بایگانی دسته: کسب و کار

۲۰ دلیل اصلی شکست استارتاپ‌ها

دنیای امروز دنیای استارتاپ‌هاست. کسب‌وکارهای نوپا هر روز در گوشه‌ای از جهان شکل می‌گیرند و محصولات و خدمات‌شان را به بازار عرضه می‌کنند. اما واقعا چند درصد از این استارتاپ‌ها می‌توانند از مرحله‌ی اولیه گذر کنند و در بازار رقابتی امروز به فعالیت خود ادامه بدهند؟

واقعیت این است که تعداد استارتاپ‌هایی که در مسیر خود با شکست مواجه می‌شوند بسیار زیاد است. براساس آمار، ۵۰٪ استارتاپ‌ها در ۵ سال اول و ۷۰٪ آنها در ۱۰ سال اولِ فعالیت خود شکست خواهند خورد. مطالعات دیگری میزان شکست استارتاپ‌ها را تا ۹۰٪ و مطالعه‌ی دیگری تا ۷۵٪ اعلام کرده‌اند. ظاهرا تعداد واقعی چیزی بین این دو مقدار است. اما دلایل اصلی شکست استارتاپ‌ها چیست و چرا این آمار تا این اندازه بالاست؟

بسیاری از افرادی که کسب‌وکار جدیدی راه‌اندازی می‌کنند، در ابتدای کار انرژی و سرمایه دارند و هرگز به این فکر نمی‌کنند که اولِ راه هستند و ممکن است موانع زیادی در مسیرِ پیش‌رو وجود داشته باشد. شکست درواقع نوعی فرصت برای یادگیری است، اما می‌توان با استراتژی درست و با استفاده از روش‌های کارآمد از پیامدهای شکستِ جبران‌ناپذیر جلوگیری کرد. در این مطلب، ابتدا به بررسی دلایل اصلی شکست استارتاپ‌ها براساس مطالعات و آمار واقعی خواهیم پرداخت و سپس برای هر یک راهکاری پیشنهادی ارائه می‌کنیم.

۱. بی‌نیازی بازار

به‌جرئت می‌توان گفت این مشکل بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین دلیل شکست استارتاپ‌هاست. براساس آمار اعلام‌شده از CB Insights، بسیاری از استارتاپ‌ها (۴۲٪) به این دلیل با شکست مواجه می‌شوند که محصول یا خدماتی ارائه می‌کنند که بازار به آنها نیاز ندارد. بسیاری از افراد برای مشکل راه‌حلی پیدا و براساس آن کسب‌وکاری را راه‌اندازی می‌کنند، اما پس از مدت کوتاهی متوجه می‌شوند که محصول یا خدمات‌شان به‌درد کسی نمی‌خورد. توجه به نیاز بازار قبل از راه‌اندازی یک استارتاپ از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر ایده‌ای برای راه‌اندازی یک استارتاپ دارید، ابتدا درمورد بازار آن تحقیق کنید. با اطرافیان و مردم درباره‌ی این استارتاپ صحبت کنید. شاید این موضوع که دغدغه‌ی شماست، برای دیگران اصلا مسئله‌ی مهمی نباشد. شاید حتی محصولات یا خدمات بهتر و باکیفیت‌تری برای رفع این نیاز در بازار وجود داشته باشد. این احتمال هم وجود دارد که هنوز بازار آمادگی پذیرش این محصول را نداشته باشد.

۲. مشکلات مالی

آمار نشان می‌دهد ۲۹٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیلِ مشکلات مالی و اتمام نقدینگی‌شان با شکست روبه‌رو می‌شوند. بسیاری از کسب‌وکارهای نوپا اطلاعات و تجربه‌ی کافی درباره‌ی مدیریت مسائل مالی، قوانین مالیاتی و نظایر آنها ندارند و حتی اگر با سرمایه‌ی کافی شروع به کار کرده باشند، هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانند هزینه‌های کسب‌وکارشان را تأمین کنند. از سوی دیگر، ازآنجاکه بیشتر استارتاپ‌ها از پسِ دستمزد مشاوران مالی و حسابداران برنمی‌آیند، خودشان دست‌به‌کار می‌شوند و بنابراین تمام توجه و تمرکزشان را روی حل این مشکلات می‌گذارند، اما به‌دلیل بی‌تجربگی، درنهایت از انجام کارهای اصلی استارتاپ‌شان مانند بررسی مدل کسب‌وکار، مدیریت تیم و نظایر آنها باز می‌مانند.

از همان ابتدای راه‌اندازیِ استارتاپ باید به فکر مدیریت مالی و استفاده‌ی بهینه از نقدینگی‌تان باشید. در غیر این‌صورت مجبور خواهید شد برای رفع مشکلات مالی دارایی‌های شرکت‌تان را بفروشید و بنابراین به‌زودی کسب‌وکارتان منحل خواهد شد. اگر بودجه‌ی کافی برای استخدام مشاور مالی ندارید، می‌توانید از برون‌سپاری حسابداری بهره گیرید و امور مالی استارتاپ‌تان را به شرکت‌هایی که خدمات حسابداری، خدمات مالیاتی، مشاوره مالی و مشاوره مالیاتی را با هزینه‌ی کمتر ارائه می‌دهند بسپارید. اگر خیال‌تان از بابت مسائل مالی راحت باشد بهتر می‌توانید به امور اصلی کسب‌وکارتان رسیدگی کنید. از مشکلات مالیاتی در ایران نیز غافل نشوید، چراکه ناآگاهی از قوانین ریزودرشت کسب‌وکار و قوانین مالیاتی همواره یکی از پررنگ‌ترین دلایل ازدست رفتن سرمایه و زمین خوردن استارتاپ‌ها بوده است.

۳. انتخاب نادرست اعضای تیم

٪۲۳ از استارتاپ‌ها به‌دلیل انتخاب نادرست اعضای تیم‌شان با شکست مواجه می‌شوند. برای موفقیت هر استارتاپ وجود تیمی هماهنگ که اعضای آن مهارت‌های مختلفی داشته باشند ضروری است. اعضای تیم باید به‌درستی انتخاب شوند و همه در راستای هدف اصلی تلاش کنند. درصورتی‌که استارتاپ با بیش از یک بنیان‌گذار راه‌اندازی شده است، این هماهنگی و هم‌فکری باید بین آنها نیز وجود داشته باشد. زیرا بسیاری از استارتاپ‌ها به‌دلیل ناهماهنگی و وجود نظرات متضاد بین بنیان‌گذاران با شکست مواجه شده‌اند.

۴. ناتوانی در برابر رقیبان

٪۱۹ از استارتاپ‌ها به‌دلیل نداشتن شناخت کافی از رقیبان و ناتوانی در رقابت با آنها شکست می‌خورند. این استارتاپ‌ها تصور می‌کنند محصولات یا خدمات آنها منحصربه‌فرد است و مشابه آنها در بازار وجود ندارد. درحالی‌که امروزه به‌سختی می‌توان محصول یا خدماتی را یافت که حتی یک رقیب در بازار نداشته باشد. بنابراین این تفکر را از خودتان دور کنید که شما تنها کسی هستید که این محصول یا خدمات را ارائه کرده‌اید؛ حتی اگر اولین باشید آخرین نخواهید بود. از وجود رقیبان ناراحت نباشید و آنها را نادیده نگیرید. درعوض سعی کنید محصولات و خدمات باکیفیت‌تری نسبت‌به آنها ارائه بدهید. نکته‌ی مهم دیگر این است که تصور نکنید رقیبان شما فقط استارتاپ‌ها هستند، گاهی ممکن است یک شرکت یا کسب‌وکار بزرگ و معتبر در برابر شما قرار گرفته باشد.

۵. نداشتن تجربه‌ی کافی در قیمت‌گذاری

براساس آمار، حدود ۱۸٪ از استارتاپ‌ها به این دلیل که از روش‌های صحیح قیمت‌گذاری روی محصول یا خدمات‌شان آگاهی ندارند با شکست مواجه می‌شوند. آنها تصور می‌کنند تغییر قیمت‌ها در بازار همواره به‌صورت خطی پیشرفت می‌کند. نوسانات قیمت در بازار امری کاملا طبیعی است، اما اگر ندانید چگونه باید محصول‌تان را قیمت‌گذاری کنید باید درِ کسب‌وکارتان را تخته کنید. بهترین روش این است که ابتدا محصول یا خدمات‌تان را با قیمتی اولیه و متناسب با هزینه‌های آن به بازار عرضه کنید. سپس منتظر بمانید تا ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد. برخی افراد تصور می‌کنند اگر محصول یا خدمات‌شان با استقبال روبه‌رو شده است، باید قیمت آن را افزایش دهند و بالعکس، اگر کسی طالب محصول یا خدمات‌شان نیست باید قیمت آن را پایین بیاورند. این کاملا نادرست است. به این فکر کنید که اگر محصول‌تان را با قیمت متوسط (نه‌چندان گران و نه‌چندان ارزان) به بازار عرضه کنید، هزینه‌های شرکت تأمین خواهد شد یا خیر. متأسفانه بسیاری از استارتاپ‌ها قادر به برقراری این تعادل نیستند. برای قیمت‌گذاری صحیح، ابتدا باید مشتریان، محصول و بازار آن را به‌خوبی بشناسید و نیز به قیمت محصولات یا خدمات رقیبان نیز توجه کافی داشته باشید.

۶. محصول بی‌کیفیت

گاهی‌اوقات از ایده‌ای بسیار ناب، استارتاپی فوق‌العاده شکل می‌گیرد؛ اما محصول ارائه‌شده آن‌قدر بی‌کیفیت است که به شکست استارتاپ می‌انجامد. براساس آمار، ۱۷٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیل کوتاهی بنیان‌گذاران‌شان درباره‌ی کیفیت محصول با شکست مواجه می‌شوند. این افراد اصلا نمی‌دانند چه می‌کنند و احتمالا قبل از ورود به حوزه‌ی فعالیت‌شان به‌اندازه‌ی کافی با آن آشنایی ندارند. بهتر است قبل از نهایی کردن محصول و عرضه‌ی اولیه‌ی آن به بازار از کیفیت آن اطمینان یابید تا به وجهه‌ی برندتان خدشه‌ای وارد نشود.

۷. توجه نداشتن به مدل کسب‌وکار

هیچ کسب‌وکاری بدون طرح و برنامه قادر به ادامه‌ی فعالیت نخواهد بود. درواقع، ۱۷٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیل نداشتن مدل کسب‌وکار تعطیل می‌شوند. مدل کسب‌وکار حتما باید قبل از راه‌اندازی استارتاپ تعیین شود. با داشتن طرح و برنامه‌ریزی می‌توانید بر اهداف کسب‌وکارتان تمرکز کنید. برای برنامه‌ریزی به‌اندازه‌ی کافی زمان بگذارید و شواهد عینی را بررسی کنید تا ببینید مدل کسب‌وکارتان اجرایی هست یا فقط در حد تئوری باقی می‌ماند.

مدل کسب‌وکار به شما اطلاعاتی راجع‌به زمینه‌ی فعالیت و اهداف‌تان، تحلیل مخاطبان هدف و حتی جریان نقدی کسب‌وکارتان ارائه می‌دهد. از ابزاری به‌نام بوم کسب‌وکار استفاده کنید تا درک بهتری از مدل کسب‌وکار خود پیدا کنید. پس از برنامه‌ریزی می‌توانید کسب‌وکارتان را توسعه دهید.

۸. بازاریابی ضعیف

برخی از استارتاپ‌ها براساس ایده‌ای ناب شکل می‌گیرند و محصول/خدمات‌شان هم بسیار باکیفیت است، اما به‌دلیل نداشتن مشتری با شکست مواجه می‌شوند؛ دلیلش این است که کسی از محصول خوب آنها اطلاع ندارد. در این بین حتی ممکن است افراد زیادی هم از محصولات یا خدمات ارائه‌شده آگاه شوند، اما اگر آنها جزو مشتریان هدف آن شرکت نباشند، فرآیند بازاریابی اثربخشی لازم را نخواهد داشت. آمار نشان می‌دهد ۱۴% استارتاپ‌ها به‌دلیلِ بازاریابی ضعیف به موفقیت نمی‌رسند. بازاریابی را به‌هیچ‌وجه نادیده نگیرید، حتی وقتی بهترین‌ها را ارائه می‌کنید.

۹. بی‌توجهی به بازخوردهای مشتریان

یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت استارتاپ‌ها از شروع یک ایده تا تولید محصول و بررسی آن، اهمیت دادن به بازخوردهای کاربران و مشتریان است. ۱۴٪ استارتاپ‌ها به این دلیل شکست می‌خورند که بنیان‌گذاران آنها دیدگاه‌های مشتریان را بررسی نمی‌کنند و بنابراین از نقاط قوت و ضعف‌شان آگاه نمی‌شوند. گاهی‌اوقات یک ضعف کوچک ازنظر مشتری درنهایت به نابودی استارتاپ منجر می‌شود. در این میان برخی استارتاپ‌ها هم هستند که با توجه به بازخورد مشتریان‌شان و تغییرات ضروری و سریع در محصول توانسته‌اند علاوه‌ بر جلب رضایت مشتریان فعلی بازار خود را توسعه دهند.

۱۰. ارائه‌ی محصول در زمان نامناسب

برخی از استارتاپ‌ها زودتر از پیشرفت تکنولوژی موردنیازشان راه‌اندازی می‌شوند و ازآنجاکه بازاری برای آنها وجود ندارد با شکست مواجه خواهند شد. دسته‌ی دیگر آن‌قدر دیر شروع به کار می‌کنند که یا بازار اشباع می‌شود یا تکنولوژی پیشرفته‌تری جای آن را می‌گیرد. بنابراین راه‌اندازی استارتاپ در زمان مناسب بسیار اهمیت دارد. براساس آمار، ۱۳٪ از استارتاپ‌ها فقط به‌دلیل راه‌اندازی در زمان نامناسب از دور خارج شده‌اند.

۱۱. از دست دادن تمرکز

یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپ‌ها که حدود ۱۳٪ از آنها را در برمی‌گیرد، ازدست دادن تمرکز است. راه‌اندازی یک استارتاپ علاوه بر زمان، تلاش و پول به تمرکز کافی بر اهداف اصلی کسب‌وکار نیاز دارد. بسیاری از استارتاپ‌ها به‌دلیل کاهش تمرکز بنیان‌گذاران و پراکندگی پروژه‌ها، از مسیر اصلی هدف‌شان منحرف می‌شوند.

در این بین برخی استارتاپ‌ها می‌توانند بخش‌هایی از کسب‌وکار را که به شکل‌گیری هسته‌ی اصلی آن مربوط نیست، برون‌سپاری کنند. شرکت‌های کوچک و متوسط در سرتاسر جهان و بسته‌به نوع کسب‌وکارشان مواردی نظیر بازاریابی محتوایی و مدیریت بلاگ، مدیریت سایت، مدیریت موجودی، مدیریت مالی و… را به شرکت‌های باتجربه می‌سپارند و با خیال راحت به چالش‌های کسب‌وکار جدیدشان رسیدگی می‌کنند.

۱۲. ناهماهنگی تیم با سرمایه‌گذاران

بسیاری از بنیان‌گذاران استارتاپ‌ها پس از مطرح‌کردن ایده‌شان و گردآوری تیمی مناسب، شروع به کار می‌کنند و همه‌چیز به‌نظر عالی پیش می‌رود. اما پس از مدت کوتاهی استارتاپ شکست می‌خورد. یکی از دلایل این شکست که ۱۳٪ از استارتاپ‌ها را درگیر می‌کند، ناهماهنگی و اختلافات بین بنیان‌گذاران، سرمایه‌گذاران و اعضای تیم است که قبل از شروع کار وجود نداشت. تیم استارتاپی و سرمایه‌گذار باید بکوشند تا زبان واحدی برای هماهنگی‌ها و پیگیری‌ها تعریف کنند و سرمایه‌گذار هم به‌نوعی توجیه شود که در محیط‌های استارتاپی ممکن است سودآوری کمی از برنامه عقب بیفتد. تهیه گزارش‌های مالی به‌شکل درست می‌تواند به‌صورت مستمر سرمایه‌گذار را در جریان وضعیت قرار دهد.

