بایگانی برچسب: s

تعامل با فراد دارای معلولیت

۶ نکته برای تعامل صحیح با افراد دارای معلولیت در اجتماع

عزت نفس، عملکرد و رضایت شغلی افراد دارای معلولیت یا بهتر بگوییم افرادِ با توانایی‌های متفاوت، به شکلی چشمگیر تحت تأثیر برخورد و رفتار همکاران و هم‌قطاران‌شان است. نگرش منفی در محیط کار یا اجتماع معمولا بزرگ‌ترین سد در برابرِ پذیرفته شدن و پیشرفت شغلی این افراد است (حتی در محیط‌هایی که قدرت‌مندانه متعهدند که از افراد دارای معلولیت حمایت کنند).

همراه ما باشید؛ در این مطلب به شما می‌گوییم نحوه برخورد کردن با همکار، همکلاسی یا دوستی که توانایی‌هایی متفاوت دارد، چگونه باید باشد.

بنابر تحقیقات میدانیِ بهزیستی در سال ۹۵، که با آمار سازمان بهداشت جهانی همخوانی دارد، آمار معلولان کشور بین ۱٫۵ تا ۲ درصد اعلام شده است. همچنین خبرگزاری ایرنا در گزارشی که بهمن ۹۷ منتشر کرده است، به نقل از معاون بهزیستی کشور گفته است:‌ «با تعریف جهانی، ۱۰میلیون معلول در کشور داریم.»

این‌طور به نظر می‌رسد که در ایران آمار دقیقی از معلولان شاغل یا در حالِ تحصیل وجود ندارد. اما بی‌تردید بسیاری از ما در مدرسه، دانشگاه یا محیط کار با افرادِ با توانایی‌های متفاوت روبه‌رو شده‌ایم.

استخدام افرادِ با توانایی‌های متفاوت مزیت‌هایی دارد که عموما شناخته‌شده نیست. مثلا پژوهش‌های فوربس نشان داده است، شرکت‌هایی که سالانه بیش از ۱۰میلیون دلار درآمد دارند تأکید کرده‌اند که گوناگونی در نیروی کار خلاقیت را تقویت می‌کند. همکاریِ آدم‌های گوناگون با یکدیگر باعث موفقیت و پیشرفت می‌شود.

در ادامه به شما توصیه‌هایی ارائه می‌کنیم که به ایجاد جامعه‌ و محیط کاری پذیراتر و همه شمول‌تر کمک می‌کنند. توصیه‌هایی که به ما یاد می‌دهند چطور ارتباط صحیح و مؤثری با افراد دارای توانایی‌های متفاوت داشته باشیم.

۱. اول از آنها بپرسید، سپس مطابق خواست‌شان رفتار کنید

با این پیش‌فرض که آنها به کمک نیاز دارند پیش نروید! نخست بپرسید که آیا می‌توانید، در راستای اثربخش‌تر یا ساده‌ترشدنِ کار، کمکی به آنها کنید. افرادِ با توانایی‌های متفاوت بهتر از هر کس از نیازهای‌شان و روش‌های تأمین آنها آگاه‌اند. اگر از شما درخواست کمک کردند، بپرسید که برای کمک باید دقیقا چه کنید.

۲. واضح حرف‌ بزنید و خوب گوش دهید

در رویارویی با فردی که ناتوانی رشدی (معلولیت‌های دائمی که اختلال‌های ذهنی، جسمی یا هر دو را در بر می‌گیرد) یا مشکل شناختی دارد با جمله‌های واضح صحبت کنید. واژه‌های ساده و مفاهیم روشن و بی‌ابهام را به کار ببرید. حواس‌تان به سرعت صحبت‌کردن، پیچیدگی گفتار و واژگان مورداستفاده‌تان باشد. بدانید که آنها توانایی تصمیم‌گیری دارند، مگر اینکه خلاف آن را به شما اعلام کنند. به افرادی که دچار اختلالات گفتاری هستند فرصت دهید تا حرف‌شان را تمام کنند. حرف‌شان را قطع نکنید و به‌جای آنها حرف نزنید.

