توانم به شما بگویم که اصلا چیز عجیبی نیست که وقتی فردی ایده‌اش را مطرح می‌کند، ناگهان متوجه شود که ۳ شرکت با همین ایده در حال حاضر مشغول فعالیت در بازار هستند. اگر هیچ شرکتی را پیدا نکردید که قبل از شما در حال کار با ایده شما باشد، باید از خودتان بپرسید که چرا؟ و با دقت بیشتری داده‌ها را بررسی کنید. در بسیاری از موارد قوانینی وجود دارد که مانع از اجرایی شدن ایده شما می‌شوند و حتی بدتر، گاهی پول لازم برای عملی کردن ایده خود را ندارید. 

گاهی اوقات تحقیقات سبب می‌شوند به ایده‌های بهتری برسید که تابه‌حال صورت نگرفته‌اند یا این که اگر پول و انرژی صرف گزینه X‌ شوند بهتر است تا این که صرف گزینه Y شوند. 

۲. نزدیک پول باقی بمانید

بخشی از فرآیندها مالی می‌باشد. کسب‌وکاری داشته باشید که ارزش اصلی را به مشتری تحویل دهد. بله برخی از تجارت‌ها در ابتدا فاصله زیادی با پول داشته‌اند مثل فیسبوک ولی یک استودیوی استارتاپ معمولا فرصت کافی برای محصولی که مقیاس‌های اصلی‌اش بلندمدت هستند را ندارد. نزدیک بودن به گردش مالی و درآمدزایی در کوتاه‌مدت تاثیر زیادی در قبول یا رد شدن یک کسب‌وکار کوچک دارد. 

۳. ایده‌های نه چندان داغ زودتر پذیرفته می‌شوند

من می‌خواهم به شما بگویم داغ بودن ایده‌ها رابطه عکس با پذیرفته شدنش دارد. چرا چنین رابطه‌ای وجود دارد؟ درست مثل جامعه بشری، جایی که جذابیت‌های جنسی بین دو نفر می‌تواند در قضاوت درست آن‌ها تاثیر بگذارد، به گونه‌ای که عیب‌های طرف مقابل را نبینند، جذابیت ایده‌ها هم می‌تواند گاهی همچون ابری تصمیمات را مبنی بر پیگیری کردن یا نکردن آن‌ها تحت تاثیر قرار دهند.  

البته گاهی ایده‌ها فقط از نظر صاحب ایده داغ محسوب می‌شوند. ممکن است شما توسط صنعت، فناوری یا فردی که موفقیتی در زمینه‌ای کسب کرده اغوا شده‌ باشید. تمام این موارد می‌توانند یک قضاوت صحیح را تحت تاثیر قرار دهند. 

از سوی دیگر، وقتی شما به ایده‌ای در رابطه با یک حوزه نه چندان تجملاتی و داغ نگاه می‌کنید یا ایده‌ای که از فناوری‌های مرسوم استفاده می‌کند یا ایده‌ در زمینه‌هایی که هیچ میلیاردر مشهوری در آن حوزه وجود ندارد، اگر اکثر افراد تیم شما موافق هستند که آن ایده را پیگیری کنید بنابراین می‌توانید مطمئن باشید که باید آن ایده را دنبال کنید. 

۴. به دنبال جایی باشید که ایده‌ها تلاقی پیدا می‌کنند

این طور نیست که بهترین ایده‌ها ناگهان به مغز شما خطور کنند. برخی فلاسفه معتقدند که چیزی به نام ایده جدید وجود ندارد و تمام ایده‌ها ترکیبی از ایده‌های سابق هستند و این همان جایی است که همه چیز جذاب می‌شود. 

بهترین ایده‌ها معمولا ترکیبی از ایده‌های قبلی، تکامل یک ایده دیگر یا ایده موفقی هستند که در حوزه دیگری به کار گرفته شده است

بهترین ایده‌ها معمولا ترکیبی از ایده‌های قبلی، تکامل یک ایده دیگر یا ایده موفقی هستند که در حوزه دیگری به کار گرفته شده است. چیزی که می‌خواهم بگویم این است که بهترین راه به‌دست آوردن ایده، تحقیق کردن و جستجوی ایده‌های قبلی برای الهام گرفتن است. 