۱۳. تغییر ندادن مسیر نادرست

گاهی بنیان‌گذاران پس از تولید و بررسی محصول مشاهده می‌کنند که این محصول خوب نیست و یا بازار مناسبی برای آن وجود ندارد. اگر در این شرایط تغییر مسیر با درایت کافی انجام شود می‌تواند استارتاپ را نجات دهد، اما در ۱۰٪ موارد ممکن است یکی از دلایل فوق باعث شکست شود.

۱۴. کاهش اشتیاق بنیان‌گذاران

بسیاری از استارتاپ‌ها در ابتدای کار با اشتیاق راه‌اندازی می‌شوند، اما پس از مدتی علاقه‌ی بنیان‌گذاران برای ادامه‌ی کار فروکش می‌کند. براساس آمار، ۹٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیل بی‌علاقگی بنیان‌گذاران به حوزه‌ی فعالیت‌شان یا شناخت ناکافی از آن، شکست می‌خورند. با درگیری کردن سرمایه‌گذار تا حدی معقول و در جریان قرار دادن او در کسب موفقیت‌های کوچک و بزرگ انگیزه او را حفظ کنید.

۱۵. راه‌اندازی استارتاپ در موقعیت جغرافیایی نامناسب

مکان راه‌اندازی استارتاپ یکی از عوامل مهم موفقیت آن است؛ به‌طوری‌که آمار نشان می‌دهد ۹٪ استارتاپ‌ها به‌دلیل نامتناسب بین مفهوم استارتاپ و مکان راه‌اندازی آن دچار مشکل می‌شوند. علاوه‌براین، استارتاپ‌هایی که با تیم‌های دورکار راه‌اندازی می‌شوند، باید راه‌های ارتباطی مؤثر با آنها برقرار کنند. در غیر این‌صورت، فقدان کار تیمی و بی‌برنامگی منجربه شکست استارتاپ خواهد شد. ابزارهای جدید برگزاری جلسات، برنامه‌ریزی، زمان‌بندی و مدیریت آنلاین پروژه‌ها را امتحان کنید و به بهترین‌نحو در کسب‌وکارتان به‌کار گیرید.

۱۶. بی‌علاقگی سرمایه‌گذار

پیش‌از این، درباره‌ی مشکلات مالی که سر راهِ استارتاپ‌ها قرار دارد صحبت کردیم. به‌جز تمام‌شدن نقدینگی، بی‌علاقه‌ی سرمایه‌گذاران و ناتوانی بنیان‌گذاران در جذب آنها نیز از دلایل مهم شکست ۸٪ از استارتاپ‌ها به‌شمار می‌رود.

۱۷. مسائل حقوقی و قانونی

گاهی استارتاپی براساس ایده‌ای ساده شکل می‌گیرد، اما پس از مدتی با مسائل قانونی بسیار پیچیده مواجه می‌شود. مشکلات قانونی در مسیر کسب‌وکارهای نوپا که تجربه‌ی چندانی هم ندارند موانع زیادی ایجاد می‌کنند که در ۸٪ موارد، آنها را از ادامه‌ی فعالیت بازمی‌دارند. مشکلات قانونی از ثبت شرکت، برند و محصول گرفته تا مشکلات مالیاتی، خط قرمز‌های اجتماعی، محیط‌زیست و غیره را شامل می‌شوند. تمامی موارد را ریزبه‌ریز بررسی کنید و کوچک‌ترین نکات را از قلم نیندازید، چون دیر یا زود دردسرش گریبا‌ن‌گیرتان می‌شود.

۱۸. نداشتن شبکه‌ی ارتباطی و مشاور

آمار نشان می‌دهد یکی از دلایلی که به‌موجب آن ۸٪ استارتاپ‌ها شکست می‌خورند، این است که بنیان‌گذاران‌شان از شبکه‌های ارتباطی خودشان با سرمایه‌گذاران درست استفاده نمی‌کنند و تمایل ندارند از آنها کمک بخواهند. بهتر است سرمایه‌گذاران را از ابتدا در جریان امور قرار دهید، زیرا آنها می‌توانند به شما کمک کنند. اگر سرمایه‌گذارتان نمی‌تواند در این زمینه کمکی کند، از مشاوران و توسعه‌دهندگان کسب‌وکارها کمک بگیرید.

۱۹. خستگی

معمولا شروع کسب‌وکاری جدید با انرژی زیادی همراه است؛ به‌طوری‌که بنیان‌گذاران نمی‌توانند بین کار و زندگی‌شان تعادل برقرار کنند و به‌همین‌دلیل خسته می‌شوند. این موضوع یکی از دلایل مهم شکست ۸٪ از استارتاپ‌هاست. به‌موقع دست از کار بکشید و پس از استراحت، تلاش‌هایتان را از سر بگیرید. راه‌اندازی کسب‌وکار به‌اندازه‌ی کافی ذهن شما را درگیر و زمان‌تان را می‌گیرید. برخی از مسئولیت‌هایتان را به اعضای تیم مطمئنی که گرد آورده‌اید یا تیم‌های مورداطمینان بیرونی بسپارید.

۲۰. تغییر ندادن مسیر در مواقع ضروری

بسیاری از بنیان‌گذاران با اینکه می‌دانند به بن‌بست رسیده‌اند، حاضر به تغییر مسیر یا استراتژی نیستند. چسبیدن به یک ایده‌ی بد یا یک بازار بد، نه‌تنها موجب اتلاف منابع و پول می‌شود، بلکه به‌دلیلِ پیشرفت نکردن کار سبب ناامیدی کارکنان می‌شود. ۷٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیل این اشتباه بزرگ با شکست مواجه می‌شوند. اگر مسیرتان اشتباه بوده، غرورتان را کنار بگذارید و لج‌بازی نکنید؛ شاید با تغییر مسیر فرصت‌های خیلی بهتری نصیب‌تان شود.

منبع: چطور

۱۰ کاربرد داده کاوی در بازاریابی

خیلی از شرکت‌ها روی گنجی از داده‌ی مشتری نشسته‌اند، اما با آنها هیچ‌کاری انجام نمی‌دهند! جالب است نه؟ گنجی داشته باشی و آن را به حال خودش رها کنی! این داده‌ها می‌توانند بینش شرکت را تغییر دهند. بینشی که می‌تواند موجب افزایش وفاداری مشتری شود، سود پنهان شرکت را آشکار کند و هزینه‌های جذب و نگهداری مشتری را کاهش دهد. آیا شما هم انبوهی از داده دارید که از آن استفاده‌ نمی‌کنید؟‌ دوست دارید بدانید از داده‌های بی‌استفاده‌‌تان چگونه می‌توانید استفاده کنید؟‌ در این مقاله راه‌های معمول دیتا ماینینگ و کاربردهای داده‌کاوی در بازاریابی توضیح داده شده است. با ما همراه باشید.

اصولا یک شرکت با داده‌های زیادی سروکار دارد. اکثر این داده‌ها از رفتار مشتریان به‌دست می‌آید و تنوع و حجم آن نیز تا حد زیادی به مقیاس کسب‌وکار وابسته است. اطلاعات کلی مشتریان (سن، جنسیت، تحصیلات، محل زندگی و …)، دفعات خرید، میزان خرید، داده‌های شکایت‌ها و تماس با امور مشتریان همه از این قبیل داده‌ها هستند. معمولا همه‌ی شرکت‌ها انبوهی از این داده‌ها را ثبت و ضبط می‌کنند اما در اختیار داشتن این داده‌ها به تنهایی هیچ کمکی به هیچ کسب‌وکاری نخواهد کرد. هنر اصلی این است که به کمک تحلیل این داده‌ها که به آن داده‌کاوی یا دیتا ماینینگ (Data Mining)‌ می‌گویند؛ الگوهای رفتاری مشتریان را پیدا کرد. در حقیقت این داده‌ها حکم یک معدن طلا را دارند که باید از طریق داده‌کاوی به طلای آن دست پیدا کرد. در ادامه با چند نمونه از کاربردهای دیتا ماینینگ یا داده‌ کاوی در بازاریابی آشنا می‌شویم.

۱. تجزیه‌وتحلیل سبد خرید

گاهی به تجزیه‌وتحلیل سبد خرید، «تحلیل وابستگی» نیز گفته می‌شود. این نوع تحلیل به خریدهای مشتری توجه می‌کند و در بهبود نحوه چیدمان اجناس در مغازه به فروشنده‌ها کمک می‌کند یا به فروشگاه‌های اینترنتی مثل آمازون کمک می‌کند تا بتوانند بخش «کالاهای مشابه» را بهتر برنامه‌نویسی کنند. «سبد» عنوان عامیانه‌ای از همان چیزی است که خریداران موقع خرید در دست می‌گیرند.

پایه‌ و‌ اساس این نوع داده‌کاوی (Data Mining) این است که از روی خرید گذشته‌ی مشتری، می‌توان رفتار آتی او را پیش‌بینی کرد. این «رفتار» شامل خرید یا ترجیحات مشتری است. فقط مغازه‌های دم‌دستی مثل بقالی‌ها نیستند که می‌توانند از این تحلیل استفاده کنند. درادامه به چند مثال اشاره می‌کنیم که نشان می‌دهد چگونه از تحلیل سبد خرید می‌توان در صنایع متفاوت استفاده کرد:

ارزیابی استفاده از کارت اعتباری

این مورد به‌خصوص برای کسب‌و‌کارهای آنلاین اهمیت دارد. به‌طور کلی متخصصان این حوزه از بررسی داده‌های کارت اعتباری به کلاهبرداری‌های احتمالی پی می‌برند، اما به‌جز آن، می‌توان این داده‌ها را بررسی کرد تا واریانس محدودیت‌های اعتبار، شرایط، نرخ بهره و حتی بدهی‌ها را درآورد.

ارزیابی الگوی استفاده از تلفن

برای مثال، با این تحلیل می‌توانید تمام مشتریانی را که از همه‌ی طرح‌های جدید تلفن‌ همراه استقبال می‌کنند، پیدا کنید. بعد تحلیل کنید که شخصیت این دسته به‌گونه‌ای است که نیاز دارند زودبه‌زود چیزهای جدیدی را امتحان کنند. از برآیند این تحلیل‌ها ممکن است تصمیم بگیرید طرح انگیزشی دیگری برای آنها فعال کنید تا همچنان مشتاق به استفاده از اپراتور شما بمانند.

شناسایی تقلب در مطالبه‌ی بیمه

به کمک داده‌کاوی (دیتا ماینینگ) اطلاعات آرشیو بیمه‌ها، شرکت‌های بیمه می‌توانند مطالباتی را که به احتمال زیاد از طریق تقلب، به احیای پول از دست‌رفته پرداخته‌اند، شناسایی کنند و قوانینی وضع کنند که از بروز چنین کلاهبرداری‌هایی در آینده جلوگیری کند.

لازم نیست تمام خریدها در یک‌مرتبه باشد تا استفاده از این تحلیل امکان‌پذیر شود. اکثر ابزارهای تحلیلی داده‌کاوی (دیتا ماینینگ) می‌توانند رفتار خرید را در طول زمان بررسی کنند. پس به شما این امکان را می‌دهند که روندهای مشابه را کشف کنید و فرصت امتحان روش‌های مختلف افزایش فروش را داشته باشید.

نکته: به داده‌های خود به دقت نگاه کنید. ببینید آیا الگوی خاصی در آنها وجود دارد؟ مثلا کسانی که از کالای x می‌خرند، از کالای y هم می‌خرند؟ کدام مورد را اول می‌خرند؟ چرا؟ به‌نظرتان می‌توانید طرحی بریزید که مشتریان کالای x، y و z را بخرند تا فروش بیشتری داشته باشید؟

۲. پیش‌بینی فروش

این تحلیل به این مورد توجه می‌کند که مشتریان چه موقع خرید کرده‌اند و سعی می‌کند پیش‌بینی کند احتمالا دوباره کِی خرید خواهند کرد؟ از این تحلیل می‌توانید برای تعیین استراتژی موجودی انبار یا یافتن محصولات مکمل برای فروش استفاده کنید. این تحلیل تعداد مشتریان شما را در بازار مشخص می‌کند و پیش‌بینی می‌کند که چه تعدادی از آنها خرید خواهند کرد. مثلا فرض کنید در خیابان انقلاب آشپزخانه‌ای دارید. در ادامه سؤالاتی ذکر می‌شود که خوب است از خودتان بپرسید:

  • چه تعداد از افراد، خانوار‌ها یا کسب‌و‌کارهایی که در یک کیلومتری شما هستند ممکن است به شما سفارش غذا دهند؟
  • چه تعداد رقیب در این یک کیلومتر وجود دارد؟
  • چه تعداد فرد، خانوار‌ یا کسب‌و‌کار در ۵ کیلومتری شما حضور دارند؟
  • چه تعداد رقیب در این ۵ کیلومتر وجود دارد؟

نکته: وقتی زمان پیش‌بینی فروش فرا می‌رسد، ۳ جریان نقدینگی متفاوت را درنظر بگیرید: واقع‌بینانه، خوش‌بینانه و بدبینانه. در این حالت می‌دانید در بدترین حالت به چه میزان سرمایه احتیاج دارید تا بتوانید شرایط را تاب بیاورید.

۳. بازاریابی پایگاه داده

با بررسی الگوی خرید مشتری و مشاهده‌ی خصوصیات جمعیت‌شناختی و روان‌شناختی مشتریان، می‌توانید پروفایل بسازید و محصولاتی خلق کنید که خودشان خودشان را بفروشند! قطعا هر بازاریابی برای اینکه پایگاه داده‌ی ارزشمندی داشته باشد باید به تکمیل داده‌ها ادامه دهد. شما داده‌های خودتان را از طریق اطلاعات فروش، نظرسنجی‌ها، ایمیل‌ها و پرسشنامه‌ها تکمیل و بعد مشتریان را براساس این دانش هدف‌بندی می‌کنید.

نکته: فرآیند داده‌کاوی یا دیتا ماینینگ از جمع‌آوری اطلاعات شروع می‌شود. مثلا اگر صاحب یک آشپزخانه هستید، پایگاه داده‌ی شما شامل موارد زیر می‌شود:

  • سوابق خریدی که از طریق تخفیفی که در سایت x داده‌اید به‌دست آمده است (مثلا ۵٪ تخفیف خرید یا تخفیف‌های مرحله‌ای).
  • مسابقاتی که برگزار کرده‌اید تا اطلاعات بیشتری درباره‌ی محل سکونت مشتریان‌تان به‌دست آورید.
  • خبرنامه‌های الکترونیکی که می‌فرستید تا مشتریان را از تازه‌های هر هفته باخبر کنید و در کنار آن برای‌شان نظرسنجی می‌فرستید تا از آنها اطلاعات بیشتری دریافت کنید و بتوانید درباره‌ی محصولات و روش‌های افزایش جدید برنامه‌ریزی کنید.
  • اکانت توئیترتان که مکانی‌ است برای شنیدن نظرات مثبت و منفی مخاطبان‌تان.

وقتی این داده‌ها را جمع‌آوری کردید، دنبال فرصت‌ بگردید. مثلا بهترین روزها برای اجرای روش‌های افزایش فروش از طریق تخفیف کدام‌اند؟ از خودتان بپرسید مشتریان محلی شما چه کسانی هستند و چطور می‌توانید این مشتریان را به «طرفداران» برند خود تبدیل کنید؟

۴. برنامه‌ریزی بازارپردازی (مرچندایز)

مرچندایزینگ به طراحی چیدمان فروشگاه برای بازاریابی بهتر کالاها و فروش بیشتر مربوط می‌شود. برنامه‌ریزی بازارپردازی برای هر دو مدل شرکت آنلاین و آفلاین مفید است. در حالت آفلاین، شرکتی که به‌دنبال رشد از طریق افزودن فروشگاه‌ها است می‌تواند میزان مرچندایز موردنیاز را از طریق برآورد چیدمان فروشگاه فعلی خود برآورد کند. در کسب‌و‌کار آنلاین برنامه‌ریزی مرچندایز می‌تواند به تعیین گزینه‌های موجودی و انبارداری کمک کند.