۳. با دیگران مستقیم و رودررو صحبت کنید

هنگام صحبت، ارتباط چشمی داشته باشید و مستقیم با خودشان صحبت کنید، حتی اگر مراقب یا پرستار همراه‌شان باشد. وقتی با فردی ناشنوا که مترجم دارد صحبت می‌کنید و او مترجمش را نگاه می‌کند، شما روی بده‌بستان‌تان با فرد ناشنوا تمرکز کنید. اگر برای مدت طولانی با کسی صحبت می‌کنید که روی صندلی چرخ‌دار نشسته است، بنشینید تا او مجبور نشود برای نگاه‌کردن به شما گردن دراز کند! به‌سویِ فرد خم نشوید و بنشینید.

۴. فاصلهٔ مناسب را رعایت کنید

برخی افراد از ابزار کمکی مانند صندلی چرخ‌دار، واکر یا عصا استفاده می‌کنند. با درنظرگرفتنِ این ابزارها و توجه به حریم شخصی آنها فاصلهٔ مناسب را با فرد حفظ کنید. هرگز پیش از اینکه از فرد اجازه بگیرید، صندلی‌اش را حرکت ندهید. به ابزار‌های کمکیِ این افراد دست نزنید، تکیه ندهید و بدون اجازه، آنها را تکان ندهید. این مورد به‌ویژه برای حفظ ایمنی افراد مهم است.

۵. با اعضای خانواده این افراد، نرم و انعطاف‌پذیر باشید

بسیاری از افرادِ با توانایی‌های متفاوت به همراهی و مراقبت اعضای خانواده‌شان نیاز دارند. در بسیاری از موارد، افراد برای رسیدگی به نیازهای همسر یا فرزند معلول‌شان مجبور به ترک شغل می‌شوند. دربرابرِ این افراد انعطاف‌پذیر باشید و اگر ممکن است اجازه دهید کارشان را با وضعیت جدید ادامه دهند. این کار تأثیراتِ منفی روی خانواده و نیروی کار را کاهش می‌دهد.

۶. هنگام تنظیم قرار ملاقات امکان دسترسی را در نظر بگیرید

بر سر محل قرار از پیش به توافق برسید و جزئیات دسترسی به محل را برای طرف مقابل ارسال کنید. برای اطمینان از اینکه طرفِ مقابل می‌تواند به ملاقات بیاید و برای تدارک ملاقات، بپرسید که آیا کاری از دست شما برمی‌آید یا خیر.

فراموش نکنید که اشتباه پیش می‌آید. نکتهٔ مهم این است که از فرد سؤال کنید و برپایهٔ پاسخ او عمل کنید. شاید انجام برخی از این توصیه‌ها، به‌ویژه در آغاز و در نخستین دیدار، ساده نباشد.

ما معمولا از موقعیت‌های دشوار اجتناب می‌کنیم. بنابراین، ممکن است ناخواسته از افرادِ دارای معلولیت (افرادِ با توانایی‌های متفاوت) دوری کنیم. این کار مانعی است برای ایجاد محیطی پذیرا و همه‌شمول. کافی است بار نخست را پشت سر بگذارید، همه‌چیز به سرعت ساده می‌شود. بدانید که پرسیدن و باز کردن سر صحبت با فرد دارای توانایی‌های متفاوت هربار که او را ندیده می‌گیرید و کارتان را به تأخیر می‌اندازید، دشوارتر می‌شود.

آیا شما در محل کار یا تحصیل با افرادِ با توانایی‌های متفاوت سروکار دارید؟ به نظرتان تعامل صحیح با آنها دشوار است؟‌ چطور با این افراد برخورد می‌کنید؟

منبع: چطور

انواع اعتماد به نفس؛ ۳ روش شکوفا کردن اعتماد به نفس

در آیین بودایی مفهومی وجود دارد مبنی بر اینکه شکلی که زندگیِ انسان به خود می‌گیرد و هر مشکلی که در آن بروز پیدا می‌کند، همگی در نتیجهٔ رفتارهای خود اوست و کسی به جز او، مسئول زندگی و مشکلاتش نیست. بخش زیادی از مشکلات و نابسامانی‌ها در نتیجهٔ نداشتن اعتماد به نفس به وجود می‌آیند و اهمیت این خصوصیت باعث شد تا موضوع این مقاله را به معرفی انواع اعتماد به نفس اختصاص بدهیم و اطلاعات جزئی‌تری در مورد هریک در اختیارتان قرار بدهیم. با ما همراه باشید.