۵. میانگین به درد نمی‌خورد

تصور کنید شما و تیم‌تان در حال امتیازدهی به ۲ ایده هستید. هر فردی امتیازی بین ۱ تا ۵ (۱ به معنی افتضاح و ۵ به معنی عالی) به هر ایده می‌دهد. در این صورت کدام ایده بهتر است: ایده A‌ با میانگین ۳.۲ یا ایده B‌ با میانگین ۳.۵؟ شما دقیقا نمی‌دانید.  اینجا هدف رسیدن به اجماع نیست بلکه باید ایده‌ای انتخاب شود که توسط نسبت خوبی از تیم با شدت پیگیری شود. برای مثال اگر همه به ایده B امتیاز ۳.۵ داده باشند ولی برای ایده A برخی امتیاز ۵، برخی امتیاز ۳ و برخی ۲ داده باشند در این صورت ایده A برای امتحان بهتر است.

بنابراین هدف این نیست که همه را قانع کنیم که یک ایده خوب است یا حتی هدف این نیست که یک آستانه متوسط دلخواه پیدا کنیم بلکه هدف پیدا کردن ایده‌ای است که چند نفر از اعضای تیم انگیزه کافی برای جستجو و پیگیری آن را دارند. 

۶. تنوع فوق‌العاده است

برای فردی که در انزوا وسط جنگل زندگی می‌کند، بسیار دشوار است که ایده‌ای برای محصولی پیدا کند که مردم به آن نیاز دارند. شاید نه به آن شدت ولی همین موضوع در رابطه با یک سری رفیق که هم سن و سال هم هستند و همگی به یک دانشگاه رفته‌اند، در شهر یکسانی زندگی می‌کنند و مشکلات یکسانی هم دارند که باید حل کنند و این مشکلات چندان با مشکلات مردم همخوانی ندارد نیز صادق است. 

 برای فردی که در انزوا وسط جنگل زندگی می‌کند، بسیار دشوار است که ایده‌ای برای محصولی پیدا کند که مردم به آن نیاز دارند

اگر با نکته شماره ۴ موافق هستید یعنی شما هم موافقید که ایده‌ها از ترکیب ایده‌های قبلی به‌وجود می‌آیند در این صورت ساده است که متوجه شوید چرا تنوع در نوع تفکر، سابقه و تجربیات بهترین منبع ایده‌های خام است.

حتی تنوع جنسیتی نیز مهم است، همین‌طور سایر موارد متنوع از قبیل تجربیات زندگی، سن، مذهب، دیدگاه‌های سیاسی، سابقه و غیره مهم هستند.

۷. بی‌تعهد ولی پرشور

درست مثل ازدواج، لازم است که شما دورانی را با ایده خود بگذرانید بدون این که تعهدات سنگین داشته باشید (دوران نامزدی). این میزان تعهدات کم بخصوص در روزهای اولی که ایده به ذهنتان می‌رسد مفید است. بدون شک شما نمی‌خواهید عاشق ایده‌ای شوید که شما را از دیدن نقص‌هایش باز می‌دارد. شما اشتیاق زیادی برای درک این ایده دارید بدون این که تعهدی برای آن داشته باشید.

بی‌تعهدی یکی از اصلی‌ترین دلایل در عدم موفقیت استارتاپ‌ها است

بی‌تعهدی اولین دلیلی است که من فکر می‌کنم بسیاری از افراد نمی‌توانند در یک Startup studio کار کنند. واقعا مشخص نیست که چقدر سریع ایده‌ای که شما روی آن کار می‌کنید می‌تواند تغییر کند. شاید یک شریک توزیع مهم تصمیم بگیرد که دیگر با شما شراکت نکند. شاید یکی از کارشناسان یکی از بخش‌های حساس کار تصمیم بگیرد که ناگهان این کار را ترک کرده و به یک شرکت دیگر با کار تمام‌وقت ملحق شود. شاید مشخص شود یک فناوری خاص که پیش از این تصور می‌شد طی چند هفته آماده می‌شود، به ۶ ماه زمان نیاز دارد و در قالب مدل استارتاپ استودیو نمی‌گنجد. خیلی چیزها ممکن است آن‌طور که از قبل پیش‌بینی می‌شد پیش نروند در هر حال شما باید قادر باشید که روابط را گرم نگه دارید. 