رویکرد درست، شما را به پاسخ‌هایی می‌رساند تا بتوانید در مورد موارد زیر تصمیم‌گیری کنید:

  • استهلاک انبار: بازارپردازی می‌تواند به‌راحتیِ به‌روزرسانی یک مقاله‌ی پی‌دی‌اف باشد تا لوازم‌ جانبی جدید یا قدیمی را وارد کنید.
  • انتخاب محصول: داده‌کاوی (Data Mining) به شما کمک می‌کند تا تعیین کنید مشتریان طالب کدام محصولات هستند. لازمه‌ی این تحلیل این است که روی مرچندایز رقبای خود هم مطالعه داشته باشید.
  • تراز کردن موجودی انبار: داده‌کاوی کمک می‌کند میزان مناسب موجودی انبار را نیز تعیین کنید. نه خیلی زیاد نه خیلی کم و در طول سال یا فصل‌های خرید مشتریان.
  • قیمت‌گذاری: داده‌کاوی حتی می‌تواند کمک کند مناسب‌ترین قیمت برای محصول‌تان را هم پیدا کنید. چون از حساسیت‌های مشتری پرده‌برداری می‌کنید.

نکته: نادیده گرفتن این استراتژی پایگاه داده، می‌تواند سبب عملکرد ضعیف در زمینه‌ی تولید، خدمات‌دهی به مشتریان و تجربه مشتری شود. اگر شما قادر به اجرای فروش‌افزایی صحیح درباره‌ی محصولات‌تان نباشید، انتظارات مشتریان درباره‌ی فروشگاه‌تان را برآورده نکنید یا قیمت‌تان با توقع بازار همخوان نباشد، مشتریان شما را ترک می‌کنند و به رقبا روی خواهند آورد.

۵. بازاریابی کارت

اگر کسب‌و‌کار شما شامل صدور کارت اعتباری می‌شود، می‌توانید از طریق الگوی مصرف، مشتریان را به بخش‌هایی تقسیم کنید و بعد براساس آن بخش‌ها برنامه‌های حفظ مشتری، هدف‌گذاری محصولات برای توسعه و طراحی قیمت را طرح‌ریزی کنید.

یک مثال خوب برای این مورد درباره‌ی زمانی است که ایالات متحده تصمیم گرفت برای کسانی که به‌طور مرتب به خارج از کشور مسافرت می‌کنند کارت اعتباری مخصوص صادر کند. آژانس بازاریابی، پایگاه داده را به مسافران مرفه تقسیم‌بندی کرد (۳۰ هزار نفر با سطح درآمد بالا). این آژانس برای بازار هدف ایمیل مستقیم فرستاد و ۳٪ پاسخ دریافت کرد. ممکن است به‌نظرتان رقم ناامیدکننده‌ای باشد. اما جالب است بدانید این رقم از استاندارد صنعت بالاتر بود! خیلی از مؤسسات مالی بزرگ به‌طور معمول به‌میزان نرخ ۰.۵٪ پاسخ دریافت می‌کنند. این نشان می‌دهد پایگاه داده زمانی که بازاریابی کارتی انجام شود چقدر می‌تواند مؤثر باشد.

نکته: قطعا در صدور کارت اعتباری هزینه‌هایی هست که هر شرکتی از پس آن برنمی‌آید. اما اگر شما از پس این مخارج برمی‌آیید، حتما انجامش دهید. تحلیل رفتار خرید مشتری براساس عادات کارت اعتباری‌شان می‌تواند چشم‌انداز را عملی کند. طوری‌که به روش‌های افزایش فروش و برنامه‌های بازاریابی جهت مناسبی می‌دهد تا درآمد بیشتر و وفاداری مشتری بالاتری را تجربه کنید.

۶. تحلیل جزئیات تماس ثبت‌شده

اگر شرکت شما به ارتباطات مخابراتی مربوط است، پس می‌توانید داده‌های وارد شده را برای بررسی الگوها، ساختن پروفایل مشتری و سپس ساختن یک ساختار قیمت‌گذاری مجزا برای به حداکثر رساندن سود استفاده کنید. همچنین می‌توانید از روش‌هایی برای افزایش فروش استفاده کنید که با اطلاعات به‌دست‌آمده همخوانی داشته باشند.

یک اپراتور موبایل در چین با ۶۰۰ هزار مشترک می‌خواست با تحلیل داده‌های خود به یک برنامه بازاریابی برسد که رقیب را شکست دهد. اولین کار تیم تحلیل داده این بود که شاخصی تعیین کردند که با آن، رفتار تماس‌گیرنده را توصیف کند. سپس این شاخص را براساس عناصر زیر به ۱۵ بخش تقسیم کردند:

  • متوسط دقایق استفاده برای هر کاربر؛
  • درصد تماس‌های محلی؛
  • درصد تماس‌های از راه دور؛
  • درصد تماس‌های آی‌پی؛
  • درصد رومینگ؛
  • درصد زمان‌هایی که خطوط تماس محلی آزاد هستند؛
  • درصد زمان‌هایی که خطوط تماس از راه دور آزاد هستند؛
  • درصد زمان‌هایی که خطوط تماس رومینگ آزاد هستند.

دپارتمان بازاریابی باتوجه به این اطلاعات، استراتژی مرتبط با هر بخش را طراحی کرد. برای مثال برای گروه‌های مختلف برنامه‌هایی مثل افزایش رضایت مشتری، تحویل سرویس پیامک باکیفیت و برنامه‌ای برای تشویق به مکالمه‌ی بیشتر تهیه شد.

نکته: چه براساس داده‌ی موبایل مشتری، چه براساس خدمات تماس مشتری، در داده‌های موجود در جزئیات تماس ثبت‌شده غوطه‌ور شوید تا راه‌هایی برای بهبود خدمات فعلی خود یا یافتن فرصت‌های افزایش فروش جدید پیدا کنید.

۷. وفاداری مشتری

در دنیایی که جنگ قیمت روی می‌دهد، هربار که رقیب قیمت پایین‌تری پیشنهاد دهد، شما با کاهش مشتری مواجه خواهید شد. شما می‌توانید با استفاده از داده‌کاوی به‌خصوص به کمک رسانه‌های اجتماعی، این ضرر را به‌حداقل برسانید.

یعنی، حالا که وفاداری مشتری اهمیت زیادی دارد، برخی شرکت‌ها از رسانه‌ی اجتماعی به بهترین نحو استفاده می‌کنند تا برنده‌ی رقابت شوند. آنها با استفاده از این رسانه‌ها تلاش می‌کنند نظر مشتریان را بفهمند و برای جذب مشتریان جدید و حفظ مشتریان قبلی تلاش می‌کنند. برخی از ترفندهای چنین شرکت‌هایی شامل موارد زیر می‌شود:

نوآوری کارمند

با استفاده از برخی ابزارها از کارمندان نظرخواهی می‌کنند تا ایده‌هایشان را درباره‌ی راه‌های ارتقای علاقه‌مندی مشتری، توسعه محصول و رشد آتی به‌اشتراک بگذارند. چه‌کسی گفته داده‌کاوی در بازاریابی همیشه باید در سمت مشتری صورت گیرد؟

فیس‌بوک

ازطریق روشی به نام «خوشه‌بندی مشتری»، می‌توان با بررسی داده‌ی مخاطبان فیس‌بوک به ایده‌هایی برای ارتقای برند، رضایت بیشتر مشتریان و افزایش وفاداری رسید.

Faceoff

یک اپلیکیشن خارجی به نام Faceoff وجود دارد که مردم می‌توانند در آن ایده‌های احتمالی خود را خلق کنند و به ایده‌ی دیگران رأی دهند. برای مثال، شاید کسی پیشنهاد دهد که یک شبکه‌ی اجتماعی مخصوص برای افراد داخل هواپیما راه بیندازیم. ممکن است فرد دیگری پیشنهاد ساخت اپلیکیشنی را بدهد که بتواند نشان دهد زمانی‌که سوار هواپیما هستیم، فضای زیر هواپیما چه شکلی است؟ بعد، مردم این ایده‌ها را می‌بینند و رأی می‌دهند. این فضا، امکان می‌دهد شرکت‌ها از ایده‌ی مشتریان‌شان باخبر شوند و میزان محبوبیت این ایده‌ها را براساس نتیجه‌ی آرا مشاهده کنند.

نکته: در زمان داده‌کاوی (دیتا ماینینگ) تمرکز روی اعدادی مثل ارزش طول‌ عمر مشتری، می‌تواند هزینه‌های کسب شما را پایین بیاورد. اما مهم‌تر اینجاست که بفهمید «چرا» مشتریان شما را ترک می‌کنند؟ اینجا همان‌جایی است که ترکیبی از راهکارها برای‌تان کاربردی می‌شوند. چون داده‌ها فقط به شما می‌گویند مشتریان «کجا» شما را ترک کرده‌اند. بعد با مصاحبه و پرسش‌نامه‌ها می‌توانید به این نتیجه برسید که «چرایی» ترک آنها چیست.

۸. بخش‌بندی بازار

یکی از مفیدترین کاربردهای داده‌کاوی در بخش‌بندی مشتریان است. خیلی هم ساده است. از روی داده‌هایی که دارید می‌توانید بازار خود را به بخش‌های معنادار مثل سن، درآمد، شغل یا جنسیت تقسیم کنید. این اطلاعات را هم چه درحال اجرای ایمیل مارکتینگ باشید، چه درحال پیاده‌‌سازی استراتژی سئو می‌توانید به‌دست آورید.

بخش‌بندی‌ها کمک می‌کنند رقبای خود را نیز پیدا کنید. چشم‌انداز ناشی از بخش‌بندی باعث می‌شود بفهمید مظنونانی که درنظر گرفته بودید تنها کسانی نیستند که پول مشتری شما را مورد هدف قرار داده بودند. این خیلی مهم است. وقتی مشاوران از مدیران کسب‌و‌کاری می‌پرسند رقبای شما کیستند؟ اصولا تمام آنها فهرستی از پیش آماده‌شده دارند. مشاوران در ادامه فهرست بزرگ‌تری به آنها می‌دهند. خیلی از کسب‌و‌کارها احتیاج دارند تا فهرست رقبای خود را ۲ تا ۳ برابر بزرگ‌تر کنند تا بتوانند رقابت کارآمدتری داشته باشند.

نکته: بخش‌بندی داده‌ها می‌تواند به بهبود نرخ تبدیل کمک کند. چون با بخش‌بندی، شما روش‌های افزایش فروش خود را روی بازاری تنگاتنگ با بیشترین نرخ علاقه‌مندی پیاده‌سازی می‌کنید. بخش‌بندی بازار به شما کمک می‌کند بفهمید در هر بخش چه رقبایی دارید. پس روش‌هایی را برای فروش بیشتر برنامه‌ریزی می‌کنید که به‌طور شخصی‌سازی‌شده‌ای نیازهای مخاطبان‌تان را رفع کند؛ چیزی که یک پروموشن (فروش‌افزایی) عمومی و کلی هرگز نخواهد توانست.

۹. تولید محصول

داده‌کاوی یا دیتا ماینینگ ابزار ایده‌آلی است تا به کمک آن محصولاتی مناسب بخش‌های بازار طراحی کنید. درواقع، به کمک داده‌کاوی (Data Mining) در بازاریابی می‌توانید بفهمید مشتری چه ویژگی‌هایی از محصول‌تان انتظار دارد. البته محصولات نوآورانه همان‌ چیزی را که مشتری می‌خواهد، عینا به دستش نمی‌دهد. محصولات نوآورانه زمانی پدید می‌آیند که به داده‌ها نگاه کنیم و خلأهایی را بیابیم که مشتریان خواستار پُر شدنش هستند. وقتی حرف از این نوع محصول می‌شود، عواملی که باید درنظر بگیریم شامل موارد زیر است:

  • رفع یک نیاز مُبرم؛
  • پیشنهاد چیزی کاملا منحصربه‌فرد؛
  • ورود به بازار با نامی منحصربه‌فرد؛
  • طراحی جذاب؛
  • عرضه به بازاری گسترده؛
  • قابلیت فروش به نسل‌های متفاوت؛
  • خلق قیمتی که به خرید ناگهانی کمک کند؛
  • هزینه‌ی ساخت باید آن‌قدر کم باشد که با وجود قیمت عرضه، سودی هم حاصل شود.

نکته: بیشتر شرکت‌های نوآور از «تولید مستقیم محصول» کار خود را شروع نکرده‌اند. آنها از «نقطه‌ی دردی» که با داده‌کاوی به آن پی برده‌اند کار خود را آغاز کرده‌اند. بعد محصولی خلق کرده‌اند که مشکل مشتری را طوری حل کند که مشتری هیچ‌وقت تصورش را نمی‌کرد. این‌ کار را انجام دهید تا به‌راحتی از ۹۰٪ رقبا جلو بیفتید.

۱۰. وارانتی

در آخر، داده‌کاوی در بازاریابی به شما کمک می‌کند تا تخمین بزنید چه تعدادی از افراد از وارانتی شما استفاده خواهند کرد. این مورد برای گارانتی هم صدق می‌کند.

  • برای مثال، خودِ من اثر کششی گارانتی روی افزایش فروش را آزمایش و بررسی کرده‌ام. قبل از پیاده‌سازی آزمایش، لازم بود داده‌ها آنالیز شوند تا مشخص شود چه تعداد از افراد محصول فروش‌رفته را برای وارانتی پس خواهند فرستاد. من داده‌ها را در دو مجموعه بررسی کردم:
  • فروش خالص
  • توافقاتی که در چهارچوب گارانتی خاصی انجام شده بود

من آن دو رقم را در مجموعه فروش‌های مختلفی جمع‌آوری کردم. بعد مقدار گارانتی را تعدیل کردم تا زمانی‌که مشتریان محصول را پس می‌فرستند خیلی ضرر نکنیم. چنین محاسباتی برای شرکت‌های بزرگ کارآمدی بیشتری دارد.

نکته: یکی از بهترین راه‌ها برای خلق گارانتی موفق، بررسی گارانتی‌های قبلی، فروش و سود است. این بررسی می‌تواند به شما کمک کند تا تضمین ۱۱۰٪ بازگشت پول را به مشتریان بدهید و مرزی بین خود و رقبا ایجاد کنید.

نتیجه‌گیری

هرچه داده‌ی بیشتری از مشتریان کسب کنید، می‌توانید ارزش بیشتری به آنها پیشنهاد کنید؛ درنتیجه درآمد بیشتری به‌دست می‌آورید. داده‌کاوی در بازاریابی همان چیزی است که می‌تواند حکم یک یاری‌کننده را برای شما داشته باشد. پس اگر شما هم جزء آن کسب‌و‌کارهایی هستید که روی گنجی از داده نشسته‌اید و هیچ‌کاری درباره‌ی آن نمی‌کنید، من شما را به تقسیم‌بندی داده‌هایتان تشویق می‌کنم؛ یا خودتان این کار را انجام دهید یا کسی را استخدام کنید که به داده‌کاوی در بازاریابی تسلط داشته باشد. هرچه هست، نتیجه شما را شگفت‌زده خواهد کرد.

منبع: چطور

 

وبینار چیست و چه جایگاهی در کسب‌و‌کارهای جدید دارد؟

«وبینار» لغتی است که شاید آن را در بنرهای مختلفی دیده باشید، اما بدون آنکه معنی‌اش را بدانید، از کنار آن عبور کرده‌اید. در ادامه قصد داریم به معرفی وبینار و کاربردهای آن بپردازیم، چرا که وبینار به یکی از ابزارهای قدرتمند تبلیغاتی و آموزشیِ کسب‌وکارهای جدید در جهان تبدیل شده و به‌نظر می‌رسد هنوز معرفی درستی از این ابزار قدرتمند در کشور ما صورت نگرفته است. با ما همراه باشید.