اعتماد به نفس، همیشه در نتیجهٔ نوعی باور و ایمان قلبی به دست می‌آید. به‌طور کلی می‌توانیم این باور را به سه نوع مختلف تقسیم‌بندی کنیم و برای هر پیک، حوزهٔ جداگانه‌ای در نظر بگیریم؛ حوزه‌هایی که در نهایت انواع اعتماد به نفس را به وجود می‌آورند. در ادامه به شرح جزئیات بیشتری در مورد این حوزه‌ها خواهیم پرداخت.

انواع اعتماد به نفس

۱. اعتماد به نفس در نتیجهٔ باور به توانایی‌ها

اولین نوع از انواع اعتماد به نفس در نتیجهٔ باور به توانایی‌ها به‌دست می‌آید. این باور مرتبط با فعالیت‌هایی است که در انجام‌شان مهارت دارید و برای انجام دادن‌شان آموزش دیده‌اید.

برای مثال، کسی که برای نوازندگی به‌طور حرفه‌ای آموزش دیده باشد، به مهارتش در اجرای یک قطعهٔ موسیقی کاملا باور دارد (البته در چنین مواقعی باید مراقب اعتماد به نفس کاذب یا بیش از حد هم بود)، اما مشخصا در فعالیت یا مهارت دیگری نظیر آشپزی، چنین باوری به خودش نخواهد داشت.

کسب موفقیت‌های پی‌درپی در کاری که در انجامش مهارت دارید، باعث به وجود آمدن این باور به توانایی‌ها می‌شود. رسیدن به حد اعلای موفقیت در انجام کاری که در آن مهارت دارید، احتمالا چند سالی زمان می‌برد، که البته شاید این‌طور نباشد و در مدت‌زمان کوتاه‌تری به آن دست پیدا کنید، اما آنچه محرز است، این است که برای رسیدن به این موفقیت به اراده، انضباط، پشتکار، تعهد و محرکی نیاز دارید که به شما انگیزه‌ای برای پیشرفت مداوم بدهد. پس از رسیدن به این حد اعلا و زمانی که در حوزهٔ کاری‌تان، به اصطلاح، استادکار شدید، اعتماد به نفسی پیدا خواهید کرد که تا حدود زیادی از هرگونه آسیبی در امان خواهد بود و به این خاطر که در ضمیر ناخودآگاه و به مرور زمان شکل می‌گیرد، از برترین انواع اعتماد به نفس به‌شمار می‌رود.

دست‌یابی به این اعتماد به نفس هم کار چندان دشواری نیست و کافی است به مهارت‌تان در انجام کاری که برایش آموزش دیده‌اید توجه بیشتری نشان بدهید و به واسطهٔ آن، به توانایی‌تان در انجام آن کار باور پیدا کنید؛ در نهایت همین باور است که اعتماد به نفس را در شما به وجود خواهد آورد.

۲. اعتماد به نفس در نتیجهٔ باور به توانایی در یادگیری مهارت‌های جدید و پیدا کردن راه‌حل برای مشکلات

این نوع اعتماد به نفس مربوط به فعالیت‌هایی می‌شود که برای انجام‌شان مهارت بخصوصی ندارید و آموزش ندیده‌اید. سؤال مهمی که در حوزهٔ این دسته از فعالیت‌ها پیش می‌آید این است که با نداشتن بینش و اطلاعات کافی در مورد مشکلی بخصوص، چگونه امکان پیدا کردن راه‌حلی برای آن وجود خواهد داشت؟ برای یافتن جواب این سؤال، پیش از هر چیز باید اقدام به شناسایی ندای درونی‌ای کنید که به شما می‌گوید توانایی پیدا کردن راه‌حل را نخواهید داشت.

