رفع کمردرد با رژیم غذایی مناسب

همه افرادی که به بیماری دچار می‌شوند، به‌خوبی می‌دانند که تغذیه خوب و رژیم غذایی متعادل دو مؤلفهٔ مهم برای حفظ سلامت عمومی هستند. اما شاید کسانی که دچار کمردرد هستند، کمتر به این نکته واقف باشند که رعایت رژیم غذایی صحیح می‌تواند در کنار تمرینات ورزشی درست و داشتن وزنی مناسب نقش مهمی در جلوگیری و رفع کمردرد و همین‌طور بهبود روند درمان آن داشته باشد. استخوان‌ها، ماهیچه‌ها و اعضای دیگر ستون فقرات برای داشتن استحکام کافی و حمایت از اعضای مختلف بدن نیاز به مواد مغذی مناسب دارند. پس بهتر است در طول روز از یک رژیم غذایی مناسب برای رفع دردکمر استفاده کنید.

انتخاب رژیم غذایی مناسب و تغذیه مطلوب برای کمر

اگر می‌خواهید که استخوان‌ها، ماهیچه‌ها، دیسک‌ها و سایر اعضای ستون فقرات به‌درستی عمل کنند و از مشکلات کمردرد به‌دور باشند، باید رژیم غذایی متعادلی داشته باشید و در آن از ویتامین ها و مواد مغذی متنوع به‌اندازه کافی بهره ببرید. مواد مغذی و ویتامین‌های گوناگون، تغذیه مناسبی برای کمر درد هستند، اما موارد زیر در رفع کمردرد و مشکلات کمر تأثیرگذاری مستقیمی نسبت به گزینه‌های دیگر دارند:

کلسیم

کلسیم در میان مواد معدنی مفید برای کمر و استخوان‌ها بسیار مهم و شناخته شده است. کلسیم حافظ سلامت استخوان‌ها است و باعث می‌شود تا توده استخوانی در طول زندگی هر فرد، سطح مناسبی داشته باشد. مصرف کلسیم برای سلامت استخوان‌ها به‌ویژه در سنین بالا بسیار ضروری است. برای پیشگیری از پوکی استخوان هم مصرف کلسیم به‌شدت توصیه می‌شود. پوکی استخوان نوعی اختلال است که در آن، استخوان‌ها ضعیف و شکننده می‌شوند و شکستگی‌های دردناک در مهره‌های ستون فقرات به‌وجود می‌آید. البته مصرف کلسیم به‌تنهایی نمی‌تواند از بروز پوکی استخوان ممانعت کند. گواه این ادعا، افراد متعددی هستند که علی‌رغم مصرف زیاد کلسیم باز هم به پوکی استخوان دچار شده‌اند. برای داشتن استخوان‌هایی قوی نیاز به مصرف مواد دیگری هم در کنار کلسیم وجود دارد.

کلسیم در مواد غذایی متنوعی وجود دارد. معروف‌ترین‌ها در این زمینه، لبنیاتی مانند ماست، شیر و پنیر هستند. سبزیجات با برگ‌های سبز پررنگ مانند کلم چینی، کلم برگ و … هم نمونه دیگری از مواد سرشار از کلسیم هستند. انواع ماهی‌ها نظیر ساردین و سالمون یا مواد غذایی مختلف دیگری مثل بادام، پرتقال، توفو هم حاوی مقادیر زیادی کلسیم هستند.

منیزیم

منیزیم یکی از مواد اساسی در ساختار استخوان‌ها است و برای بیش از ۳۰۰ واکنش زیست‌شیمیایی در بدن مورد نیاز است. اگر سطح منیزیم خون افزایش پیدا کند، منیزیم از استخوان‌ها هم بیرون کشیده می‌شود. کمبود منیزیم را می‌توان با مصرف مکمل‌ها جبران و به حفظ تراکم استخوان و جلوگیری از دردهای کمر هم کمک کرد. مواد حاوی منیزیم به آرامش و انقباض ماهیچه‌ها کمک می‌کنند و برای تقویت ماهیچه‌های محافظ ستون فقرات لازم هستند. این ماده معدنی مفید را می‌توان در سبزیجات با برگ‌های سبز، ماهی، لوبیا، انواع دانه‌ها و آجیل، غلات کامل، ماست، آووکادوها، شکلات تلخ (بالای ۷۰ درصد کاکائو) و… یافت.