شاید هر روز ایمیلی مبنی بر حضور در وبیناری جدید دریافت می‌کنید و سؤال‌های متعددی در ذهن‌تان نقش می‌بندد. در این ایمیل‌ها شعارهایی مثل «آموزش‌های جدید»، «آموزش کارکنان توسط کارشناسان خبره» و… دیده می‌شود و هریک از این شعارها ممکن است محرکی برای شرکت در این وبینارها باشد. با این حجم از تبلیغات به‌نظر می‌رسد هرکسی در حال برگزاری وبیناری است.

نویسندگان، سخنرانان، مربیان، کارشناسان شبکه‌های اجتماعی، و دیگر مدیران، همه از وبینارهای پولی یا رایگان برای افزایش قدرت نفوذ و ارتباط با مشتریان خود استفاده می‌کنند تا با فروش محصولات و خدمات، پول بیشتری به‌دست بیاورند.

اما معنای واقعی وبینار چیست؟

کلمه وبینار در واقع از تلفیق دو واژه‌ی «وب» و «سمینار» به‌وجود آمده است. وبینار به کارگاه یا سمینار یا ارائه‌ای اطلاق می‌شود که به‌صورت اینترنتی برگزار می‌شود و شرکت در آن ممکن است پولی یا رایگان باشد.

گاهی به‌جای لغت وبینار از لغت‌هایی مثل وب‌کست، آموزش آنلاین، رویدادهای آنلاین، کلاس‌های آنلاین و… نیز استفاده می‌شود.

امروزه می‌توانید از وبینارها به‌طرق مختلف استفاده کنید، اما قبل از هرچیز شاید بد نباشد با برخی مفاهیم و اصول اولیه‌ی وبینار که به مدل کسب‌وکار شما نیز کمک می‌کنند، آشنا شوید.

از طریق وبینارها می‌توانید کارهای بزرگی بکنید، اما قبل از هرچیز باید اصول کارکردن با وبینارها را یاد بگیرید. در ادامه، برخی قوانین و اجزای وبینارها را به شما معرفی می‌کنیم که در بسیاری از آنها به‌طور مشترک‌ وجود دارند.

۱. بسیاری از وبینارها بخشی صوتی دارند که برای ارتباط با شرکت‌کنندگان از آن استفاده می‌کنند.

به‌این‌ترتیب تمام شرکت‌کنندگان در وبینار از طریق بلندگوی کامپیوتر خود یا از طریق تماس با شماره‌ای که مختص آن وبینار است، قادرند به بحث‌های وبینار گوش دهند و در آنها شرکت کنند.

۲. وبینارها معمولا بخشی بصری دارند و از آن برای ارتباط تصویری با شرکت‌کنندگان استفاده می‌کنند.

معمولا فردی که مشغول ارائه‌ی مطلبی است، دسکتاپ خود را با بقیه به‌اشتراک می‌گذارد و از طریق آن می‌تواند به ارائه‌ی اسلایدها یا مطالب تکمیلیِ موردنیاز برای ارائه‌اش بپردازد. البته فرد ارائه‌کننده می‌تواند از مثال‌های زنده‌ی موجود در وب نیز در ارائه‌ی وبیناری خود استفاده کند. به‌عنوان‌مثال در تجربه‌‌ای شخصی‌، از اسلایدها و فایل‌های پی‌دی‌اف و همچنین مرورگر خود برای نمایش چند مثال از شبکه‌ی اجتماعی فیس‌بوک استفاده کردم.

۳. بسیاری از وبینارها مستقیم و زنده برگزار می‌شوند.

در این دسته از وبینارها، فردی که در حال سخنرانی است، به‌طور مستقیم و بدون تأخیر با حضار صحبت می‌کند. البته وبینارهای ازقبل ضبط‌شده یا وبینارهای اتوماتیک نیز برگزار می‌شوند، اما وبینارهای زنده در حال حاضر بسیار مرسوم‌ترند.

۴. سخنران وبینار در کار خود از ابزاری وبیناری استفاده می‌کند.

سخنران وبینار برای ارائه‌ی خود برای حضار اینترنتی، از ابزاری خاص استفاده می‌کند. ابزارهای مختلفی برای این منظور وجود دارد و شرکت‌ها معمولا از نرم‌افزارها و اپلیکیشن‌های خاصی برای این کار کمک می‌گیرند. شرکت‌کنندگان می‌توانند با اطلاعات ورودی‌ای که از طریق سرویس وبینار در اختیارشان قرار گرفته است، به این نرم‌افزارها و اپلیکیشن‌ها وارد شوند و در وبینار شرکت کنند.

۵. وبینارها عمدتا به‌صورت تعاملی برگزار می‌شوند.

در بسیاری از وبینارها شاهد ارتباط متقابل و مستقیم بین سخنران و شرکت‌کنندگان اینترنتی هستیم. برخی نرم‌افزارها از امکانات خاصی برخوردارند، مثل اجازه به سخنران برای طرح سؤال یا پخش پرسش‌نامه بین حضار. همچنین به شرکت‌کنندگان نیز امکان می‌دهند از طریق میکروفن کامپیوتر یا تماس تلفنی مستقیم، یک‌به‌یک صحبت کنند.

۶. هدف بسیاری از وبینارها آموزش شرکت‌کنندگان یا پاسخ‌گویی به سؤالات است.

در بسیاری از وبینارها برنامه‌ای غیررسمی برای سازمان‌دهی جلسه وجود دارد که به‌شرح زیر است:

  • ۵ تا ۱۰ دقیقه معرفی و مقدمه‌ی بحث؛
  • ۶۰ دقیقه ارائه‌ی محتوا و بحث اصلی؛
  • ۱۵ دقیقه پرسش و پاسخ.

۷. شرکت در برخی وبینارها رایگان و برخی پولی است.

انعطاف‌پذیری بالای وبینارها باعث می‌شود شرکت‌ها و کسب‌وکارهای مختلف در صنایع گوناگون بتوانند یکی از این دو گزینه را به‌دلخواه انتخاب کنند.

۸. شرکت‌کنندگان وبینارها می‌توانند از هرجایی در آن شرکت کنند.

محدودیتی برای شرکت‌کنندگان برای حضور در وبینار وجود ندارد و هرجا خط اینترنت وجود داشته باشد، کاربران آن منطقه می‌توانند در وبینارها شرکت کنند.

چه چیزی باعث تفاوت وبینار با دیگر رویدادها می‌شود؟

شاید عبارات دیگری مثل «تله‌سمینار» یا «مجمع آنلاین» برای رویدادهای آنلاین به‌گوش‌تان خورده باشد، اما تفاوت وبینار با این رویدادهای آنلاین در چیست؟ تله‌سمینار بسیار شبیه وبینار است، اما ارائه در آن تنها به‌صورت صوتی انجام می‌شود و شرکت‌کنندگان می‌توانند از طریق خط تلفن‌های مجهز به سیستم کنفرانس، در آن حضور پیدا کنند. بنابراین در این نوع رویداد آنلاین، از ارائه‌ی تصویری، خبری نیست. اما همان‌طور که بالاتر اشاره شد، در وبینارها شاهد ارتباط صوتی و تصویری سخنران با شرکت‌کنندگان هستیم.

چرا افراد دوست دارند در وبینارها شرکت کنند؟

استفاده از وبینار به‌طور فزاینده‌ای در حال گسترش است و بسیاری از افراد به‌واسطه‌ی جذابیت و آموزشی‌بودن آن، علاقه‌مند به شرکت در وبینارها هستند، چراکه به‌واسطه‌ی استفاده از بسترهای صوتی و ویدئویی مناسب در وبینارها، می‌توان موارد آموزشی را بهتر فراگرفت.

با شرکت در وبینارها می‌توان به صدای فرد ارائه‌دهنده گوش داد، تصویر او را دید، نوع ارائه‌ی او را بررسی کرد و با ارزیابی تمام جوانب، به مطالب او اعتماد کرد.

گذشته از این‌ها، برخی افراد در ارائه مشکل دارند و با شرکت در وبینارها می‌توانند مهارت‌های ارائه‌ی خود را ارتقا ببخشند.

چرا باید وبینارها را به گزینه‌های بازاریابی و تبلیغات خود اضافه کنید؟

وبینارها روش جدیدی برای ارائه‌ی محصولات نیز به‌شمار می‌روند، به‌عنوان‌مثال اگر قصد فروش محصولی را دارید، به‌سادگی می‌توانید برای معرفی محصول خود و طرز استفاده از آن، وبینار رایگانی برگزار کنید و مشتریان بالقوه را به خرید محصول یا سرویس خود ترغیب کنید.

منبع: چطور

مدیریت فرآیند کسب و کار پویا

 در فناوری مدیریت فرآیند کسب‌وکار، یک فرآیند کسب‌وکار در قالب مجموعه‌ای از مراحل ساختاریافته و قابل تکرار تعریف می‌گردد.
 
بهطور مثال، فرض کنید پردازش یک گزارش هزینه در ۵ مرحله معین انجام می‌گیرد:
       -کارمند یک فرم درخواست هزینه را کامل می‌کند،
       -یک مدیر آن را تأیید می‌کند،
       -یک مدیر ارشد آن را تأیید می‌کند،
       -درخواست به منظور صدور چک به “امور پرداخت” ارسال می‌گردد و
       -چک برای کارمند ارسال می‌شود.
با وجود این‌که احتمال و امکان تغییرات (در فرآیند) وجود دارد، تعداد و نوع مسیرهای ممکن برای انجام یک فرآیند، هم‌چنان قابل تعریف هستند.
به عنوان مثال یک فرآیند محاسبه‌ هزینه ممکن است مسیرها و مراحل مختلفی را براساس میزان کل هزینه یا بخش کارمندان طی کند.
مدیریت فرآیند کسب‌وکار پویا به منظور مقابله با شرایطی پدید آمده که در آن‌ها وجود استثنائات بیش از حد، مانع مستندسازی تمام مسیرهایی که یک فرآیند ممکن است طی نماید، می‌شود.
در این‌گونه موارد، فردی که مسئولیت انجام کار (وظیفه) جاری را دارد باید به صورت لحظه‌ای (on-the-spot) برای تعیین مسیر فرآیند تصمیم‌گیری کند.
سیستم‌های مدیریت کسب‌وکار در شرایطی که بخش مشخصی از کار نیازمند تغییر است، اجازه اضافه کردن “مرحله” به فرآیند را به کاربر یا مدیر می‌دهد.
این‌گونه موارد (تغییرات) معمولاً در فرآیندهایی مشاهده می‌شود که برای تأمین داده ورودی، تأییدها، نظرات، تجدیدنظرها و یا تصمیمات اجرایی لحظه‌ای نیازمند گروه وسیعی از افراد هستند.
به عنوان مثال می‌توان به فرآیندهای مرتبط با قانون و یا “مدیریت موردی بیمه” (Insurance Case Management) اشاره کرد.
منبع: ایتنا

۲۱ عادت در برنامه روزانه مدیران موفق

مدیران موفق برای رسیدن به خواسته‌های خود قوانینی دارند. این قوانین شامل عادت‌های ساده روزانه هم می‌شود. ۲۱ مدیر موفق کارهای ساده‌ای که با انجام‌شان به موفقیت رسیده‌اند را برای شما بازگو می‌کنند. با ما همراه باشید.

اکثر مدیران موفق، حرفه خود را هدایت می‌کنند و زندگی برای آن‌ها آسان می‌شود، آن‌ها به کار یا تجارت ‌خود مجال در دست گرفتن رندگی‌شان را نمی‌دهند. آن‌ها صبح زود از خواب برمی‌خیزند، به سلامت خود اهمیت می‌دهند، در مورد پول خود هوشمندانه عمل می‌کنند. آن‌ها قدر خواب خوب شبانه، تعطیلات و یک کتاب خوب را می‌دانند و در زمان کار به قوانین و روال روزانه خود می‌چسبند. این ۲۱ نقل‌قول از مدیران موفق را به‌خاطر بسپارید، عادات ساده روزانه‌ای که در موفقیت ‌آن‌ها نقش بسیاری داشته‌اند.

۱. بیش‌تراز آن‌چه که از شما انتظار می‌رود انجام دهید

این باید در تمام بخش‌های زندگی شما اعمال شود، وقتی که همیشه بیشتر از آن‌چه که از شما انتظار می‌رود را انجام دهید، یک نام تجاری شخصی که نشان‌دهنده صلاحیت، اعتبار و برتری شما است را به دست خواهید آورد. زمانی که شما بیش‌تر از حد انتظار یک کار را ارئه می‌دهید، این کار مشوق گام‌های بعدی خواهد بود و مردم همیشه مایل هستند که با شما کار انجام دهند. وقتی که در انجام نیاز‌ها و درخواست‌های مردم پیش‌دستی می‌کنید، یک قدم جلوتر گام برمی‌دارید. اگر رئیس‌تان از شما پیشنهاد یک هدیه عالی برای مشتری را خواست، تنها یک مورد را نام نبرید بلکه چندین گزینه با جزئیات کامل را پیش روی او قرار دهید. مثلا اگر از شما خواسته شد که اتاق خواب را تمیز کنید، شما تمام خانه را تمیز کنید. به تمام درخواست‌ها توجهی یکسان داشته باشید مهم نیست که آن‌ها چقدر سرمایه‌گذاری نیاز دارند، زیرا شما می‌خواهید ارائه بیش از حد انتظار را برای خود یک عادت قرار دهید. به این صورت در تمام ابعاد زندگی خود با انگیزه و موفق خواهید بود. این‌ها نظرات ریک میلیتی (Ric Militi) مدیر عامل شرکت راکون‌های دیوانه و توسعه دهنده فشرده‌ساز فایل زیپ است که ۶ ماه پیش برنامه Question Answer را ارائه کرد و از آن زمان ۱۰ میلیون اشتغال ایجاد کرده است.

dbc75001-edce-4a0c-b640-75b722e127b5

 ۲. در اداره اولین نفر حاضر شوید

«من دوست دارم اولین نفری باشم که صبح در اداره حاضر می‌شوم، این کار به من زمانی می‌دهد که بتوانم تمرکز کنم و اولویت انجام کار‌ها را قبل از آغاز به کار بنویسم، گزارش‌های روزانه را در زمان مشخصی جمع‌بندی کنم و ایمیل‌های اضافی را پاک کنم. زمانی که من صبح زود از خواب بیدار می‌شوم احساس پیش‌رو و اول بودن به من دست می‌دهد.» این ایده جیمز تورنتون (james Thornton) مدیرعامل بی‌باک سفر است. یک شرکت سفر‌های مخاطره‌آمیز جهانی که بیش از هزار سفر در بیش از صد کشور ارائه می‌دهد.

۳. هر روز با خانواده در ارتباط باشید

«در ارتباط بودن با خانواده به من نوعی حس تعادل در تمام ساعات روز را می‌دهد. این اهمیتی ندارد که کجای دنیا باشم، من هر روز و در ساعاتی مشخص با خانواده‌ام صحبت می‌کنم، ساعت ۷ صبح با همسر و پسر کوچکم صحبت می‌کنم. غروب دوباره با همسرم تماس می‌گیرم و به پسر دیگرم و دخترم در طول روز پیام می‌فرستم.» این عادت بیل لین‌هان (Bill Linehan) مدیرعامل شرکت و صاحب چندین هتل و مسافرخانه‌های بین‌المللی است.

۴. به نقاط مختلف شرکت یا محل کارتان سر بزنید

«با داشتن تماس رو‌‌‌در‌‌رو و گفتگوی واقعی با تیم کاری، آن‌ها را تشویق به کار می‌کنم. من در طول روز چندین بار از راه‌پله ساختمان عبور می‌کنم تا با کارمندان صحبت کنم و درباره فعالیت‌های شرکت بیشتر بدانم. این کار به من اجازه در ارتباط بودن با تمام سطح‌های کاری را می‌دهد.» این روال روزانه کلیتون رید (Clayton Reid)، رئیس و مدیرعامل شرکت جهانی MMGY‌، یک شرکت بازاریابی جهانی و متخصص در سفر و سرگرمی است.