۸. همیشه در حال استخدام کردن باشید

همیشه در حال استخدام کردن باشید. خیلی عجیب است که چقدر سریع همه چیز تغییر می‌کند و همه چیز می‌تواند از ۵ به صفر یا از ۵ به ۱۰ برسد. شاید این ماه یک پروژه را تعطیل کنید ولی ماه بعد مجبور باشید برای توسعه یک پروژه در انتظار مدیرعامل یا مدیر ارشد فناوری مناسب بمانید. تنها راهی که ما پیدا کرده‌ایم این است که منتظر نمانیم تا همه چیز قبل از استخدام مدیرعامل و مدیر ارشد فناوری آماده شود، خوب متوجه شده‌ایم که شاید این تلاش‌ها بدون آن‌ها به هیچ ثمری نرسد.

۹. مجموعه بسیار کوچک = کارآفرینان ∩ ایده پردازان

اشتراک بین مجموعه کارآفرینان و ایده‌پردازان مساوی یک مجموعه کوچک است. اگر فقط یک چیز باشد که می‌خواهم در این مقاله به آن تاکید زیادی داشته باشم این است که ما به اشتباه فکر می‌کنیم که کارآفرینان خوب، ایده‌پردازان و خلق‌کننده‌های خوبی هم هستند. رسانه‌ها ما را با داستان‌های جذاب در مورد این که چطور یک نفر ناگهان ایده‌ای به ذهنش خطور کرده، استارتاپی را بنیان‌گذاری کرده، به یک رهبر جذاب تبدیل شده و چند سال بعد هم میلیاردر شده بمباران می‌کنند. این افسانه‌ای روی افسانه دیگر است. 

رسانه‌ها ما را با داستان‌های جذاب در مورد این که چطور یک نفر ناگهان ایده‌ای به ذهنش خطور کرده، استارتاپی را بنیان‌گذاری کرده، به یک رهبر جذاب تبدیل شده و چند سال بعد هم میلیاردر شده بمباران می‌کنند ولی این تفکری ساده‌لوحانه است

ری کراک مک دونالدز را بنیان‌گذاری نکرد، هووراد شولتز Starbucks را بنیان‌گذاری نکرد. ایلان ماسک تسلا را بنیان‌گذاری نکرد. بسیاری از کارآفرینان مطرح (حتی آن‌هایی که در گذشته موفق بوده‌اند) تقلا می‌کنند تا ایده‌های خوبی برای پیگیری کردن پیدا کنند. بسیاری از آن‌ها فکر نمی‌کنند که نیاز باشد تا در روز شروع آن ایده آنجا باشند ولی آن‌ها اشتیاقی از خود برای ایده‌های دیگران نشان می‌دهند و برنامه روحی دارند که چطور ایده را از نقطه A به نقطه Z برسانند. 

و البته در نهایت همه ما می‌دانیم که فقط ایده مهم نیست بلکه اجرای آن ملاک است. 

منبع: زومیت

چرا موفق ترین مدیران و کارآفرینان به حلقه ای از افراد نزدیک به خود نیاز دارند

آیا معتقدید همه‌ی چیزهایی که برای موفقیت خود، کمپانی و صنعتی را که در آن فعالیت می‌کنید نیاز دارید، در اختیار گرفته‌اید؟ اگر جوابتان به این سوال مثبت است پس با مشکل مواجه هستید. موفق‌ترین کارآفرینان و مدیران می‌دانند که همه جواب‌هایی که نیاز دارند را نمی‌دانند و حتی این انتظار را هم ندارند. با ما همراه باشید.

مطالعه‌ای که در ادامه خواهید خواند از زبان Mindy Mackenzie، مشاور مدیرعامل و نویسنده کتاب The Courage Solution: The Power of Truth-Telling است. وی می‌گوید:

من بسیاری از کسب و کار‌های متوسط را می‌شناسم که فکر می‌کنند کسانی نردبان موفقیت را بالا می‌روند که شبیه به یک مبارز تنها باشند. اما من با بسیاری از مدیران کسب و کار‌های موفق کار کرده‌ام و همه آن‌ها این حقیقت را پذیرفته‌اند که هر مدیری برای موفقیت به گروهی از افراد نزدیک خود برای کمک در مسائل کاری و زندگی نیازمند است.