ویتامین D3

ویتامین D3 به جذب کلسیم در بدن کمک می‌کند و در نتیجه برای رشد و تقویت استخوان‌های سالم ضروری است. بدون مصرف میزان کافی از این ویتامین، استخوان‌ها بسیار نازک و شکننده شده یا از شکل اصلی خود خارج می‌شوند. کمبود ویتامین D در میان افراد مختلف بسیار شایع است. اگر پزشک‌تان، آزمایش خونی برای‌تان تجویز کند، از روی نتیجه آن می‌توانید به سطح این ویتامین در بدن‌تان پی ببرید.

ویتامین دی به‌صورت طبیعی فقط در بعضی از مواد غذایی وجود دارد؛ ماهی‌های چربی مانند سالمون، روغن ماهی کاد، جگر و زرده تخم مرغ. در کشور آمریکا، شیر، برخی از غلات صبحانه، بعضی از انواع نان و آب‌میوه‌ها با ویتامین D غنی می‌شوند. آفتاب گرفتن و استفاده از مکمل‌های ویتامین دی هم می‌تواند به رفع کمبود آن کمک کند.

ویتامین K2

این ویتامین مانند هدایت‌کننده و کارگردان برای نقش‌آفرینی مواد معدنی استخوان عمل می‌کند. ویتامین K2 به توزیع درست کلسیم از بافت‌های نرم و انتقال آن به استخوان لازم است. برای سوخت‌وساز صحیح استخوان‌ها نیاز مبرمی به این ماده در رژیم غذایی وجود دارد که متأسفانه در رژیم غذایی بیشتر افراد لحاظ نمی‌شود. ترکیب ویتامین K2 و کلسیم، استخوان‌های ستون فقرات و نقاط دیگر بدن را سالم و قوی نگه می‌دارد. ویتامین K1 شکل گیاهی ویتامین کا است که باکتری‌های گوارشی مفید، آن را به ویتامین K2 تبدیل می‌کنند. این ویتامین را می‌توان در چربی مفید گوشت، انواع پنیر، زرده تخم‌مرغ و لبنیات دیگر یافت. ویتامین K1 هم در سبزیجات سبزبرگی مانند کلم‌برگ، اسفناج و بروکلی وجود دارد.

ویتامین C

ویتامین c برای ساختن کُلاژن در بدن ضروری است. کلاژن همان ماده‌ای است که باعث انسجام پوست و کنار هم نگه داشتن اعضای بدن می‌شود. این ماده در استخوان‌ها، ماهیچه‌ها، پوست، تاندون‌ها و از همه مهم‌تر در فرایند تبدیل سلول‌ها به بافت وجود دارد. ویتامین سی (C) به‌عنوان آنتی اکسیدان هم عمل می‌کند. برای ترمیم ماهیچه‌های آسیب‌دیده، تاندون‌ها، ربات‌ها و دیسک‌های بین‌مهره‌ای به مصرف مقدار کافی از این ویتامین نیاز دارید. ضمن اینکه برای تقویت مهره‌های کمر هم وجود آن لازم است.

ویتامین C را می‌توان در میوه‌هایی مانند توت فرنگی، کیوی و مرکبات (پرتقال، گریپ‌فروت، گواوا) و در سبزیجاتی مانند بروکلی، اسفناج، فلفل سبز و قرمز و سیب‌زمینی شیرین هم یافت. این ویتامین به‌شکل مکمل‌ها هم استفاده می‌شود.

پروتئین‌ها

پروتئین‌ها مؤلفه‌های مهم استخوان هستند. ولی به‌راحتی می‌توان از مصرف آنها غافل شد. پروتئین‌ها یکی از عناصر اصلی و مهم سازنده بدن هستند. بنابراین، مصرف روزانه آنها برای حفظ سلامت، ترمیم و بهبود استخوان‌ها، غضروف‌ها و بافت‌های بدن ضرورت دارد. همه این‌ها به کنار، پروتئین در گوارش و عملکرد سیستم ایمنی هم نقش دارد.

پروتئین کلاژن، ۳۰ درصد از وزن خشک استخوان‌ها را می‌سازد. منظور از وزن خشک، احتساب وزن بدن بدون مایعات و آب آن است. برای تشکیل کلاژن به اسیدهای آمینه‌ای نیاز است که ترکیب و تلفیق آنها به وجود ویتامین C وابسته است.

گلوکزامین اسیدآمینه‌ای است که در غضروف‌ها و بافت‌های هم‌بند بدن تجمع می‌کند. کندروایتین سولفات هم ماده‌ای است که به‌طور طبیعی در بافت هم‌بند وجود دارد و به‌صورت مکمل با گلوکزامین مصرف می‌شود.

