تا همین چند وقت پیش دوران ما را عصر اطلاعات میدانستند. از اینرو اطلاعات در زندگی ما نقشی تعیینکننده و مهم داشت. ولی بهنظر میرسد ۲۵ سال بعد از معرفی دنیای وب، عصر اطلاعات نیز به پایان رسیده و وارد دوران جدیدی به نام عصر تجربه میشویم. با ما همراه باشید.
اهمیت اطلاعات به قدری زیاد است که آگاهی از اطلاعات متنوع میتواند کاملا سرنوشتساز باشد. تا چند وقت پیش، دنیای ما در عصر اطلاعات قرار داشت. اما حالا به اعتقاد کارشناسان با وجود حضور سیستمهای موبایل و اینترنت در همه جا، در حال گذار به دوران جدید هستیم که از آن به عنوان عصر تجربه یاد میشود.
بهتر است با این سوال شروع کنیم. آخرین باری که فیسبوک، اینستاگرام یا تلگرام خود را چک کردید چه زمانی بوده است؟ قطعا مدت زمان زیادی از آن نمیگذرد. جالب است بدانید براساس گزارشهای جدید، استاتوسهای بهروزشده توسط ۱.۶ میلیارد کاربر فیسبوک، ۲۱ درصد کاهش داشته است. باکس استاتوسها را باید نشانهای از عصر اطلاعات بدانیم. دورهای که به وسیلهی کامپیوترهای دسکتاپ و ماموریت کمپانیها برای سازماندهی اطلاعات جهان تسخیر شده است. اما نشانههای عصر تجربه کاملا متفاوت است و خاستگاه آنها را باید میکروکامپیوترها، سنسورهای موبایل و ارتباطات پرسرعت بدانیم.

شما آن چیزی نیستید که در پروفایل خود گفتهاید
برای شرح تیتر فوق، کمی به فیسبوک و اسنپچت فکر کنید. در واقع فیسبوک یک بستر از عصر اطلاعات است که در کنار دیگر شبکههای اجتماعی هم نسل خود بر مبنای عصر کامپیوترهای دسکتاپ، مفهومی از انباشتگی اطلاعاتی را منتقل میکند.
انباشتگی اطلاعات در پروفایلی نمود پیدا میکند که هویت ما خلاصهای از اطلاعاتی است که در آنجا ذخیره کردهایم. این اطلاعات میتواند شامل متون، تصاویر، ویدیو یا صفحات اینترنتی باشد. در عصر اطلاعات، ما خودمان را با این پروفایل دیجیتال معرفی میکنیم.
اما دستگاههای موبایل، نوع نگاه ما به هویت دیجیتال را تغییر داده است. با استفاده از یک دوربین میتوانیم لحظه به لحظهی زندگی خود را تماشا کنیم و انباشت اطلاعات جای خود را به خوداظهاری مداوم داده است. خودِ مجازی کمتر دیده میشود و در واقع ما، نتیجهی آن چیزی هستیم که انجام میدهیم، اما باعث انباشت آن نیستیم. اسنپچت نمونهای از یک واقعیت جدید است.

بسیاری از مردم فکر میکنند، اسنپچت تماما به رازداری ارتباط دارد، ولی نوآوری واقعی پیامهای موقت و زودگذر اسنپچت این نیست که خود ساختهاند. در واقع نوآوری اصلی این است که ما را مجبور میکنند تا از عادت انباشتگی که به پردازش دسکتاپ آوردهایم، خلاص شویم. نتیجه این است که پروفایل از مرکزیت دنیای اجتماعی خارج میشود. در عصر تجربه، شما یک پروفایل نیستید، خیلی ساده شما خود شما هستید!
نشان دهید، حرف نزنید!
ایدهی اصلی عصر تجربه این است که من نقطهنظر خودم را به شما نشان میدهم و شما به من توجه میکنید. من فریاد شما را میشنوم و این همان داستان همیشگی اجتماعی بودن است. اما چیزی که تغییر کرده این است که داستانهایی که ما به همدیگر میگوییم، به صورت دیداری و بصری شروع شده و به پایان میرسد.
در عصر اطلاعات، شروع ارتباط از اطلاعات بود. در نوع فیسبوکی همه چیز داخل استاتوس باکس اتفاق میافتد و با اضافه شدن متادیتایی چون موقعیت مکانی و انتخاب تعدادی شکلک برای نشان دادن احساس، تکمیل میشود. این دیدگاه اطلاعاتی در مکانیزمهای بازخورد فیسبوک نیز دیده میشود و شش واکنش از پیش انتخاب شده در کامنتگذاری دیده میشود.
در مقابل، اسنپچت همیشه با دوربین شروع میشود. بازخورد نیز به صورت منفعل ارسال میشود که در این حالت متوجه میشوید کدام دوستان شما اسنپهایتان را دیدهاند. در عصر تجربه، ورودی اولیه به صورت دیداری است و بازخورد اصلی همان توجه است.
امروزه چرخهی بازخورد مرتبط با به اشتراکگذاری و توجه روی دستگاههای موبایل شروع شده و خاتمه مییابد و در آینده ممکن است از طریق لنزها شروع شده و در واقعیت مجازی پایان پذیرد.
انباشت تجربه
این واقعیت ارزیابیهای اخیر فیسبوک را شکل میدهد که ویدیوهای زنده، دوربینهای ۳۶۰ درجه و واقعیت مجازی را به عنوان محصولاتی یکپارچه در یکجا جمع میکند. اما فیسبوک تنها غول فناوری نیست که به آینده و چگونگی تولید و چیدمان این تکنولوژیها فکر میکند. شاید تاکنون نام Magic Leap را به عنوان یک استارتاپ فوق سری در زمینهی واقعیت افزوده شنیده باشید که ارزشی برابر با ۴.۵ میلیارد دلار دارد و کمپانیهایی نظیر گوگل و علیبابا در آن سرمایهگذاری کردهاند.
رقابت در سراسر دنیا آغاز شده و لایههایی از تکنولوژی در حال شکلگیری است که به آن انباشت تجربه میگویند.