Business team discussing project with man pointing at the laptop

 ۵. برای خانواده و سلامتی خود وقت بگذارید

«زمانی که من فعالیت شرکت Rocketrip را آغاز کردم، با دقت این موضوع را درنظر گرفتم که چه چیزهایی برای من بیشترین اهمیت را دارد و حال من را خوب نگه می‌دارد، پس تمرکز خود را روی خانواده و سلامتی‌ام نگاه داشتم. من هر روز زمانی را برای گذراندن با همسر و نوزاد کوچکم خالی می‌کنم و حتما چند روز در هفته ورزش می‌کنم. حتی اگر این کار من را وادار به از خواب برخاستن زودتر از زمانی که دوست دارم، کند، باز هم این کار را انجام می‌دهم. تنها چیزی که شما نیاز دارید این است که بدن خود را در حالت تعادل نگه دارید و همیشه برای خود زمانی خالی کنید، حتی در شلوغ‌ترین زمان‌های کاری.» دن راچ (Dan Ruch) مدیرعامل شرکت Rocketrip که به شرکت‌ها کمک می‌کند تا هزینه سفر‌های خود را کاهش دهند، این برنامه روزانه را توصیه می‌کند.

Family relaxing on sofa

۶. از دیگران تعریف کنید

«یک یا دوبار در روز، این کار را انجام می‌دهم که از کسی صادقانه تشکر کنم. مثلا کمی پیش با نماینده‌ام یک مکالمه تلفنی داشتم و به او گفتم که چقدر تحت تاثیر صدای آرام و موقر او در عین واضح بودن قرار می‌گیرم. او در پاسخ به من گفت که از شنیدن این حرف بسیار خوشحال شده است. در آن زمان به من احساسی عالی دست داد.» اوان هاکل (Evan Hackel) نویسنده کتاب Ingaging Leadership و مدیرعامل شرکت Tortal Training که در حال توسعه آموزش الکترونیکی است، این برنامه روزانه را یکی از اصول موفقیت خود می‌داند.

۷. دیگران را بخندانید

«شاید این موضوع به نظر خنده‌دار باشد اما من هر روز به دنبال پیدا کردن یک بخش خنده‌دار در هر‌ چیزی هستم. به ‌هر حال طنز روشی برای گفتن حقیقت به مردم است. اگر شما می‌خواهید که وضع موجود را به چالش بکشید، پیدا کردن یک راه برای خندیدن به روش اشتباهی که در حال انجام است، راه مناسبی می‌تواند باشد.» دن گرگوری (Dan Gregory) سخنران و نویسنده کتاب خودخواه، ترسناک و نادان و از بانیان موسسه غیرممکن، یک اتاق فکر ابتکاری که با برند‌هایی چون کوکاکولا و سازمان ملل متحد کار می‌کند، به شما توصیه می‌کند که شوخ طبع باشید.

Business group meeting portrait - Five business people working together. A diverse work group.

۸. ارتباط ایجاد کنید

«من هر روز سعی می‌کنم که آدم‌های جدیدی را ببینم، شاید هر کدام از آن‌ها مشتری‌های آینده، کارمند خبره، یک فرد حرفه‌ای یا یکی از همسایه‌های من باشند. من سعی می‌کنم که ارتباط‌های جدید و دوستان قوی پیدا کنم. این کار دنیای شخصی و حرفه‌ای من را رشد می‌دهد و دانش و دید من را گسترش می‌دهد.» این سخنان اندرو فیشر (Andrew Fischer) بود. مدیرعامل و موسس Choozle، یک پلت فرم بازاریابی دیجیتال که آگهی آنلاین را آسان می‌کند، این شرکت در سال ۲۰۱۵ کارمندان خود را سه برابر کرد و رشد سود سهام ۶۵۰ درصدی داشت.

۹. حضور داشته باشید

«بعضی از مسائل هستند که نمی‌توان تلفنی حل کرد و هدایت بی‌درنگ در مدیریت یک پروژه از مهم‌ترین کار‌ها است. منظور من این نیست که شما باید با همه در ارتباط باشید ولی حضور فیزیکی شما در هنگام انجام کار بسیار مفید خواهد بود. اقتباس تجاری من از قانون اول نیوتون این است؛ افراد و اشیاء در حال حرکت، تمایل به حرکت دارند و افراد و اشیاء در حال استراحت، تمایل به ادامه دادن استراحت دارند، پس نیاز به یک نیروی بیرونی دارند که آن‌ها را به حرکت در بیاورد و البته شما آن نیرو هستید. گاهی اوقات نیاز نیست که شما چیزی بگویید و با حضور خود می‌توانید تاثیر بگذارید. بعضی مواقع حضور شما با احترام و قدرت سکوت می‌تواند باعث تلاش و سرعت کارمندان شود.» این روند روزانه برت تورنتون (Bert Thornton)، رئیس سابق و مدیر ارشد خانه وافل و نویسنده کتاب یافتن یک گوریل قدیمی، بود.

۱۰. ایمیل شرکت خود را مرتب‌سازی کنید

«در اوایل زندگی حرفه‌ای، یکی از مشتریانم به من توصیه کرد که هر روز چند دقیقه وقت را برای مرتب کردن ایمیل‌های دریافتی اختصاص دهم. زمانی که من او را در حال انجام چنین کاری دیدم، بسیار تعجب کردم. مدیرعامل یک شرکت بزرگ مشاور املاک در حال مرتب کردن رسید‌های پستی بود و حالا، کارمندان من هم برایشان غیر‌عادی به نظر می‌رسد، هنگامی که مرا در حال مرتب کردن ایمیل‌ها می‌بینند. می‌خواهم بدانم که چه چیزی وارد شرکت ما می‌شود، هر چقدر هم که آن قدیمی و بی اعتبار باشد. نگاهی دقیق داشتن به ایمیل‌های دریافتی من را با کار درون شرکت هماهنگ نگه می‌دارد.»‌ این روش یکی از عادات روزانه سارا برمن (Sarah Berman) رئیس گروه برمن یک شرکت ارتباطات در نیویورک که خدمات مختلفی را ارائه می‌دهد.

۷۱۲a476e-0365-4346-9106-479a4dec42b9

۱۱. یادآوری‌ها را در کنار تخت خود قرار دهید

«من همیشه دو چیز را در کنار تختم نگه می‌دارم، تلفن همراه و کفش‌های تمرینم. به محض این‌که از خواب بیدار می‌شوم، تلفن همراهم را چک می‌کنم شاید پیام مهمی دریافت کرده باشم که نیاز باشد به آن پاسخ دهم. زیرا بسیاری از اعضای تیم من که از راه دور و در مناطق مختلف کار می‌کنند، محدوده ساعات کاری متفاوتی دارند. مرور اجمالی ایمیل‌ها من‌را در حلقه‌ای از کار‌ها که انتظار دارم آن روز انجام دهم، قرار می‌دهد. کفش‌های پیاده‌روی خود را در کنار تختم می‌گذارم تا هر روز من را برای تمرین تشویق کند. ورزش باعث می‌شود که احساسی عالی داشته باشم و در تمام طول روز تمرکز بالایی دارم.» کیشور کومار (Kishore Kumar)، مدیرعامل شرکت برنامه دستیار گجت شخصی AllThingsMine روز خود را این‌طور آغاز می‌کند.

 ۱۲. بحران‌ها را به فرصت تبدیل کنید

«در واقع یک بحران می‌تواند برای شما مفید باشد. در زمان بحران می‌توانید خود و اطرافیان‌تان را تشویق کنید تا تغییرات مثبت و تاثیر‌گذار ایجاد کنند. این دقیقا مصداق این جمله است که چیزی که شما را نکشد، قوی‌ترتان می‌کند. بحرا‌ن‌ها زمانی عالی هستند که می‌توانید افراد را در مسیر تغییرات دائمی در شرکت خود قرار دهید.» آیتکین تنک (Aytekin Tank) موسس JotForm یک سازنده فرم آنلاین با ۲ میلیون کاربر، این توصیه را دارد.

۱۳. به همان اندازه که بر کارهایی ضروری تمرکز دارید، بر لیست کار‌های انجام شده هم تمرکز کنید

«چند سال پیش با یک مربی کار می‌کردم، او به فضانوردان، اعضای یک تیم ویژه کمک کرده بود که بر استرس خود غلبه کنند. او یک ترفند به من یاد داد که بسیار ساده و قدرتمند بود؛ در پایان یک روز لیستی از کار‌هایی که کاملا انجام داده‌اید، تهیه کنید. نه تنها کار‌هایی که در لیست بوده و باید انجام می‌شده، بلکه تمام کار‌هایی که حتی برایشان برنامه‌ریزی نکرده بودید و انجام داده‌اید را بنویسید و در پایان هر هفته این لیست‌ها را با هم جمع کنید. شما تحت تاثیر کار‌هایی که به‌پایان رسانده‌اید، قرار می‌گیرید. دوپامینی که از انجام این‌کار در بدن شما ایجاد می‌شود، تا حدی به شما کمک می‌کند که میزان کورتیزولی که در هنگام استرس در بدنتان ترشح می‌شود را در حالت تعادل نگه دارد.» امانوئل شالیت (Emmanuel Schalit) مدیرعامل شرکت برنامه مدیریت پسورد و کیف پول دیجیتال امن، این را‌ه‌حل را ارائه می‌دهد.

۶۱۲ca05d-30de-4561-b6e2-9789bcd3a31a

۱۴.نقشه روز خود را بکشید

«روز خود را با ۳۰ دقیقه برنامه‌ریزی کاری که می‌خواهید انجام دهید و راهی که می‌خواهید آن را به انجام برسانید، آغاز کنید. این کار هر صبح به من حس آرامش و تمرکز می‌دهد. داشتن یک تجسم از کار‌های مهم به شما کمک می‌کند که یک حس مثبت از انجام کار‌ها داشته باشید.» کریگ هاو ( Craig Howe)، مدیرعامل شرکت دیجیتال ورزشی و Rebel Ventures، روز خود را این‌گونه شروع می‌کند.

۱۵. نظارت نکنید بلکه رهبر پرورش دهید

«من تحت یک قانون کلی با بقیه افراد کار می‌کنم. هیچ‌گاه از کسی نمی‌خواهم کاری را که خودم انجام نمی‌دهم انجام دهد. با کمی راهنمایی و کمی توصیه تقریبا تمام افراد با صرف‌نظر از کاری که خواسته شده، به سطحی بالاتر از انتظار می‌رسند. زمان گذاشتن برای رهبری‌، توصیه کردن و مشاوره به مردم، رهبران آینده را پرورش می‌دهد. برای من بهترین بخش کار به عنوان راهنما، دیدن افرادی است که در هنگام کار کردن در کنارم رشد کرده و خود را برای جایگا‌ه‌های شغلی بالاتر آماده می‌کنند.» دانیل فارر (Daniel Farrer) مدیرعامل شرکت Switchfly، یک شرکت فناوری جهانی این دیدگاه را دارد.

Large group of business people sitting in a row and communicating. The focus is on African-American looking at the camera. [url=http://www.istockphoto.com/search/lightbox/9786622][img]http://dl.dropbox.com/u/40117171/business.jpg[/img][/url] [url=http://www.istockphoto.com/search/lightbox/9786738][img]http://dl.dropbox.com/u/40117171/group.jpg[/img][/url]

۱۶. تغییرات را با آغوش باز بپذیرید

«بسیاری از مدیران از تغییر، ترس کامل و غیرارادی دارند. برخی از آن‌ها بسیار ترسو هستند، در حقیقت، آن‌ها قادر به گرفتن تصمیمات سخت برای مدیریت موفق شرکت خود نیستند. من هر روز خود را با تمرکز روی هیجان و پیشرفت ناشی از تغییر، آغاز می‌کنم و توصیه من به مدیران دیگر این است به خودتان اجازه ندهید که عصبانیت و تردید شما را از کار بیاندازد. تغییرات را با آغوش باز بپذیرید!» تام لونیبس (Tom Lounibos) از بنیانگذاران و مدیرعامل شرکت SOASTA، شما را به تغییر کردن دعوت می‌کند.

۱۷. مشتری‌های بالقوه خود را از دست ندهید

«موفقیت مخصوصا در فناوری به ارتباط ثابت و مکرر با مشتریان بالقوه و مشتریان بالفعل بستگی دارد، این موضوع اولویت شخصی هر روزه من است. زمانی که برای ساخت و ساز، کشاورزی یا تحصیلات هدف‌گذاری می‌کنیم، معمولا از راه‌حل‌های فنی استفاده نمی‌کنیم، چون تهدیدآمیز به نظر می‌رسند. را‌ه‌حل مقابله من با این ترس‌ها، تمرکز روی فوایدی است که تکنولوژی می‌تواند به همراه داشته باشد.» سوری سوریاکومار (Suriyakumar) مدیرعامل شرکت ARC این نظر را دارد.

۱۸. زمانی برای فکر کردن در نظر بگیرید

«من در ابتدای هر روز ۳۰ دقیقه را برای فکر کردن به این‌که امروز را چگونه پیش ببرم و سعی برای حل کردن مسائل سخت، خالی می‌کنم. برای این‌ کار به خودم اجازه استفاده از مداد، خودکار یا صفحه‌کلید را نمی‌دهم. این زمان تفکر شخصی به من اجازه تمرکز مطلق و بدون حواس‌پرتی را می‌دهد و به من کمک می‌کند که از نظر ذهنی برای چیزی که در آن روز پیش روی من است، آماده باشم.» تانیا کندیا (Tanya Candia) رئیس بازاریابی NSFOCUS این روش را از راه‌های موفقیت خود می‌داند.

۱۹. بازخورد مداوم و مستمر داشته باشید

«برای دوره‌های سالانه یا دوساله منتظر نمانید، هرزمان که ممکن بود به اعضای تیم بازخورد کارشان را ارائه دهید و  بازخورد‌ها و انتقادات در مورد خود را هم با کمال میل بپذیرید. این روش کار گروهی را در شرکت پرورش داده و به مردم اجازه می‌دهد که متوجه شوند کارها روان و بی‌عیب در حال اجرا است. علاوه بر این، کارمندان زمانی که تشخیص داده می‌شود وظایف‌شان را به خوبی انجام داده‌اند، معمولا فعال‌تر و خوشحال می‌شوند.» مانیش سود (Manish Sood)، مدیرعامل و موسس شرکت برنامه‌های کاربردی داده محور Reltio این روش را ارائه می‌دهد.

a3a67714-f2e0-4055-acc3-60ef793eacf3

۲۰. همیشه استراتژیک فکر کنید، حتی زمانی که تاکتیکی عمل می‌کنید

«استراتژیست‌ها باید همیشه به مفهوم قابل استفاده توصیه‌های خود توجه کنند. مدیران اول خط باید استراتژی خود را حفظ کنند. مطمئنا در این مسیر مهارت‌های جداگانه هم درگیر خواهند شد. اما در این محیط پویا، جایی که همه چیز از شرایط تجارت تا تکنولوژی‌های پلت‌‌فرم می‌توانند در حد یک مسکوک ده‌سنتی باشند، این موضوع برای مدیران بسیار با اهمیت است که هر دو سمت این قضیه را در نظر بگیرند.» اریک چیو (Eric Chiu)، رئیس و از بنیانگذاران امنیت ابر و کنترل شرکت HyTrust، این نظر را دارد.