گفته می‌شود که مصرف زیاد از حد پروتئین در مقایسه با کلسیم باعث کاهش میزان کلسیم استخوان‌ها می‌شود، زیرا پروتئین اضافی سوزانده می‌شود. کلسیم و پروتئین هر دو برای بدن و سلامت استخوان لازم هستند و نمی‌توان نسبت دقیقی برای آنها معرفی کرد. در واقع، برای تشخیص میزان اثرگذاری این دو ماده بر یکدیگر و هماهنگی نسبت میان آنها نیاز به تحقیقات بیشتری است.

ویتامین B12

ویتامین ب۱۲ برای تشکیل سلول‌های استخوان‌ساز و ایجاد گلبول‌های قرمز خونی در مغز استخوان لازم و ضروری است. کم‌خونی ناشی از کمبود ویتامین B12 با بروز پوکی استخوان هم در ارتباط است. این ویتامین در پروتئین‌های حیوانی مانند تخم‌مرغ، مرغ، ماهی، فرآورده‌های گوشتی و لبنیاتی مثل شیر، ماست و پنیر هم وجود دارد. از‌ آنجایی‌که گیاهان فاقد ویتامین ب۱۲ هستند، گیاهخواران برای جلوگیری از کم‌خونی و کمبود آن باید از مکمل‌ها استفاده کنند.

آهن

آهن برای ساخت کلاژن و تبدیل ویتامین D به شکل فعال خود در بدن لازم است. ضمنا مؤلفه‌ای در ساخت میوگلوبین و هموگلبین هم به‌شمار می‌رود. این دو ماده، پروتئین‌هایی هستند که وظیفه انتقال اکسیژن به بخش‌های مختلف بدن از جمله بافت‌های محافظ ستون فقرات را دارند. فقر یا کمبود شدید آهن چندان رایج نیست اما موجب کم‌خونی می‌شود. البته آهن، ماده‌ای نیست که به‌طور مستقیم در سلامت استخوان‌ها نقش داشته باشد، ولی به سیستم‌های دیگر بدنی برای تقویت و مراقبت از استخوان‌ها کمک می‌کند.

این ماده در فرآورده‌های گوشتی مختلفی مانند جگر، غذاهای دریایی مانند صدف، گوشت قرمز، مرغ، گیاهان با برگ‌های سبز، عدس، لوبیا، سویا، تخم‌مرغ و غلات کامل وجود دارد.

منابع دیگر ویتامین‌ها و مواد مغذی برای سلامت کمر و استخوان‌ها

اگر شخصی نتواند از طریق مصرف مواد مغذی و پروتئین‌ها در رژیم غذایی خود، نیاز بدن به مواد سالم و مناسب را رفع کند، باید به سراغ مصرف مکمل‌ها برود. البته قبل از مصرف هر ماده مکملی باید با متخصصان و پزشکان مشورت شود.

منبع: چطور

۲۰ دلیل اصلی شکست استارتاپ‌ها

دنیای امروز دنیای استارتاپ‌هاست. کسب‌وکارهای نوپا هر روز در گوشه‌ای از جهان شکل می‌گیرند و محصولات و خدمات‌شان را به بازار عرضه می‌کنند. اما واقعا چند درصد از این استارتاپ‌ها می‌توانند از مرحله‌ی اولیه گذر کنند و در بازار رقابتی امروز به فعالیت خود ادامه بدهند؟

واقعیت این است که تعداد استارتاپ‌هایی که در مسیر خود با شکست مواجه می‌شوند بسیار زیاد است. براساس آمار، ۵۰٪ استارتاپ‌ها در ۵ سال اول و ۷۰٪ آنها در ۱۰ سال اولِ فعالیت خود شکست خواهند خورد. مطالعات دیگری میزان شکست استارتاپ‌ها را تا ۹۰٪ و مطالعه‌ی دیگری تا ۷۵٪ اعلام کرده‌اند. ظاهرا تعداد واقعی چیزی بین این دو مقدار است. اما دلایل اصلی شکست استارتاپ‌ها چیست و چرا این آمار تا این اندازه بالاست؟

بسیاری از افرادی که کسب‌وکار جدیدی راه‌اندازی می‌کنند، در ابتدای کار انرژی و سرمایه دارند و هرگز به این فکر نمی‌کنند که اولِ راه هستند و ممکن است موانع زیادی در مسیرِ پیش‌رو وجود داشته باشد. شکست درواقع نوعی فرصت برای یادگیری است، اما می‌توان با استراتژی درست و با استفاده از روش‌های کارآمد از پیامدهای شکستِ جبران‌ناپذیر جلوگیری کرد. در این مطلب، ابتدا به بررسی دلایل اصلی شکست استارتاپ‌ها براساس مطالعات و آمار واقعی خواهیم پرداخت و سپس برای هر یک راهکاری پیشنهادی ارائه می‌کنیم.