مایندی مکنزی، نام این گروه کوچک مشاور و مراقب را «گروه شخصی دلسوز» نام‌گذاری می‌کند و معتقد است که هر کسب و کاری که بخواهد حتی به درجه‌ای از موفقیت برسد، به این‌چنین گروهی نیازمند است. وی در ادامه حرف‌های خود می‌گوید:

«شما می‌توانید بهترین ماشین و بهترین راننده را داشته باشید، اما بدون یک حلقه از اشخاص دلسوز هیچگاه به سمت پیروزی حرکت نمی‌کنید.»

b640248d-7f17-4b97-8fb1-9a1c9d75e236کنزی می‌گوید گروه وی را ۶ نفر تشکیل می‌دهند که اکثر آن‌ها را بیشتر از سال‌ها و حتی دهه‌ها می‌شناسند. او می‌تواند هر زمان که نیاز به مشاوره، نظر‌خواهی یا کلا صحبت کردن داشت با آن‌ها وقت بگذارند.

«بسیاری از آن‌ها شخصیت مرا می‌دانند، خود من را دوست دارند و مفهوم کلمه کسب و کار را فهمیده‌اند، پس نیاز نیست برای تعریف یک موضوع توضیح زیاد و اضافی بدهم.»

برای مثال در خانه هم یک مادر یک گروه دلسوز دارد که در کار‌ها به وی کمک می‌کنند و بدون این‌که نیاز به یاد دادن چیزی باشد، خیلی از موضوعات را می‌توان سریع‌تر و بهتر حل کرد.

اما چگونه می‌شود یک «گروه شخصی دلسوز» برای خود داشت؟!

۱. از طرز فکری صحیح شروع کنید

دریافت کمک با دانستن این‌که نیاز به کمک دارید شروع می‌شود و باید بگذارید دیگران نیز این موضوع را بدانند. «آسیب‌پذیر باشید و برای کمک درخواست کنید.» این موضوع را بدانید که شما نیاز به کمک دارید و همه جواب‌ها را در اختیار ندارید و در آینده هم همه جواب‌ها را به‌دست نخواهید آورد که البته این یک موضوع کاملا طبیعی است. 

درست کردن طرز فکر خود برای شروع درخواست کمک، بسیار مهم است. دلیل بسیار متداولی که مردم نمی‌توانند کمک دریافت کنند، نتوانستن در درخواست صحیح آن است.

۲. افرادی را انتخاب کنید که به آنها اعتماد دارید

آیا کسی هست که برای مدت زمان زیادی می‌شناسید، برای مثال یک تامین‌کننده، یک شریک یا حتی مشاور و دوست خود که هم برای هوش و خوش‌فکری و هم بخاطر شخصیت وی آن شخص را بشناسید؟ چنین شخصیتی می‌تواند اعتماد به نفس شما را نگه دارد و مشورت‌های بسیار خوبی به شما دهد.

البته حلقه مشاورانی که مسائل مهم را با آن‌ها در میان می‌گذارید نباید هر کسی از اطراف زندگی و محل کار شما باشد. نگاه آن‌ها به مسائل مهم است اما زمانی که به مهم‌ترین مشورت‌ها نیاز دارید، شیوه‌ی فکر‌ آن‌ها نمی‌تواند به شما کمک کند.

۳. وقت خود را سرمایه گذاری کنید

d5afc6a0-3148-4e22-9bea-f30ba2983772شبیه به هر چیز دیگری در کار و زندگی، شما فایده‌های زیادی از ارتباط با افراد دلسوز و آینده‌نگر اطراف خود دریافت خواهید کرد. بنابراین همواره با تک تک این حلقه از افراد نزدیک خود در ارتباط باشید، نگذارید ارتباط شما مدت زمان زیادی طول بکشد و در زمان‌هایی که نیاز به کمک دارید فقط به ایمیل و تماس گرفتن قانع شوید.

گروه نزدیک شما می‌توانند با پشتیبانی، توصیه‌های کاربردی و نگاهی تازه، جان تازه‌ای به کاری که در حال انجام آن هستید، بدهند. اما اگر در ارتباط با آن‌ها نباشید، نمی‌توانید این فایده‌های لازم و مفید را از این افراد دریافت کنید.