در بخش بالاتر گذر لایهها از لایهی فیزیکی به لایهی منطقی را شاهد هستیم. در قسمت بالا نیز لایهی کاربری و اجرایی دیده میشود که از محصولاتی چون Snapchat Live (اسنپچت لایو) و Priscope (پریسکوپ) تشکیل شده است. حتی محصولات آینده شناورتر خواهند بود.
از آنجایی که هر لایه میتواند به صورت مجزا رشد کند، انباشت تجربه محصولات جدید را سریعتر وارد بازار میکند، در حالی که در همین زمان از پیشرفتهای صورت گرفته در لایههای زیرین نیز بهره میبرد. نمونهی بارز این پدیده، شبکهی پرسرعت نسل سوم است که باعث توانمند شدن اپاستور اپل شده است، در حالیکه هر دو از قابلیتهای موبایلی پیشرفته استفاده میکنند. بهترین محصولات عصر تجربه در زمان فعلی اپلیکیشنهایی هستند که پیشرفتهای مقطعی را در لایههای پایینی ایجاد میکنند. با این وجود هنوز برخی لایهها نوپا هستند و فرصتهای بینظیری پیشروی آنها قرار دارد.
هویتهای آنلاین و آفلاین ما در حال ادغام هستند و اکنون داستانهایی که به یکدیگر میگوییم به صورت دیداری شروع شده و پایان میپذیرند. سرمایهگذاری در هر لایه از انباشت جدید، توسعهی محصولات تجربی را تسریع میکند. این زمینهها در کنار هم دریچههای جدیدی را پیش روی عصر طلایی تکنولوژی باز میکند.
اکنون بهترین زمان برای ساخت عصری جدید است. عصر تجربه!













اینترنت اشیاء بهزودی سبک زندگی، کار و ارتباطات اجتماعی را تغییر خواهد داد. شاید اکنون این جلوهی جذاب فناوری پیچیده به نظر برسد ولی در حقیقت یک اکوسیستم نسبتا ساده و کاربردی است. کاربر به کمک یک گجت همراه مثل گوشی هوشمند یا تبلت و از طریق شبکه، فرمانی برای یک دستگاه IoT ارسال میکند. آن دستگاه بعد از انجام فرمان، گزارش یا فرمانی دیگر برای کاربر باز پس میفرستد که کاربر میتواند آن را بر روی گجت همراه مشاهده کند. همهی اطلاعات مربوط به این پروسه میتواند در فضای مجازی، پایگاه داده محلی، گجت همراه یا حتی دستگاه ذخیره شود.
در آیندهی نزدیک این کنش و واکنش ساده فرصت بسیار مناسبی برای راهاندازی کسبوکار مهیا خواهد کرد. براساس برآوردهای انجامشده تا سال ۲۰۲۰ حدود ۳۴ میلیارد دستگاهِ IoT در سراسر دنیا مورداستفاده قرار خواهند گرفت و تا پنج سال آینده ۶ تریلیون دلار برای ایجاد راهکارهای اینترنت اشیاء سرمایهگذاری خواهد شد. تحقق این پیشبینی در گرو چند عامل کلیدی است: فراگیر شدن اینترنت در سراسر دنیا، افزایش استقبال عمومی از خدمات همراه، کاهش قیمت سنسورها و افزایش سرمایهگذاری در اینترنت اشیاء.
بهزودی آینهی هوشمند منزلتان به شما اجازه میدهد بهصورت دیجیتال لباسهای یک فروشندهی اینترنتی را امتحان کنید؛ سنسورهای هوشمند خط تولید کوچکترین افت بهرهوری را تشخیص میدهند و به شما میگویند که کدام تجهیزات به تعمیر یا جایگزینی نیاز دارند؛ تجهیزات کشاورزی مجهز به GPS کاشت، کوددهی و برداشت را بدون حضور شما انجام میدهند؛ گجتهای پوشیدنی ورزشی گزارش وضعیت سلامتی شما را مستقیما برای پزشکتان ارسال میکنند.