۱. بی‌نیازی بازار

به‌جرئت می‌توان گفت این مشکل بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین دلیل شکست استارتاپ‌هاست. براساس آمار اعلام‌شده از CB Insights، بسیاری از استارتاپ‌ها (۴۲٪) به این دلیل با شکست مواجه می‌شوند که محصول یا خدماتی ارائه می‌کنند که بازار به آنها نیاز ندارد. بسیاری از افراد برای مشکل راه‌حلی پیدا و براساس آن کسب‌وکاری را راه‌اندازی می‌کنند، اما پس از مدت کوتاهی متوجه می‌شوند که محصول یا خدمات‌شان به‌درد کسی نمی‌خورد. توجه به نیاز بازار قبل از راه‌اندازی یک استارتاپ از اهمیت زیادی برخوردار است. اگر ایده‌ای برای راه‌اندازی یک استارتاپ دارید، ابتدا درمورد بازار آن تحقیق کنید. با اطرافیان و مردم درباره‌ی این استارتاپ صحبت کنید. شاید این موضوع که دغدغه‌ی شماست، برای دیگران اصلا مسئله‌ی مهمی نباشد. شاید حتی محصولات یا خدمات بهتر و باکیفیت‌تری برای رفع این نیاز در بازار وجود داشته باشد. این احتمال هم وجود دارد که هنوز بازار آمادگی پذیرش این محصول را نداشته باشد.

۲. مشکلات مالی

آمار نشان می‌دهد ۲۹٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیلِ مشکلات مالی و اتمام نقدینگی‌شان با شکست روبه‌رو می‌شوند. بسیاری از کسب‌وکارهای نوپا اطلاعات و تجربه‌ی کافی درباره‌ی مدیریت مسائل مالی، قوانین مالیاتی و نظایر آنها ندارند و حتی اگر با سرمایه‌ی کافی شروع به کار کرده باشند، هیچ تضمینی وجود ندارد که بتوانند هزینه‌های کسب‌وکارشان را تأمین کنند. از سوی دیگر، ازآنجاکه بیشتر استارتاپ‌ها از پسِ دستمزد مشاوران مالی و حسابداران برنمی‌آیند، خودشان دست‌به‌کار می‌شوند و بنابراین تمام توجه و تمرکزشان را روی حل این مشکلات می‌گذارند، اما به‌دلیل بی‌تجربگی، درنهایت از انجام کارهای اصلی استارتاپ‌شان مانند بررسی مدل کسب‌وکار، مدیریت تیم و نظایر آنها باز می‌مانند.

از همان ابتدای راه‌اندازیِ استارتاپ باید به فکر مدیریت مالی و استفاده‌ی بهینه از نقدینگی‌تان باشید. در غیر این‌صورت مجبور خواهید شد برای رفع مشکلات مالی دارایی‌های شرکت‌تان را بفروشید و بنابراین به‌زودی کسب‌وکارتان منحل خواهد شد. اگر بودجه‌ی کافی برای استخدام مشاور مالی ندارید، می‌توانید از برون‌سپاری حسابداری بهره گیرید و امور مالی استارتاپ‌تان را به شرکت‌هایی که خدمات حسابداری، خدمات مالیاتی، مشاوره مالی و مشاوره مالیاتی را با هزینه‌ی کمتر ارائه می‌دهند بسپارید. اگر خیال‌تان از بابت مسائل مالی راحت باشد بهتر می‌توانید به امور اصلی کسب‌وکارتان رسیدگی کنید. از مشکلات مالیاتی در ایران نیز غافل نشوید، چراکه ناآگاهی از قوانین ریزودرشت کسب‌وکار و قوانین مالیاتی همواره یکی از پررنگ‌ترین دلایل ازدست رفتن سرمایه و زمین خوردن استارتاپ‌ها بوده است.