منبع: زومیت

۵ خصوصیت استثنایی کارآفرینان ثروتمند جهان

چگونه یک کارآفرین فوق العاده ثروتمند و موفق شوید؟ از دید افراد بی‌تجربه و ناآگاه، ممکن است ثروتمند شدن کاملا یک امر تصادفی به نظر برسد. به هر حال ۵ خصوصیت متمایز وجود دارد که به اغلب کارآفرینان جهان کمک کرده است تا فوق‌العاده ثروتمند شوند. این خصوصیات عبارت است از:  

۱) استدلال

همه انسان‌ها توانایی استدلال دارند. آین رند، نویسنده معروف روسی- آمریکایی، زمانی نوشته بود:

«برای حفظ و ادامه حیات انسان اصولا اقدام فکری موردنیاز است؛ همه چیزهایی که انسان نیاز دارد باید با قوه ذهنی کشف و با تلاش ساخته و تولید شود. تولید، به کارگیری استدلال برای حل مشکل بقا است.»

چه چیزی باعث تمایز کارآفرینان موفق با افراد دیگر می‌شود؟

توانایی ذهنی این افراد آنقدر وسعت یافته است که به هر چیزی که فکر کنند، به آن دست پیدا می‌کنند. آ‌ن‌ها می‌توانند برای رسیدن به اهداف و بلند پروازیهایشان، در جهان واقعی ایدههای خود را با استفاده از منطق و تفکر آگاهانه خلق کنند. آ‌ن‌ها واقعا معتقدند کاری را که شروع کردهاند، میتوانند با پشت سر گذاشتن مشکلات و موانع به نتیجه مطلوب برسانند. کارآفرینان موفق به این دلیل موفق هستند که غرایز بقای آ‌ن‌ها به طور متعالی توسعه یافته است. امروزه برخلاف گذشته، غرایز بقا بر مبنای توانایی ما برای پیدا کردن سرپناه، کشتن برای غذا یا دفاع از خود در طبیعت وحشی نیست. غرایز بقای مدرن بر مبنای توانایی در استدلال است. توانایی استدلال کردن به‌طور ذاتی در همه انسانها وجود دارد. استدلال تنها کلیدی است که در حوزه فعالیت کارآفرینان بسیار موفق در راس قرار دارد؛ همان‌طور که موفقیت ریچارد برانسون به‌دلیل وجود این خصوصیت ذاتی وی بود. او در دوره متوسطه ترک تحصیل کرد و به دانشگاه نرفت. بنابراین موفقیت وی به‌دلیل نداشتن تحصیلات نبود. توانایی بالای برانسون در استدلال نه‌تنها اجازه زیستن، بلکه توانایی پیشرفت هم به او داد. برانسون یک کارآفرین بسیار موفق و پرکار است. او در صنایع مختلف کسبوکارهای زیادی را تاسیس کرده و به واسطه برخی از آ‌ن‌ها به ثروت انبوه رسیده است. 

۲) ادراک

آیا لیوان نیمهپر است یا نیمهخالی؟ همه ما در برابر موقعیتها، شرایط و اتفاقاتی که برای دیگران به طور متفاوتی قابل درک است، دیدگاههای شخصی خود را داریم. کارآفرینان موفق باید بهتر از دیگران توانایی درک شرایط را داشته باشند. درک دقیق آ‌ن‌ها از مشکلات یک کسب وکار، محصول یا یک بازار باید درک متفاوتی باشد. آ‌ن‌ها دریافتهاند که جهان اطرافشان را به روش خاصی درک کنند که این برای اکثر افراد مقدور نیست. آ‌ن‌ها توانایی بسیار بالایی در تجزیه و تحلیل، توسعه، سنجش افکار و ایدهها دارند.

بزرگ‌ترین تفاوت بین کارآفرینان عادی و ثروتمند این است که درک آ‌ن‌ها از واقعیت درون خودشان حاصل می‌شود. کارآفرینان موفق در القای دیدگاه خود به دیگران مهارت دارند که این مهارت در هر چیزی میتواند سودمند باشد؛ از جمله افزایش سرمایهگذاری تا متقاعد کردن کارکنان برای کار مدنظر کارآفرینان.  الون ماسک (Elon Musk) زمانی که شرکت‌های اسپیسایکس (SpaceX) و تسلا را راهاندازی کرد، نسبت به دیگران درک متفاوتی از صنعت خودرو و فضا داشت. چرا فرستادن یک موشک به فضا باید آنقدر پرهزینه باشد؟ چرا ماشین‌های پرقدرت و خوش‌ساخت الکتریکی در طیف معقولی برای استفاده روزانه مردم ارائه نمی‌شوند؟ نگرش و استعداد متفاوت ماسک در درک این صنایع به همراه توانایی او در متقاعد کردن برخی از بزرگ‌ترین دانشمندان و مهندسان جهان برای همکاری با کمپانی وی، او را بسیار ثروتمند کرد. 