۲۱.هر روز با کارمندان کلیدی صحبت کنید

«هر روز با تمام کارمندان کلیدی خود صحبت می‌کنم تا بدانم که آن‌ها در حال انجام چه کاری هستند، چه مسائلی پیش آمده‌ است و چه مشکلی در حال حاضر دارند. این روش دید شما را در کار باز می‌کند و کمک می‌کند که مشکلات قبل از این‌که سرباز کنند، رفع و رجوع شوند.» کریگ داناوی (Craig Dunaway)، رئیس شعبه ساحل شرقی Penn، این راهنمایی را برای مدیران دارد.

۲a9af444-6f08-4e95-a98e-6918b290023aمنبع: زومیت

نکات کاربردی برای اولین قرارهای ملاقات کاری و شخصی

وقتی افراد برای اولین بار در قرار ملاقات‌های حضوری شرکت می‌کنند، اصلی‌ترین موردی که ذهن آنها را مشغول می‌کند این است که تاثیری مثبت روی فرد مقابل داشته باشند و به گونه‌ای رفتار کنند که فرد مقابل آنها را فراموش نکند. نکاتی کاربردی برای رسیدن به این هدف وجود دارد که در ادامه‌ی مطلب به آنها می‌پردازیم.

قرار ملاقات حضوری چه شخصی باشد و چه کاری، هدف‌های مشخصی دارد. اکثر افراد به دنبال این هستند که در اولین برخورد با طرف مقابل، تاثیری مثبت داشته باشند و با نشان دادن چهره‌ای مناسب از خود، تصویر شخصیتی مناسبی در ذهن طرف مقابل ایجاد کنند. برخی افراد این امر را غیرممکن و دشوار می‌دانند در حالی که با رعایت نکاتی ساده می‌توان اولین قرار ملاقات‌ها را به جلساتی مفید و به یادماندنی تبدیل کرد. در ادامه به بررسی برخی نکات کاربردی که بدین منظور گردآوری شده‌اند می‌پردازیم.

۱. صحبت کنید

قدم اول در قرار ملاقات این است که ترس را کنار بگذارید و شروع به صحبت کردن کنید. نباید از سوال پرسیدن و بیان عقاید خود بترسید. تا زمانی که شما صحبت نکنید، افراد نمی‌توانند شخصیت شما را شناخته و در حافظه‌ی خود ذخیره کنند.

۲. صریح و صادق باشید

b724db97-0cb4-44ae-93ab-ed31353b57deنکته‌ی اساسی در بیان عقاید این است که آنها را با پرهیز از توهین به‌طور صریح بیان کنید. اکثر افراد با ترس از این‌که ممکن است دیگران از صحبت‌هایشان ناراحت شوند، صراحت را کنار می‌گذارند و در بیان عقاید محافظه‌کارانه عمل می‌کنند. سعی کنید عقاید خود را با کمال احترام بیان کنید، هرچند که ممکن است برخی افراد از دانستن آنها ناراحت شوند. این نکته را به یاد داشته باشید که مردم، افرادی را که عقایدی کمی مخالف جمع دارند را بهتر به یاد می‌سپارند.

۳. کمی غیرعادی باشید

در رعایت این نکته نیز باید کمال ادب را رعایت کنید. برای غیرمعمول بودن نیازی نیست که لباسی غیرعادی بپوشید یا رفتاری ناهنجارانه داشته باشید. همین که در پاسخ به سوالات ساده مانند احوالپرسی، خلاقیت به خرج دهید و جواب‌های جالب و بعضا با شوخی بیان کنید، تصویری به یادماندنی از شما در ذهن مخاطب ثبت خواهد کرد.

۴. زبان بدن را فراموش نکنید

زبان بدن یکی از موارد مهم در تمامی جلسات و مذاکرات حضوری است. باید در انتخاب حرکت‌ها، نحوه‌ی نشستن، نحوه‌ی احوالپرسی و دست دادن و موارد این‌چنینی با وسواس زیاد برخورد کنید و در تمامی این کارها، اعتماد به نفس را نشان دهید. به‌طور مثال، محکم دست دادن، راست ایستادن و ارتباطات چشمی در زمان صحبت کردن و در زمان گوش دادن، تصویری با اعتماد به نفس از شما ایجاد می‌کند.

۵. احساسات فرد مقابل را تحریک کنید

یک شاعر معروف به نام Maya Angelou در جایی می‌گوید:

“مردم آن چیزهایی که شما گفته‌اید و آن کارهایی که شما انجام داده‌اید را فراموش می‌کنند. اما هیچ‌گاه نمی‌توانند تاثیری که بر احساسات آنها داشته‌اید را از ذهن پاک کنند.”

اما چگونه احساسات افراد مقابل را تحریک کنیم؟ برای این منظور کافی است خود را مقداری آسیب‌پذیر نشان دهید. به‌طور مثال به اشتباه مطلبی را عنوان کنید و عذرخواهی کنید. کاری کنید فرد مقابل لبخند بزند، در مورد گذشته‌ی او سوالاتی بپرسید،‌ یک خاطره تعریف کنید یا یک بحث داغ را در مکالمات پیش بکشید.

d89df426-f726-4487-b037-d154b135bba9

۶. به خوبی به حرف‌های مخاطب گوشی کنید

به جز مهارت بالا در صحبت کردن، خوب گوش دادن نیز تصویری مناسب از شما به‌جا می‌گذارد. زمانی که فرد مقابل در حال صحبت کردن است، با دقت و علاقه‌ی زیاد به صحبت‌های او گوش دهید. فراموش نکنید که افراد احساسی که در آنها به جا می‌گذارید را فراموش نخواهند کرد و شما با خوب گوش دادن احساس اطمینان و اعتماد به نفس را در طرف مقابل ایجاد می‌کنید.

۷. لبخند بزنید

لبخند زدن چهره‌ی شما را به یادماندنی‌تر می‌کند و به‌علاوه، نشان می‌دهد که شما از این قرار ملاقات راضی و خشنود هستید و طرف مقابل نیز به طبع لبخند شما، لبخند خواهد زد و از این قرار ملاقات خاطره‌ی خوبی در ذهنش ثبت خواهد شد.

۱۵۹a794f-d51a-4c65-a709-339b5b384cbc

۸. سوال بپرسید و خود را مشتاق نشان دهید

سوال پرسیدن در مورد صحبت‌های فرد مقابل نشان می‌دهد که به او اهمیت می‌دهید و موضوع مورد بحث برای شما جذاب است. سعی کنید در مورد خود شخص هم سوالاتی بپرسید و نشان دهید که به شناختن او علاقه دارید. کنجکاو بودن یکی از خصوصیاتی است که باعث می‌شود افراد شما را فراموش نکنند.

۹. افراد را با اسامی خطاب قرار دهید

وقتی مخاطب اسم خودش را از زبان شما بشنود و بفهمد که آن را به یاد دارید، به این نتیجه می‌رسد که شما به او و صحبت‌هایش اهمیت می‌دهید. اسامی افراد با شخصیت آنها گره خورده است و استفاده از اسامی، نشان‌دهنده‌ی اعتبار دادن به شخصیت طرف مقابل است.

منبع: زومیت

چرا ۸ ساعت کار مداوم بازدهی ندارد؟

زمان‌بندی‌های مرسومی که در دوره‌ی حال وجود دارد، به دلیل توجهی است که گذشتگان ما بر کمیت و میزان کار داشته‌اند. حال آن‌که امروزه نگاه کیفیت‌نگر روی کار آمده است تا میزان کارآیی و بازدهی افراد را افزایش دهد. در ادامه با ما همراه باشید.

کار هشت ساعته‌ی مداوم یک رویکرد کاری منسوخ و بی‌ثمر است که همچنان وجود دارد. از این‌رو اگر می‌خواهید در کار خود به بازدهی قابل قبولی برسید باید به دنبال روشی جدید بگردید.

تاریخچه‌ی روزی هشت ساعت کار به دوران انقلاب صنعتی برمی‌گردد. در آن دوره، مدت زمان کار به این شکل تعیین شد تا از تعداد ساعات کار طاقت‌فرسای کارگران کارخانه‌ها کاسته شود. طبیعتا عملی کردن چنین سیستمی در شرایط ۲۰۰ سال قبل یک نوع دستاورد موفقیت‌آمیز بوده است اما در شرایط زمانی فعلی کارآیی قابل قبولی ندارد.

با اینحال، گاهی هنوز هم این انتظار وجود دارد که مانند اجداد خود روزی ۸ ساعت را به طور مداوم کار کنیم و در بین آن، زمان استراحت خیلی کوتاهی داشته باشیم. کما این که خیلی از افراد در ساعت ناهار خود هم مشغول به کار هستند.

بنا بر مطالعه‌ای که توسط “گروه دراجیم” صورت گرفته است، عادات کارمندان در حین انجام کار در یک برنامه‌ی کامپیوتری ثبت شد. این برنامه میزان زمان سپری شده در کارهای مختلف توسط کارمندان را اندازه‌گیری کرده و این مدت زمان را با بازدهی حاصل از کار مقایسه کرده است.

در این روند اندازه‌گیری، نتایج جالبی مشاهده شد. میزان بازدهی کار ربطی به مدت زمان انجام کار نداشت و بیشتر به سازمان‌دهی کاری افراد وابسته بود. برای مثال، در یک مورد خاص که افراد به علت آیین مذهبی خود در طول روز معافیت‌های کوتاهی داشتند، بازدهی کاری بالاتری مشاهده شد.

۲۴۹ad86d-c495-401b-aa6f-862ed41ba006نسبت ایده‌آل زمان کار به استراحت ۵۲ به ۱۷ دقیقه است. افرادی که مطابق با این برنامه پیش می‌روند سطح بالاتری از تمرکز را تجربه می‌کنند. از این‌رو در زمان کاری ۱۰۰٪ توجه خود را به کار اختصاص می‌دهند و در این زمان به سراغ فیسبوک یا چک کردن ایمیل‌های خود نمی‌روند. در صورت احساس خستگی (پس از هر یک ساعت کار) استراحت کوتاهی کرده و در آن مدت کوتاه کاملا از کار فاصله می‌گیرند. این شیوه به آن‌ها کمک می‌کند که با انرژی بیشتری کار خود را ادامه دهند.

نیاز مغز شما: ۱۵ دقیقه استراحت به ازای یک ساعت کار

کشف این نسبت جادویی بهره‌وری افراد را به شکلی فوق‌العاده افزایش می‌دهد. پس از یک ساعت کار تابع عملکرد مغز به بالاترین حد انرژی خود جهش می‌کند و حدود ۱۵ تا ۲۰ دقیقه زمان لازم است تا این انرژی به حد پایین خود برسد.

برای اکثر ما این جزر طبیعی جریان انرژی مغز، خود را به شکل خستگی و حواس‌پرتی نشان می‌دهد.

بهترین راه برای رهایی از این خستگی و حواس‌پرتی این است که نسبت به این رفتار مغزی آگاه باشیم. پس بعد از هر یک ساعت کار یا بیشتر، زمانی که احساس کردید تمرکز شما رو به سراشیبی رفته است، بدانید که زمان استراحت فرا رسیده است.

هر چه استراحت‌های ما واقعی‌تر باشد، روز کاری ما بازدهی بیشتری خواهد داشت. گاهی اوقات ما به ظاهر استراحت کرده‌ایم اما هنوز هم خستگی را در خود نگه داشته‌ایم. برای مثال به جای این‌که از میز کار خود فاصله بگیریم و در زمان استراحت کمی قدم بزنیم خود را با چک کردن یوتیوب و ایمیل سرگرم می‌کنیم.

زمان کاری خود را مدیریت کنید

۱۳۲b8ae6-67e1-40c3-97d9-1f591876cde7سعی کنید در روز کاری هشت ساعته‌ی خود مدت زمان کاری را در فواصل منظم تقسیم‌بندی کنید. طبیعتا هر چه با انرژی بیشتری کار کنیم، نتیجه‌ی حاصل از کار بیشتر بر وفق مراد خواهد بود. در ادامه ۴ توصیه برای عملی کردن این شیوه معرفی می‌کنیم:

۱- برای خود بازه‌ی زمانی تعریف کنید

 گاهی اوقات برنامه‌ریزی‌های ما برای انجام یک کار به تعیین ماه، هفته یا روز محدود می‌شود. اما اقدام حرفه‌ای‌تر آن است که در طول روز هم برنامه‌ریزی داشته باشیم. برای این‌که برنامه‌ی کاری شما ریتم مناسبی داشته باشد برنامه‌ریزی خود را در فواصل یک ساعته قرار دهید. چنانچه بخواهید خیلی دقیق عمل کنید می‌توانید بازه‌های زمانی ۵۲ دقیقه‌ای تعریف کنید اما همان یک ساعت فاصله‌ی معقولی محسوب می‌شود.

۲- به زمان‌بندی خود احترام بگذارید

هدف از این زمان‌بندی و برنامه‌ریزی آن است که اوج انرژی خود را صرف کار کنیم و بتوانیم در مدت زمان کوتاهی تمرکز خود را بازیابی کنیم. وقتی در حین زمان انجام کار وقت خود را با اموری مثل ارسال پیامک، چک کردن ایمیل یا بازدید از صفحه‌ی فیسبوک خود می‌کنید، در واقع به زمان‌بندی خود بی‌احترامی کرده‌اید و رویکرد شما بی نتیجه خواهد ماند.

۳- استراحت شما واقعی باشد

۰۱d67fd6-8379-46ad-9f43-c201d7ac1097گروه دراجیم در مطالعه‌ی خود به این نتیجه رسیده است که استراحت‌های پشت سر هم و منظم نتیجه‌ی بهتری در کارآیی افراد خواهد داشت. به همین ترتیب، کسانی که استراحت بهتری را تجربه می‌کنند بیشتر از کسانی که فقط کار را متوقف می‌کنند، موفق هستند. از این‌رو در زمان استراحت، از رایانه، تلفن و لیست کارهای ضروری فاصله بگیرید و استراحت‌هایی مانند پیاده‌روی، مطالعه و گپ و گفت را انتخاب کنید تا شما را از فضای کاری دور کند. شاید در یک روز شلوغ کاری تصمیم بگیرید که چک کردن ایمیل‌ها یا برقراری تماس تلفنی را به عنوان استراحت انتخاب کنید، اما مواظب باشید که به هیچ عنوان تسلیم این وسوسه نشوید!

۴- منتظر اعلام خستگی بدن نمانید

 اگر صبر کنید که ابتدا خستگی به سراغ شما بیاید و بعد استراحت کنید، فایده‌ای در بازدهی شما نخواهد داشت. متعهد ماندن به برنامه‌ی استراحت کمک می‌کند که در ساعاتی که انرژی دارید به کار مشغول باشد و در ساعات افت انرژی استراحت کنید. به خاطر داشته باشید که بهره‌وری شما در صورت استراحت‌های کوتاه‌مدت، به مراتب بیشتر از کار بدون وقفه و طولانی است.

و در نهایت…

شکستن ساعات کاری به بازه‌های زمانی یک ساعته و داشتن استراحت بین کار کمک می‌کند که در طول انجام کار انرژی شما به سطح طبیعی خود برسد و کار را سریع‌تر و مفیدتر انجام دهید.

منبع: زومیت

 

۱۰ راه حل مفید برای مدیران در مدیریت زمان

مدیریت زمان یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که هر مدیر و کارآفرینی باید داشته باشد. مدیران به خاطر مشغله‌ و وظایف بیشتر، ممکن است در مدیریت زمان با مشکل مواجه شوند و برخی اوقات حتی ممکن است به دلیل سردرگمی از انجام کارها باز بمانند. اگر به عنوان یک مدیر فعالیت می‌کنید، با این مطلب از بخش کسب و کار همراه باشید تا با راه‌حل‌هایی ساده برای مدیریت زمان آشنا شوید.

زمان با ارزش‌ترین منبع و سرمایه‌ی افراد شناخته می‌شود. این منبع غیرقابل بازگشت برای مدیران از ارزش بیشتری برخوردار است. این قشر از جامعه‌ی کاری، به‌دلیل داشتن وظایف بیشتر، ممکن است در مدیریت بهینه‌ی زمان با مشکل مواجه شوند و در انجام کارها دچار سردرگمی شده و تمرکز خود را از دست بدهند. راه‌‌حل‌های آسانی برای مدیریت زمان توسط این گروه از افراد وجود دارد که در ادامه با ۱۰ مورد از آنها آشنا می‌شویم.