بهعنوانمثال تلفن حدود ۱۰۰ سال بخش جدانشدنی زندگی ما بود ولی هیچوقت بیشتر از یک ابزار ارتباطی صرف محسوب نمیشد؛ تا اینکه به وسیلهای قابلحمل تبدیل شد و ناگهان چهرهی دنیا را عوض کرد. اینترنت تا دو دهه بعد از اختراع هیچ نقش عمدهای در زندگی روزمره نداشت ولی بهمحض اضافه شدن امکانات آموزشی، تفریحی و خرید و فروش بهیکباره مورد استقبال همگانی قرار گرفت. ما سالها بدون احساس نیاز به تغییر، همهی محتوای دیجیتال خود را در قالب عکسهای فیزیکی، پرینتهای کاغذی، سیدی و انواع حافظههای قابلحمل نگهداری میکردیم تا اینکه جف بزوس (Jeff Bezos) ایدهی ذخیرهسازی ابری را به سرانجام رساند. وقتی خلاقیت فردی با نبوغ فنی همراه میشود، ظهور خطمشیها و ظرفیتهای جدید اجتنابناپذیر است.
در حال حاضر هوش مصنوعی در همهی جنبههای زندگی حضور دارد؛ از جمله فناوریهای جدید تشخیص و درمان یا کنترل ترافیک ولی با این وجود مشخصا موضوع جنجال بزرگ بعدی نیز است. آیا واقعا روزی هوش مصنوعی بر انسان غلبه خواهد کرد؟ آیا واقعا در آینده انسان با عواقبی فاجعهبار مثل سناریوهای علمی-تخیلی ترمیناتور و ماتریکس روبهرو خواهد شد؟ آیا نوادگان ما به انسانهای از کار افتاده و تنبل انیمیشن وال-ای تبدیل خواهند شد؟
با وجود اینکه همهی پیشرفتهای ما محصول هوش هستند ولی موضعگیری در مورد هوش -مصنوعی یا واقعی- و همینطور همهی نوآوریهای حاصل از آن باید با دقت کامل انجام شود. هر نوع قضاوت کورکورانه و پیشداوری بدون مطالعه عامل بازدارنده پیشرفت انسان است. آلفرد نوبل بعد از فراهم کردن امکان دسترسی به نیروی ویرانگر دینامیت به این مسئله پی برد و با تأسیس بنیاد نوبل، بهجای تلاش برای مسدود کردن نوآوری و پیشرفت، مسیری مؤثر برای جهت دادن به آن ایجاد کرد.
همزیستی انسان و ماشین پدیدهی جدیدی نیست. در زندگی مدرن هزاران وسیلهی کاربردی و مفید مورداستفاده قرار میگیرد و وجود آنها مدیون افراد کنجکاو و بلندپروازی است که در ساخت ابزاری با قابلیتهای فراتر از توانایی انسان تردید نکردهاند. هر ایدهی جدیدی میتواند حلقهی دیگری از زنجیرهی بلندپروازی و نوآوری انسان باشد که با بهکارگیری چماق، کنترل آتش و اختراع چرخ آغاز شده است.
نمیتوان موضع انسان در قبال ماشین را یک رویکرد کاملا خصمانه و مخالف دانست، ولی برای بعضی از ما هوش مصنوعی عامل ناامیدی، اضطراب و حتی خشم محسوب میشود. شاید حضور هوش مصنوعی در محیط کار انسان کاملا مخرب و جنجالبرانگیز نباشد ولی مطمئنا باعث ناراحتی و نارضایتی خواهد شد. آپتون سینکلر در سال ۱۹۳۴ در این مورد نوشت:
حرکت روبهجلو، رویکرد جدیدی نیست و همیشه لازمهی موفقیت محسوب میشود. با هوش مصنوعی یا بدون آن؛ برای کسانی که در ردههای پایین مشغول به کار هستند و تمایلی به افزایش سطح دانش و مهارتهای خود ندارند، هر رقابت کاری، هر نیروی کار جدید و کارآمد، هر رکود اقتصادی و … عامل بالقوهی بیثباتی شغلی است. کسانی که به یادگیری و بهتر شدن تمایل نشان میدهند، طبعا موفقتر هستند و امنیت شغلی بیشتری دارند. این قانون همیشه بر مشاغل انسان حاکم بوده و خواهد بود.