۳) اراده

همه کارآفرینان باید با تردید مقابله و بر موانع مختلف غلبه کنند. این کار ممکن است برای بعضی کارآفرینان سال‌ها به طول بینجامد. در این سطح، ترکیب کاملی از عزم، پشتکار و مقاومت می‌تواند اراده را تشکیل دهد. در واقع آنچه می‌تواند برای کارآفرینان امکان غلبه بر چالش‌های زیاد را فراهم کند، یک آگاهی درونی یا طرز فکری است که چیزی بالاتر از اراده محسوب می‌شود.  میل و اراده، قدرتی است که توسط ذهن کنترل می‌شود. اراده یک ابزار درونی است که به کارآفرینان موفق امکان می‌دهد تمامی تمرکز و توجه خود را روی یک هدف خاص بگذارند. کارفرمایان ثروتمند تنها هدف خود را می‌بینند و از موانع عبور می‌کنند.  روحیه رقابت‌پذیری صرفا در ورزشکاران وجود ندارد، بلکه آ‌ن‌ها این میراث را از کارآفرینان موفق به ارث برده‌اند. از این‌رو میل و اراده نباید جایگزین رقابت شود؛ هرچند آ‌ن‌هایی که اراده دارند، قطعا رقابت می‌کنند. میل به برنده شدن یک حقیقت است. کارآفرینان ثروتمند در تمام مدت اراده خود را بر برنده شدن قرار می…دهند، زیرا فقط هدف را رصد می‌کنند. دستیابی به موفقیت‌های بزرگ بدون میل فراوان به آن امکان‌پذیر نخواهد بود.  

مایکل جردن، بازیکن معروف بسکتبال در بین هم‌نسلان خودش و شاید در بین همه نسل‌ها، با بازی در لیگ NBA ثروت زیادی به دست آورد؛ هرچند ثروت قابل توجه وی در خارج از زمین بازی به دست آمده است. او به کمک نایک، برند تجاری «جردن» را به‌وجود آورده و از شرکای مالی تیم شارلوت هورنتس است. اراده مایکل جردن در رقابت‌های نهایی لیگ NBA در سال ۱۹۹۷ به عنوان نمونه شناخته شد. صبح پیش از شروع بازی حساس پنجم از مجموع هفت بازی، جردن به ویروس معده دچار شده بود. به همین دلیل کادر پزشکی تیم را به اتاق هتل خود فرا خواند و پس از ارزیابی شرایط وی، مربیان تشخیص دادند که او نباید در بازی آن شب شرکت کند. جردن تا دو ساعت قبل از اخطار نهایی در رختخواب ماند؛ اما برای حضور در بازی به موقع حاضر شد. جردن با این‌که بی‌رمق بود و دچار سوء‌تغذیه شده بود، بر بیماری خود غلبه کرد و با آوردن ۳۸ امتیاز موجب پیروزی تیمش شد. میل و اراده جردن به پیروزی به مراتب قوی‌تر از ویروس معده بود. هیچ چیز نتوانست مانع برنده شدن او شود. بولز در بازی بعدی نیز پیروز شد و در سال ۱۹۹۷ مدعی قهرمانی لیگ NBA شد؛ اما اگر بازی پنجم را از دست می‌دادند هرگز این قهرمانی ممکن نبود. 