نیشیرن دایشونین، کشیش بودایی ژاپنی قرن سیزدهم میلادی (ازجمله کشیش‌های بودایی شناخته‌شدهٔ ژاپن است و در آیین بودایی، مکتب منحصربه‌فرد خودش را دارد که آموزه‌های او در آن تدریس می‌شود.) از این صدای درونی با نام «شیطان» یاد می‌کند: ایده‌ای بازدارنده که وجود خارجی ندارد و تنها در ذهن جای دارد. این صدای درونی ممکن است شکل گفته‌های معلم، پدر یا دوست‌تان را به خود بگیرد، اما مهم‌ترین تأثیرپذیری را از خود شما خواهد داشت و هر چقدر به آن اجازهٔ گسترده شدن بدهید، به همان اندازه اراده و تصمیم نهایی‌تان را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد. برای رهایی از دست این صداهای درونی، یا به‌قول کشیش بودایی «شیاطین»، باید آن‌ها را به‌دقت زیر نظر گرفت تا توانایی کنترل‌شان وجود داشته باشد، در غیر این صورت، در مواجهه با آن‌ها یا غافلگیر خواهید شد یا وحشت‌زده که در هیچ‌یک از این دو حالت امکان پیش گرفتن رویکردی با نتیجهٔ مطلوب، وجود نخواهد داشت.

تجربه‌های ناخوشایند و شکست‌های گذشته، مسئله دیگری است که باید با آن کنار بیایید. اگر با اتکا بر شجاعت و آگاهی لازم، راه و روش‌های جدیدی را امتحان کنید که چندان با آن‌ها احساس راحتی نمی‌کنید، شکست‌های گذشته لزوما خبر از تجربهٔ ناخوشایند دیگری در آینده نخواهند داد. بسیاری از افرادی که موفق شده‌اند عادت ناسالمی مانند سیگار کشیدن را برای همیشه کنار بگذارند، بارها اقدام به کنار گذاشتن آن کرده‌اند و شکست خورده‌اند و گذر از سد این تجربیات ناخوشایند بوده است که موفقیت نهایی را برای‌شان به ارمغان آورده است.

قابلیت‌های ذهن انسان بسیار بیشتر از آن چیزی است که اغلب مردم تصور می‌کنند. باور کردن این قابلیت‌ها و دست‌کم نگرفتن خود باعث می‌شود تا با خلاقیت و ارادهٔ بیشتری به سمت اهداف‌مان حرکت کنیم. برای رسیدن به این نوع اعتماد به نفس و به عهده گرفتن کارهای جدید، به این فکر کنید که اگر امکان انجام دادن کاری وجود داشته باشد، چرا شما نباید آن کسی باشید که کار را به نتیجهٔ نهایی برساند؟ نبوغ، مسئله‌ای ذاتی است و برای به دنیا آمدن نوابغ باید صبر کرد، اما همیشه امکان یادگیری مهارت‌های جدید وجود دارد و با داشتن اعتماد به نفس کافی، هیچ کاری وجود نخواهد داشت که نتوانیم انجام بدهیم.

۳. اعتماد به نفس در نتیجهٔ باور به ارزش ذاتی

سومین و آخرین نوع از انواع اعتماد به نفس که در این مقاله معرفی خواهیم کرد، اعتماد به نفسی است که در نتیجهٔ باور به ارزش ذاتی به دست می‌آید. آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که ما عزت نفس مان را از کجا به دست می‌آوریم؟ متأسفانه، حتی کسانی که در سطح مطلوب و سالمی برای خودشان ارزش قائل هستند، عزت‌نفس‌شان پایه و اساس چندان استواری ندارد و احتمال فرو ریختن آن وجود دارد. ساده‌ترین راهکار برای دست‌یابی به عزت نفس اتکا به مسائل و ویژگی‌هایی چون ظاهر زیبا، پول، شهرت و استعدادی منحصربه‌فرد (نویسندگی، نقاشی و …) است که البته تعداد محدودی از افراد به آن دسترسی دارند. در سوی دیگر، مسائل و ویژگی‌هایی وجود دارند که دست‌یابی به عزت نفس با استفاده از آن‌ها دشوارتر خواهد بود، اما تعداد بیشتری از مردم به آن دسترسی دارند: محبوبیت در میان سایرین، انجام دادن کارهای درست، کمک کردن به دیگران و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و سودمند بودن در آن‌ها از آن جمله‌اند.