۱. ضرب‌الاجل‌های کوتاه‌مدت تعریف کنید و به آنها پای‌بند باشید

سعی کنید برای انجام کارها ضرب‌الاجل کوتاه‌مدت تعریف کنید. به طور مثال اگر تصور می‌کنید یک وظیفه برای انجام شدن به دو روز زمان نیاز دارد، یک ضرب‌الاجل یک و نیم روزه برای خود تعریف کنید و به آن پای‌بند باشید. سعی نکنید کارها را به بهترین نحو انجام دهید و بیش از این‌که به عالی بودن نتیجه فکر کنید، به انجام شدن آن وظیفه فکر کنید.

f04e7dd4-4196-4fa4-993d-e72e06e94eb7۲. کارهای مهم را در تقویم اضافه کنید

منتظر خالی شدن زمان برای انجام کاری نباشید. اگر وظیفه‌ی مهمی دارید هر چه سریع‌تر زمانی را در تقویم خود به آن اختصاص دهید چون در غیر اینصورت، افراد دیگری یا خود شما آن زمان خالی را اشغال خواهید کرد. به عبارت دیگر کارهای غیرمهم نیز مانند مایعات پخش می‌شوند و روزهای خالی شما را پر می‌کنند.

۳. چندوظیفگی را ترک کنید

چندوظیفگی یا Multi-tasking آفت بزرگی برای تمرکز و مدیریت زمان برای همه‌ی افراد است. مدیران که وظایف بیشتری نسبت به افراد عادی دارند، بیش از همه در معرض این عادت اشتباه قرار دارند. سعی کنید با تمرکز بر هر وظیفه در یک زمان، تمرکز خود را برای انجام کارها حفظ کنید.

ad163a6b-70ff-474f-9e35-0e71a8e364fe۴. کارها را واگذار کنید

سعی نکنید تمام کارها و وظایف را به تنهایی انجام دهید. اگر کاری از عهده‌ی شما خارج است یا زمان انجام آن را ندارید، آن را به دیگران محول کنید.

۵. تیمی منسجم با بهره‌وری بالا تشکیل دهید

سعی کنید افرادی که از شما باهوش‌تر، سریع‌تر، باتجربه‌تر و بهتر هستند را استخدام کنید. از این امر نترسید و مطمئن باشید یک تیم با بهره‌وری بالا می‌تواند به پیشرفت کارهای شما سرعت زیادی بدهد. چنین تیمی نیاز به مدیریت بیش از حد نیز ندارد و افراد تنها با دانستن حوزه‌ی وظایف و اختیارات خود برای پیشرفت آن تلاش می‌کنند.

۰۲۳aa0c0-2362-4882-a74d-22a50f610083۶. برنامه‌ی کاری و زمانی خود را تقسیم‌بندی کنید

سعی کنید یک روز در هفته را برای منظم کردن برنامه‌ی کاری اختصاص دهید. بهتر است در این برنامه‌ی کاری هدف‌های مدت‌دار مشخص کنید و وظایف را در این تقسیم‌بندی ‌ها پخش کنید. به طور مثال اهداف هفتگی یا چندروزه می‌تواند برای تقسیم‌بندی وظایف بسیار مفید باشد و آخر هفته‌ها بهترین زمان برای انجام این طراحی و تقسیم‌بندی است.

۷. کارهای غیرمفید را به آخر روز موکول کنید

همه‌ی ما می‌دانیم که چک کردن ایمیل‌ها و حساب‌های کاربری شبکه‌های اجتماعی، زمان را هدر می‌دهند و بازدهی بالایی ندارند. بهتر است کارهای این‌چنینی که باوجود فایده‌ی کم مجبور به انجام آنها هستید را به آخر روز موکول کنید و بدین ترتیب زمان مفید ابتدای روز را که خلاقیت بیشتری دارید با انجام کارهای غیرمفید هدر ندهید.

۸. اگر موفق به انجام کاری نمی‌شوید، آن را رها کنید یا کمک بگیرید

برخی اوقات وظایف و کارهایی پیش‌ می‌آیند که پس از تلاش زیاد، در می‌یابید که موفق به انجام آن نخواهید شد. در این مواقع بهتر است آن کار را برای مدتی کنار بگذارید تا بتوانید تمرکز خود را مجددا به دست بیاورید. راه حل دیگر این است که از افراد متخصص برای انجام آن کار کمک بگیرید و به صورت تیمی برای حل مشکل اقدام کنید.

۹. از مشاوره‌های یک مربی یا منتور استفاده کنید

در علم کسب و کار منتور به معنای فردی است که در زمینه‌ی کاری شما تجربه دارد و می‌تواند با شرح تجربیات خود، شما را در انجام کارها راهنمایی کند. منتورها الزاما به شما راه حل نشان نمی‌دهند بلکه می‌توانند با تعریف کردن تجربیات خود، الهام‌بخش شما در تصمیم‌گیری در مواقع مختلف باشند. به‌علاوه، مشاوره با یک فرد باتجربه در زمانی که کارها با مشکلات بزرگی مواجه شده‌اند، می‌تواند قوت قلبی برای ادامه‌ی کار باشد.

۱۰. برنامه‌ی زمانی را طوری تنظیم کنید که به بدن و روحیات شما آسیب نرسد

شما به عنوان یک مدیر باید بیش از بقیه‌ی افراد نگران سلامتی جسمی و روحی خود باشید. چرا که در صورت از دست دادن سلامتی، تیم شما یکی از ستون‌های خود را از دست می‌دهد و ممکن است در انجام وظایف با مشکل مواجه شود. همیشه در برنامه‌ی کاری خود زمانی را برای استراحت یا ورزش اختصاص دهید و وظایف خود را طوری تنظیم کنید که از لحاظ روحی و جسمی توانایی انجام آنها را در مدت زمان مشخص داشته باشید.

منبع: زومیت

۷ عادت سازنده برای افزایش بهره وری در زندگی

 سرگرمی‌ها و تفریحات سازنده کمک می‌کنند که خلاقیت ما رشد پیدا کند و به دنبال آن اعتماد به نفس ما افزایش یابد. گاهی اوقات ممکن است بعضی مهارت‌ها را دست کم قلمداد کنیم، حال آن که آن‌ها می‌توانند نقش سازنده‌ای در بهره‌وری ما ایفا کنند. در ادامه با ما همراه باشید.

آیا می‌توانید تصور کنید که یک زندگی، بدون لذت و سرگرمی چگونه است؟

در دنیای امروز، فرهنگ سازمانی در وهله‌ی اول توسط بهره‌وری هدایت می‌شود. به‌طوری که هر قدر خلاق‌تر باشید به همان نسبت، احترام، شهرت و پیشرفت بیشتری هم در محیط کاری کسب می‌کنید. کاهش بهره‌وری به‌طور مستقیم با میزان استرس ارتباط دارد. استرس می‌تواند شما را به شرایطی مانند بیماری‌ها و عوارض ناشی از  استرس مبتلا کند.

یکی از بهترین راه‌ها برای سپری کردن اوقات فراغت‌، دنبال کردن یک سرگرمی است. چنانچه سرگرمی‌های گوناگونی که دنبال می‌کنید همراه با شادی و انرژی باشند، شما را از اثرات مخرب جسمی و روحی-روانی استرس دور نگه می‌دارد. اگرچه که ممکن است این سرگرمی‌ها تاثیری در وضعیت مالی شما نداشته باشند و پول بیشتری به زندگی‌تان وارد نکنند اما قطعا در افرایش میزان اعتماد به‌نفس، یادگیری و تجربه‌های شما نقش به‌سزایی خواهند داشت.

دنبال کردن یک سرگرمی یا فعالیت متفرقه، اوقات شاد و سرشار از آرامشی را درزندگی‌تان به همراه خواهد داشت. داشتن یک سرگرمی تنها به این معنی نیست که تنها زمانی را سپری کرده و کاری متفاوت نسبت به فعالیت‌های روزانه‌مان انجام دهیم، بلکه این سرگرمی‌ها می‌توانند سطح کلی کیفیت زندگی‌ ما را بهبود دهند. با استفاده از روش‌های ساده‌ای مانند تمدد اعصاب و ریلکسیشن می‌توانید به فرصت‌های زیادی برای آشنایی با افراد جدید دست پیدا کنید و خلاقیت خود را آشکار سازید. چه در محیط بیرون منزل فعال باشید و چه در داخل منزل مشغول باشید، به هرحال داشتن یک سرگرمی خوب، بهترین راه برای دور بودن از مشغله‌های پرهیاهوی زندگی روزانه است.

فعالیت‌های داخل منزل

مدیتیشن

ad0cadbc-26d6-41fa-b473-d670d7843712یکی از مشهورترین و در عین حال ساده‌ترین روش‌هایی که در منزل خود می‌توانید انجام دهید تا بتوانید احساس رهایی را تجربه کنید، تمرین هنر مدیتیشن است. این روش نه تنها کمک می‌کند که زمان خود را به بهترین شکل سپری کرده و شما را سالم‌تر نگه می‌دارد، بلکه میزان تمرکز و عملکرد سیستم ایمنی بدن‌تان را هم بالا خواهد برد. علاوه بر این مدیتیشن به از بین بردن اضطراب، افسردگی، احساس‌های منفی و استرس کمک بسیاری می‌کند. تمامی این مزایا در واقع به بهبود سطح کلی کیفیت زندگی شما منجر می‌شود.

چندان مهم نیست که حتما زمان مشخصی از شبانه‌روز را برای این تمرینات اختصاص دهید. این زمان می‌تواند بسته به شرایط شما بین ۵ دقیقه تا ۱ ساعت متغیر باشد. در واقع هر مقدار زمانی که برای این تمرین مفید اختصاص می‌دهید به آرامش درونی‌تان کمک خواهد کرد.

در ابتدا بهتر است که قبل از شروع مدیتیشن، محیط اطراف خود را آرام کنید. برای این منظور می‌توانید موسیقی ملایمی را انتخاب کرده و یا شمع روشن کنید و به شکل مناسبی بر روی تشک یوگا قرار گرفته تا حس مناسب را پیدا کنید. به مجرد این که بتوانید روش صحیح و موقعیت مناسب برای این تمرینات را هماهنگ کنید، از انجام این روش لذت خواهید برد.

اگرچه که ممکن است مشغول بودن شما به این نوع فعالیت‌ها چندان به مذاق والدین و یا همسرتان خوشایند نباشد اما این سرگرمی قطعا به کاهش استرس‌های روزانه‌تان کمک خواهد کرد. بازی‌های ویدئویی هم به افزایش قدرت انعطاف‌پذیری و تصمیم‌‌گیری در زندگی واقعی‌تان کمک می‌‌کند و این بهبود نه تنها درحیطه‌ی بازی‌ها و این نوع سرگرمی‌ها است بلکه باعث می‌شود راندمان کاری خود را در محیط کاری خود بهبود بخشیده و بهتر بتوانید گردش کاری خود را مدیریت کرده و تصمیمات را سریع‌تر اتخاذ کنید.

قلاب‌دوزی

d3b413e6-ef36-454e-9153-47ed3f6bf38bقلاب‌دوزی هم درحقیقت می‌تواند یک بازی فکری باشد. چه باورکنید و چه نکنید مردمی هم هستند که از بازی با قلاب‌دوری و بافتن یک گل یا حتی یک نوشته و نقل‌قول، احساس لذت و شادی می‌کنند. می‌توانید به هرجایی که می‌روید قلاب‌دوزیتان را همراه خود داشته باشید و در حینی که بازی کودکان خود را تماشا می‌کنید آن را هم انجام دهید.

 قلاب‌دوزی مهارتی نسبتا ساده، مقرون به صرفه و لذت‌بخش است. راه‌های مختلفی برای تزیین قسمتی از پارچه مانند استفاده از مهره، نخ، مروارید، سوزن و پولک وجود دارد. قلاب‌دوزی با تمرین قدرت خلاقیت به شما کمک می‌کند که با استفاده از دستان‌تان لباس‌های کهنه را به لباس‌های نو تبدیل ‌کنید.

تمام آنچه که برای شروع قلاب‌دوزی نیاز دارید یک جفت قیچی کوچک، یک حلقه‌ی قلاب‌بافی و نخ و سوزن است. سایت‌های آنلاین مختلفی هم در این زمینه وجود دارند که نحوه‌ی ایجاد اشکال، طراحی به‌وسیله نخ و سوزن را به شما آموزش می‌دهند.

صنایع دستی

cff295ec-db5d-4f23-a8ae-b0a888748f7fآیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که با کمک اشیای به ظاهر بی‌استفاده‌ی پیرامون خود،  بهترین نتیجه و محصول را به دست آورید؟ بله تبدیل اشیای به ظاهر اضافی به اشیای مفید هم می‌تواند جالب باشد. این هنر می‌تواند به ‌طور موثری خاصیت درمانی طبیعی داشته باشد و به کاهش اضطراب و دردهای مزمن و افسردگی کمک فراوان کند و مسئله‌ی مهم‌تر این که برای آن نیازی نیست که به هرجایی بروید تا آن را انجام بدهید.

محل کارتان می‌تواند محیط آرام خانه‌تان باشد و نخ و سوزنی برداشته و زباله‌های اطراف‌تان را به گنج‌هایی تبدیل کنید که تا همیشه برای‌تان بمانند. شاید باور آن برای‌تان سخت باشد اما به زودی خواهید دید که به‌راحتی گرفتار و معتاد این سرگرمی و هنر خواهید شد.

اشیا و وسایلی که از آنها استفاده نمی‌کنید را انتخاب کرده و از خود بپرسید که آیا من می‌توانم این شی را به وسیله‌ای مفید تبدیل کنم؟ و به دنبال یافتن ایده‌ای مناسب برای تبدیل آن به وسیله‌ای مفید و کاربردی و خلاق باشید.

فعالیت های بیرونی

پیاده‌روی و کوهنوردی

c7d1b184-e355-4b82-b86c-189a8fd062a4انجام پیاده‌روی و کوه‌پیمایی الزاما به این معنا نیست که شما باید یک کوهنورد حرفه‌ای باشید. بلکه در حقیقت این فعالیت‌ها می‌توانند بخشی از سرگرمی تعطیلات آخر هفته شما باشند که با توجه به میزان سختی و فشار قابل تحمل برای شخص شما، به سایر برنامه روزانه‌تان اضافه شود. به مرور می‌توانید میزان سختی راه را با تغییر مسیر افزایش دهید.

باور عمومی بر این است که پیاده‌روی و کوه‌پیمایی میزان بهره‌وری شخصی شما را افزایش می‌دهد. نه تنها زیبایی‌های طبیعی محیط زیست را به شما نمایان می‌کند بلکه ذهن شما را از همه‌ی نگرانی‌ها و استرس‌های روزمره زندگی روزانه رهایی می‌بخشد و همچنین به عنوان یک ورزش عالی، سطح استقامت و قدرت بدنی شما را بهبود می‌بخشد.

دوچرخه‌سواری

f4ba0fc2-c188-4c09-aace-cac0288d7199یکی دیگر از فعالیت‌های خارج از خانه که می‌توانید دنبال کنید، دوچرخه‌سواری است. جدای از مزایای سودمند فیزیکی و جسمانی آن، ثمرات بسیار زیاد روحی و روانی همراه دوچرخه سواری وجود دارد.

دوچرخه‌سواری در مجاورت طبیعت یک روش بسیار عالی برای رهایی از محیط پراسترس است. باور عمومی بر این است که دوچرخه‌سواری قدرت حافظه را به وسیله‌ی ساخت سلول‌های جدید مغزی در ناحیه هیپوتالاموس مغز بهبود می‌بخشد. علاوه بر این، دوچرخه‌سواری به شما کمک می‌کند که از انرژی خود به شکل موثرتری بهره‌مند شوید. کارشناسان سلامتی بر این باور هستند که یک جلسه دوچرخه‌سواری تند در ساعات اولیه‌ی عصر به طرز چشم‌گیری میزان بهره‌وری شما در ساعات بعدازظهر را بهبود می‌بخشد.