۴) بصیرت

همه انسان‌ها نوعی بصیرت دارند که از آن به عنوان حس ششم یاد می‌شود. «بصیرت» قدرت درک و ارزیابی شرایط بدون استفاده از عقل متعارف را به افراد می‌دهد. بصیرت کارآفرینان ثروتمند بسیار تکامل‌یافته است و غرایز ذهنی‌شان به طور طبیعی آ‌ن‌ها را از خطر محافظت می‌کند و به سمت فرصت‌های موجود راهنمایی می‌کند. یکی از ارزشمندترین روش‌هایی که کارآفرینان ثروتمند از بصیرت خود بهره می‌برند، این است که می‌توانند دیگران را بشناسند. بصیرت تکامل‌یافته آ‌ن‌ها این امکان را می‌دهد که ارتعاشات حسی اطرافیان را متوجه شوند. یک کارمند بالقوه دارای انرژی خوب است یا انرژی بد؟ آیا پیشنهاد همکاری با یک شرکت دیگر یا شخص دیگری معقول است یا خیر؟ در چنین مواردی، بسیاری از کارآفرینان موفق به راحتی قادر به انتخاب درست هستند. البته آ‌ن‌ها ارزش تلاش و کوشش را می‌دانند؛ اما در عین حال توانایی درک فوری مسائل را دارند. روش کار رهبران موفق، کارآفرینان موفق و هنرمندان باتجربه مشابه است. جری سینفلد، یکی از بزرگ‌ترین کمدین‌های اجرای زنده است که به عنوان یک کمدین استندآپ، توانایی خود را در تعریف لطیفه‌ها در مقابل مخاطبان حاضر در سالن ارتقا بخشید. قابلیت‌های ذاتی وی در شروع کار، ادامه آن و تنظیم سرعت عملش او را به این مرحله رساند و همچنین توانایی او در پیش‌بینی عکس‌العمل مخاطبان بسیار قابل توجه است. 

۵) تخیل

قدرتمندترین نیرویی که در جهان وجود دارد، تخیل است. یک کارآفرین همه چیز را در ذهنش می‌سازد، به فروش می‌رساند و کار را به پایان می‌رساند. تمام خلاقیت و ابتکار وی با قوه تخیل آغاز می‌شود. اگر هنوز چیزی وجود ندارد، باید آن را تصور کرد و برای یک کارآفرین، تخیل نقطه شروع موفقیت است. کارآفرینان ثروتمند نه تنها توانایی تصور کارهای بزرگ را دارند، بلکه با استفاده از تخیل خود از تحقق رویاهای خود نیز اطمینان حاصل می‌کنند. تجسم قوی و مستمر آ‌ن‌ها برای رسیدن به موفقیت بسیار مهم و حیاتی است.

اکثر کارآفرینان به‌طور مستقیم از نقطه A به نقطه B نمی‌روند، بلکه گاهی اوقات در طول مسیر برنامه‌شان را اصلاح می‌کنند یا تغییر می‌دهند. واقعیت این است که در بسیاری از موارد، کارآفرینان برای قرار گرفتن مجدد در مسیر درست نیاز به عبور از موانع را دارند و تا پیش از رسیدن به نقطه B بارها به تخیل خود رجوع می‌کنند تا به مسیر درست برگردند. تخیل مفیدترین ابزار برای حل مسائل است.

ثروتمند شدن کارآفرینان موفق به این دلیل نیست که می‌توانند از همه مشکلات جلوگیری کنند. آ‌ن‌ها ثروتمند می‌شوند، چون توانسته‌اند مشکلاتی را که اجتناب‌ناپذیر هستند، حل کنند. کارآفرینان موفق، تصورات باور نکردنی دارند و توانسته‌اند ابزارهای تجسم و حل مشکل را به خوبی به دست آورند.  جورج لوکاس، قدرت تصور باور نکردنی دارد. وی کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تهیه‌کننده و کارآفرین آمریکایی است که موفقیت قابل توجه او از ایده‌های بکر و هیجان‌انگیزش به وجود می‌آید. فیلم‌های او هر کدام میلیاردها دلار در گیشه فروش کردند.

لوکاس یک امپراتوری باور نکردنی را به‌عنوان یک کارآفرین ساخته است. وقتی در حال ساخت فیلم جنگ ستارگان یک بود، از وجود جلوه‌های ویژه به عنوان یک عنصر حیاتی برای این فیلم آگاه بود، اما یک مشکل داشت؛ بخش جلوه‌های ویژه در کمپانی فاکس قرن بیستم منحل شده بود. لوکاس به منظور رسیدن به جلوه‌های بصری که قبلا هرگز دیده نشده باشند، یک کمپانی جدید به نام ILM راه‌اندازی کرد. کارآفرینان موفق صفات مشترکی دارند. ثروتمندترین کارآفرینان در پنج خصوصیت استثنایی از طریق چندین سال کار سخت، ماهر و کامل شده‌اند. برای این‌که کارآفرین بسیار موفقی باشید، روی مهارت‌هایتان در استدلال، ادراک، اراده، شهود و تخیل کار کنید.

منبع: آی‌تی‌ایران