عزت نفس، چه با اتکا به ویژگی‌های دستهٔ اول به دست آمده باشد، چه با اتکا به ویژگی‌های دستهٔ دوم، در هر صورت مشکلی اساسی دارد: اینکه به‌سادگی ممکن است از دست برود. ظاهر زیبا همیشگی نیست، همینطور پول و ثروت، شهرت ممکن است بدنامی به‌دنبال داشته باشد (یا بدتر از آن، بی‌علاقگی و از دست دادن اشتیاق را)، محبوبیت در میان سایرین هم همیشگی نیست و الی آخر. نکتهٔ دیگری که باید در نظر داشته باشیم این است که عزت نفس، اگر بخواهیم از تشبیه استفاده کنیم، شبیه به جانوری گرسنه است: به این معنا که برای پایدار ماندن، مرتبا باید تغذیه شود، در غیر این صورت، عزت نفس ما، به نقطهٔ مقابل اعتماد به نفس، یعنی غرور و تکبر تبدیل خواهد شد (یعنی برای اینکه خودمان را متقاعد کنیم که ارزش بیشتری از دیگران داریم، خودمان را برتر از آن‌ها خواهیم دانست). این در حالی است که اعتماد به نفس حقیقی فارغ از عوامل بیرونی است و به‌خودی‌خود وجود دارد؛ اگر بخواهیم به آن دست پیدا کنیم، به مقایسه با شخص یا چیزی که به باورمان ارزش کمتری دارد نیاز نخواهیم داشت.

حالا این سؤال مهم پیش می‌آید که راه چاره چیست و چگونه می‌توان به اعتماد به نفس حقیقی دست پیدا کرد؟ شاید بهترین راه این باشد که به معنای واقعی کلمه عاشق زندگی‌تان بشوید. البته نه عاشق آن بخشی از خود که تنها به آنچه به او تعلق دارد و آنچه به دیگران، فکر می‌کند و دنیا را از این منظر نگاه می‌کند، بلکه عاشق آن بخش متعالی‌تر که تمامی مردم، فارغ از مقام و منصب‌شان، برایش به یک اندازه ارزشمند هستند، سرشار از مهر و محبت است و برای بخشیدن، درک کردن و انجام کارهای خیر، ظرفیتی بی‌انتها دارد. آن بخشی که تحت‌تأثیر ضربه‌های روحی قرار نگرفته است و با اینکه بسیاری از ما، وجود داشتن آن را انکار می‌کنیم، یا از آن بی‌اطلاعیم، وجود دارد. اگر عزت نفس، به‌خاطر عاملی مثل کمبود محبت در دوران کودکی به سطح مطلوبی نرسد یا به‌خاطر ضربه‌های روحی گسترش پیدا نکند، احتمال متوسل شدن به هریک از منابع غیرقابل اطمینانی که پیش‌تر عنوان شدند وجود خواهد داشت، اما متأسفانه استفاده از آن‌ها ما را به نتیجهٔ مطلوب نخواهد رساند. اعتماد به نفس حقیقی تنها در صورتی حاصل می‌شود که بخش متعالی از وجودمان را بشناسیم و به آن اتکا کنیم.

همهٔ ما در طول زندگی دورانی را پشت سر می‌گذاریم که در هریک از انواع اعتماد به نفس، دچار کمبود می‌شویم و به‌خاطر ترس از آسیب دیدن یا خجالت‌زده شدن، از محیط اطراف‌مان تأثیرپذیری پیدا می‌کنیم و در این میان، اگر چیزی یا کسی باعث آزار و اذیت‌مان شود، آن را از خود برتر خواهیم دانست و توان مقابله با آن را در خود نخواهیم دید. این مسئله کاملا طبیعی است، اما چیزی که انسان را از پا در نیاورد، باعث قوی‌تر شدن او خواهد شد و مهم این است که با درس گرفتن از چنین تجربیاتی، راه را برای رسیدن به اعتماد به نفس حقیقی هموارتر کرد. بهتر است از میان انواع اعتماد به نفس، کار را با اتکا به دو نوع اول شروع کنید، چرا که شناسایی و رسیدن به آن‌ها، در مقایسه با نوع سوم، نسبتا ساده‌تر است و به‌نوعی، پایه و اساس لازم برای رسیدن به اعتماد به نفس حقیقی را فراهم می‌کنند. نکتهٔ دیگر اینکه رسیدن به هریک از انواع اعتماد به نفس، پایان کار نخواهد بود و باز هم امکان دارد موقعیت یا شرایطی پیش بیاید که اعتماد به نفس را تحت‌تأثیر قرار بدهد؛ هدف نهایی باید رسیدن به اعتماد به نفسی باشد که از هر گونه آسیبی در امان است و از هیچ چیز و هیچ کس تأثیر نمی‌پذیرد.

منبع: چطور