علاوه براین دوچرخه‌سواری به شما کمک می‌کند که خلاقانه‌تر فکر کنید. از بازیگران گرفته تا موسیقیدان‌ها و نویسنده‌ها و در حقیقت بسیاری از افرادی که از یک چالش روحی و روانی رنج می‌برند، با دوچرخه‌سواری در دل طبیعت و لذت هوای تازه، مهارت‌های حل مسئله و خلاقیت خود را بهبود می‌بخشند.

سنگنوردی

a17b77fa-b1f0-48b0-9d3f-e705ae0e74f3سنگنوردی هم یکی دیگر از روش‌های دفع کردن استرس است. حتما لازم نیست که یک صخره یا کوه واقعی را برای صعود پیدا کنید. بلکه شما می‌توانید به مراکز سنگ‌نوردی داخل سالن رفته که البته ممکن است چشم‌انداز خیره‌کننده‌ای نداشته باشند اما به اندازه‌ی صخره‌ی واقعی کاربردی هستند.

سنگ‌نوردی به عنوان یک تمرین کامل بدنی در نظر گرفته می‌شود. این سرگرمی نه تنها به شما این امکان را می‌دهد که سطح مناسب آمادگی جسمانی خود و توانایی‌های شناختی بیشتری را حفظ کرده، بلکه ثمرات احساسی و روانی مرتبط بسیاری هم به همراه خود دارد.

سنگ‌نوردی کمک می‌کند که اهداف خود را تنظیم کرده و به عنوان یک مسکن استرس بزرگ عمل می کند و به بهبود اعتماد به نفس، کمک فراوان می‌کند به طوری که با صعود به یک کوه می‌توانید برای بقیه‌ی عمر به این عمل خود افتخار کنید.

منبع: زومیت

۹ قانون برای ساخت استارتاپ های پایدار

استودیوهای استارتاپی نوع جدیدی از کسب‌وکار هستند. در حال حاضر شاید چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ استودیوی استارتاپ در دنیا وجود داشته باشد که از بین آن‌ها می‌توانیم به IdeaLab، Expa و BetaWorks اشاره کنیم. اما به نظر می‌رسد که در آینده شاهد تعداد بیشتری از این استودیوها با توجه به نوع کاری که انجام می‌دهند خواهیم بود. 

افرادی که پشت این سازمان‌ها هستند کارآفرینان، سرمایه‌گذاران و سازندگان هستند. آن‌ها معمولا در شرکت‌های خارجی سرمایه‌گذاری نمی‌کنند. در اکثر موارد ایده‌ها از دل همین شرکت‌ها بر می‌آیند، از ابتدا ساخته می‌شوند تا ایده تجاری شکل بگیرد و بعد به شکل یک استارتاپ مستقل با تیمی مستقل از استودیو جدا می‌شوند در حالی که هنوز هم استودیو سهمی از این معادله دارد.

او می‌گوید: «وقتی ۹ ماه پیش استودیوی استارتاپی Pioneer Square Labs که من در آن کار می‌کنم آغاز به کار کرد اطلاعات زیادی در مورد این که چطور باید چنین بیزنسی اداره شود، وجود نداشت. درست شبیه به زمانی  که Y Combinator و TechStars مدل شتاب‌دهی خود را آغاز کردند که البته در آن زمانی به خوبی درک نشده بود. پس از آن نمونه‌های بسیاری از مدل‌های شتاب‌دهی به کسب‌وکار مورد آزمایش قرار گرفتند و در نهایت برخی شکست خوردند و برخی به کار خود ادامه دادند. حالا اطلاعات و تجربیات زیادی در این زمینه برای کار آفرین بعدی که بخواهد بیزنس شتاب‌بخشی به کسب‌وکارها را ایجاد کند وجود دارد.»

بنابراین تصمیم گرفتم برخی از نکات کلیدی که طی این مدت در رابطه با اداره یک استودیوی استارتاپی یاد گرفته‌ام را با شما به اشتراک بگذارم.

از بین تمام دروسی که طی این مدت یاد گرفته‌ایم من ۹ مورد را برای شما انتخاب کرده‌ام چرا که بیان آن‌ها ساده‌تر بوده و البته فکر نکنید که خیلی واضح هستند (بسیاری از چیزهایی که در ادامه می‌خوانید در ابتدا واقعا واضح به نظر می‌رسند ولی وقتی واقعا در حال اداره یک کسب‌وکار باشید این موارد چندان هم روشن نیستند).

۱. تحقیقات راه طولانی پیش رو دارند

نمی‌خواهم وارد فرآیند ایده‌پردازی خودمان شوم ولی می‌توانم به شما بگویم که اصلا چیز عجیبی نیست که وقتی فردی ایده‌اش را مطرح می‌کند، ناگهان متوجه شود که ۳ شرکت با همین ایده در حال حاضر مشغول فعالیت در بازار هستند. اگر هیچ شرکتی را پیدا نکردید که قبل از شما در حال کار با ایده شما باشد، باید از خودتان بپرسید که چرا؟ و با دقت بیشتری داده‌ها را بررسی کنید. در بسیاری از موارد قوانینی وجود دارد که مانع از اجرایی شدن ایده شما می‌شوند و حتی بدتر، گاهی پول لازم برای عملی کردن ایده خود را ندارید. 

گاهی اوقات تحقیقات سبب می‌شوند به ایده‌های بهتری برسید که تابه‌حال صورت نگرفته‌اند یا این که اگر پول و انرژی صرف گزینه X‌ شوند بهتر است تا این که صرف گزینه Y شوند. 

۲. نزدیک پول باقی بمانید

بخشی از فرآیندها مالی می‌باشد. کسب‌وکاری داشته باشید که ارزش اصلی را به مشتری تحویل دهد. بله برخی از تجارت‌ها در ابتدا فاصله زیادی با پول داشته‌اند مثل فیسبوک ولی یک استودیوی استارتاپ معمولا فرصت کافی برای محصولی که مقیاس‌های اصلی‌اش بلندمدت هستند را ندارد. نزدیک بودن به گردش مالی و درآمدزایی در کوتاه‌مدت تاثیر زیادی در قبول یا رد شدن یک کسب‌وکار کوچک دارد. 

۳. ایده‌های نه چندان داغ زودتر پذیرفته می‌شوند

من می‌خواهم به شما بگویم داغ بودن ایده‌ها رابطه عکس با پذیرفته شدنش دارد. چرا چنین رابطه‌ای وجود دارد؟ درست مثل جامعه بشری، جایی که جذابیت‌های جنسی بین دو نفر می‌تواند در قضاوت درست آن‌ها تاثیر بگذارد، به گونه‌ای که عیب‌های طرف مقابل را نبینند، جذابیت ایده‌ها هم می‌تواند گاهی همچون ابری تصمیمات را مبنی بر پیگیری کردن یا نکردن آن‌ها تحت تاثیر قرار دهند.  

البته گاهی ایده‌ها فقط از نظر صاحب ایده داغ محسوب می‌شوند. ممکن است شما توسط صنعت، فناوری یا فردی که موفقیتی در زمینه‌ای کسب کرده اغوا شده‌ باشید. تمام این موارد می‌توانند یک قضاوت صحیح را تحت تاثیر قرار دهند. 

از سوی دیگر، وقتی شما به ایده‌ای در رابطه با یک حوزه نه چندان تجملاتی و داغ نگاه می‌کنید یا ایده‌ای که از فناوری‌های مرسوم استفاده می‌کند یا ایده‌ در زمینه‌هایی که هیچ میلیاردر مشهوری در آن حوزه وجود ندارد، اگر اکثر افراد تیم شما موافق هستند که آن ایده را پیگیری کنید بنابراین می‌توانید مطمئن باشید که باید آن ایده را دنبال کنید. 

۴. به دنبال جایی باشید که ایده‌ها تلاقی پیدا می‌کنند

این طور نیست که بهترین ایده‌ها ناگهان به مغز شما خطور کنند. برخی فلاسفه معتقدند که چیزی به نام ایده جدید وجود ندارد و تمام ایده‌ها ترکیبی از ایده‌های سابق هستند و این همان جایی است که همه چیز جذاب می‌شود. 

بهترین ایده‌ها معمولا ترکیبی از ایده‌های قبلی، تکامل یک ایده دیگر یا ایده موفقی هستند که در حوزه دیگری به کار گرفته شده است

بهترین ایده‌ها معمولا ترکیبی از ایده‌های قبلی، تکامل یک ایده دیگر یا ایده موفقی هستند که در حوزه دیگری به کار گرفته شده است. چیزی که می‌خواهم بگویم این است که بهترین راه به‌دست آوردن ایده، تحقیق کردن و جستجوی ایده‌های قبلی برای الهام گرفتن است. 

۵. میانگین به درد نمی‌خورد

تصور کنید شما و تیم‌تان در حال امتیازدهی به ۲ ایده هستید. هر فردی امتیازی بین ۱ تا ۵ (۱ به معنی افتضاح و ۵ به معنی عالی) به هر ایده می‌دهد. در این صورت کدام ایده بهتر است: ایده A‌ با میانگین ۳.۲ یا ایده B‌ با میانگین ۳.۵؟ شما دقیقا نمی‌دانید.  اینجا هدف رسیدن به اجماع نیست بلکه باید ایده‌ای انتخاب شود که توسط نسبت خوبی از تیم با شدت پیگیری شود. برای مثال اگر همه به ایده B امتیاز ۳.۵ داده باشند ولی برای ایده A برخی امتیاز ۵، برخی امتیاز ۳ و برخی ۲ داده باشند در این صورت ایده A برای امتحان بهتر است.

بنابراین هدف این نیست که همه را قانع کنیم که یک ایده خوب است یا حتی هدف این نیست که یک آستانه متوسط دلخواه پیدا کنیم بلکه هدف پیدا کردن ایده‌ای است که چند نفر از اعضای تیم انگیزه کافی برای جستجو و پیگیری آن را دارند. 

۶. تنوع فوق‌العاده است

برای فردی که در انزوا وسط جنگل زندگی می‌کند، بسیار دشوار است که ایده‌ای برای محصولی پیدا کند که مردم به آن نیاز دارند. شاید نه به آن شدت ولی همین موضوع در رابطه با یک سری رفیق که هم سن و سال هم هستند و همگی به یک دانشگاه رفته‌اند، در شهر یکسانی زندگی می‌کنند و مشکلات یکسانی هم دارند که باید حل کنند و این مشکلات چندان با مشکلات مردم همخوانی ندارد نیز صادق است. 

 برای فردی که در انزوا وسط جنگل زندگی می‌کند، بسیار دشوار است که ایده‌ای برای محصولی پیدا کند که مردم به آن نیاز دارند

اگر با نکته شماره ۴ موافق هستید یعنی شما هم موافقید که ایده‌ها از ترکیب ایده‌های قبلی به‌وجود می‌آیند در این صورت ساده است که متوجه شوید چرا تنوع در نوع تفکر، سابقه و تجربیات بهترین منبع ایده‌های خام است.

حتی تنوع جنسیتی نیز مهم است، همین‌طور سایر موارد متنوع از قبیل تجربیات زندگی، سن، مذهب، دیدگاه‌های سیاسی، سابقه و غیره مهم هستند.

۷. بی‌تعهد ولی پرشور

درست مثل ازدواج، لازم است که شما دورانی را با ایده خود بگذرانید بدون این که تعهدات سنگین داشته باشید (دوران نامزدی). این میزان تعهدات کم بخصوص در روزهای اولی که ایده به ذهنتان می‌رسد مفید است. بدون شک شما نمی‌خواهید عاشق ایده‌ای شوید که شما را از دیدن نقص‌هایش باز می‌دارد. شما اشتیاق زیادی برای درک این ایده دارید بدون این که تعهدی برای آن داشته باشید.

بی‌تعهدی یکی از اصلی‌ترین دلایل در عدم موفقیت استارتاپ‌ها است

بی‌تعهدی اولین دلیلی است که من فکر می‌کنم بسیاری از افراد نمی‌توانند در یک Startup studio کار کنند. واقعا مشخص نیست که چقدر سریع ایده‌ای که شما روی آن کار می‌کنید می‌تواند تغییر کند. شاید یک شریک توزیع مهم تصمیم بگیرد که دیگر با شما شراکت نکند. شاید یکی از کارشناسان یکی از بخش‌های حساس کار تصمیم بگیرد که ناگهان این کار را ترک کرده و به یک شرکت دیگر با کار تمام‌وقت ملحق شود. شاید مشخص شود یک فناوری خاص که پیش از این تصور می‌شد طی چند هفته آماده می‌شود، به ۶ ماه زمان نیاز دارد و در قالب مدل استارتاپ استودیو نمی‌گنجد. خیلی چیزها ممکن است آن‌طور که از قبل پیش‌بینی می‌شد پیش نروند در هر حال شما باید قادر باشید که روابط را گرم نگه دارید. 

۸. همیشه در حال استخدام کردن باشید

همیشه در حال استخدام کردن باشید. خیلی عجیب است که چقدر سریع همه چیز تغییر می‌کند و همه چیز می‌تواند از ۵ به صفر یا از ۵ به ۱۰ برسد. شاید این ماه یک پروژه را تعطیل کنید ولی ماه بعد مجبور باشید برای توسعه یک پروژه در انتظار مدیرعامل یا مدیر ارشد فناوری مناسب بمانید. تنها راهی که ما پیدا کرده‌ایم این است که منتظر نمانیم تا همه چیز قبل از استخدام مدیرعامل و مدیر ارشد فناوری آماده شود، خوب متوجه شده‌ایم که شاید این تلاش‌ها بدون آن‌ها به هیچ ثمری نرسد.

۹. مجموعه بسیار کوچک = کارآفرینان ∩ ایده پردازان

اشتراک بین مجموعه کارآفرینان و ایده‌پردازان مساوی یک مجموعه کوچک است. اگر فقط یک چیز باشد که می‌خواهم در این مقاله به آن تاکید زیادی داشته باشم این است که ما به اشتباه فکر می‌کنیم که کارآفرینان خوب، ایده‌پردازان و خلق‌کننده‌های خوبی هم هستند. رسانه‌ها ما را با داستان‌های جذاب در مورد این که چطور یک نفر ناگهان ایده‌ای به ذهنش خطور کرده، استارتاپی را بنیان‌گذاری کرده، به یک رهبر جذاب تبدیل شده و چند سال بعد هم میلیاردر شده بمباران می‌کنند. این افسانه‌ای روی افسانه دیگر است. 

رسانه‌ها ما را با داستان‌های جذاب در مورد این که چطور یک نفر ناگهان ایده‌ای به ذهنش خطور کرده، استارتاپی را بنیان‌گذاری کرده، به یک رهبر جذاب تبدیل شده و چند سال بعد هم میلیاردر شده بمباران می‌کنند ولی این تفکری ساده‌لوحانه است

ری کراک مک دونالدز را بنیان‌گذاری نکرد، هووراد شولتز Starbucks را بنیان‌گذاری نکرد. ایلان ماسک تسلا را بنیان‌گذاری نکرد. بسیاری از کارآفرینان مطرح (حتی آن‌هایی که در گذشته موفق بوده‌اند) تقلا می‌کنند تا ایده‌های خوبی برای پیگیری کردن پیدا کنند. بسیاری از آن‌ها فکر نمی‌کنند که نیاز باشد تا در روز شروع آن ایده آنجا باشند ولی آن‌ها اشتیاقی از خود برای ایده‌های دیگران نشان می‌دهند و برنامه روحی دارند که چطور ایده را از نقطه A به نقطه Z برسانند. 

و البته در نهایت همه ما می‌دانیم که فقط ایده مهم نیست بلکه اجرای آن ملاک است. 

منبع: زومیت