۳. انتخاب نادرست اعضای تیم

٪۲۳ از استارتاپ‌ها به‌دلیل انتخاب نادرست اعضای تیم‌شان با شکست مواجه می‌شوند. برای موفقیت هر استارتاپ وجود تیمی هماهنگ که اعضای آن مهارت‌های مختلفی داشته باشند ضروری است. اعضای تیم باید به‌درستی انتخاب شوند و همه در راستای هدف اصلی تلاش کنند. درصورتی‌که استارتاپ با بیش از یک بنیان‌گذار راه‌اندازی شده است، این هماهنگی و هم‌فکری باید بین آنها نیز وجود داشته باشد. زیرا بسیاری از استارتاپ‌ها به‌دلیل ناهماهنگی و وجود نظرات متضاد بین بنیان‌گذاران با شکست مواجه شده‌اند.

۴. ناتوانی در برابر رقیبان

٪۱۹ از استارتاپ‌ها به‌دلیل نداشتن شناخت کافی از رقیبان و ناتوانی در رقابت با آنها شکست می‌خورند. این استارتاپ‌ها تصور می‌کنند محصولات یا خدمات آنها منحصربه‌فرد است و مشابه آنها در بازار وجود ندارد. درحالی‌که امروزه به‌سختی می‌توان محصول یا خدماتی را یافت که حتی یک رقیب در بازار نداشته باشد. بنابراین این تفکر را از خودتان دور کنید که شما تنها کسی هستید که این محصول یا خدمات را ارائه کرده‌اید؛ حتی اگر اولین باشید آخرین نخواهید بود. از وجود رقیبان ناراحت نباشید و آنها را نادیده نگیرید. درعوض سعی کنید محصولات و خدمات باکیفیت‌تری نسبت‌به آنها ارائه بدهید. نکته‌ی مهم دیگر این است که تصور نکنید رقیبان شما فقط استارتاپ‌ها هستند، گاهی ممکن است یک شرکت یا کسب‌وکار بزرگ و معتبر در برابر شما قرار گرفته باشد.

۵. نداشتن تجربه‌ی کافی در قیمت‌گذاری

براساس آمار، حدود ۱۸٪ از استارتاپ‌ها به این دلیل که از روش‌های صحیح قیمت‌گذاری روی محصول یا خدمات‌شان آگاهی ندارند با شکست مواجه می‌شوند. آنها تصور می‌کنند تغییر قیمت‌ها در بازار همواره به‌صورت خطی پیشرفت می‌کند. نوسانات قیمت در بازار امری کاملا طبیعی است، اما اگر ندانید چگونه باید محصول‌تان را قیمت‌گذاری کنید باید درِ کسب‌وکارتان را تخته کنید. بهترین روش این است که ابتدا محصول یا خدمات‌تان را با قیمتی اولیه و متناسب با هزینه‌های آن به بازار عرضه کنید. سپس منتظر بمانید تا ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد. برخی افراد تصور می‌کنند اگر محصول یا خدمات‌شان با استقبال روبه‌رو شده است، باید قیمت آن را افزایش دهند و بالعکس، اگر کسی طالب محصول یا خدمات‌شان نیست باید قیمت آن را پایین بیاورند. این کاملا نادرست است. به این فکر کنید که اگر محصول‌تان را با قیمت متوسط (نه‌چندان گران و نه‌چندان ارزان) به بازار عرضه کنید، هزینه‌های شرکت تأمین خواهد شد یا خیر. متأسفانه بسیاری از استارتاپ‌ها قادر به برقراری این تعادل نیستند. برای قیمت‌گذاری صحیح، ابتدا باید مشتریان، محصول و بازار آن را به‌خوبی بشناسید و نیز به قیمت محصولات یا خدمات رقیبان نیز توجه کافی داشته باشید.

۶. محصول بی‌کیفیت

گاهی‌اوقات از ایده‌ای بسیار ناب، استارتاپی فوق‌العاده شکل می‌گیرد؛ اما محصول ارائه‌شده آن‌قدر بی‌کیفیت است که به شکست استارتاپ می‌انجامد. براساس آمار، ۱۷٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیل کوتاهی بنیان‌گذاران‌شان درباره‌ی کیفیت محصول با شکست مواجه می‌شوند. این افراد اصلا نمی‌دانند چه می‌کنند و احتمالا قبل از ورود به حوزه‌ی فعالیت‌شان به‌اندازه‌ی کافی با آن آشنایی ندارند. بهتر است قبل از نهایی کردن محصول و عرضه‌ی اولیه‌ی آن به بازار از کیفیت آن اطمینان یابید تا به وجهه‌ی برندتان خدشه‌ای وارد نشود.

۷. توجه نداشتن به مدل کسب‌وکار

هیچ کسب‌وکاری بدون طرح و برنامه قادر به ادامه‌ی فعالیت نخواهد بود. درواقع، ۱۷٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیل نداشتن مدل کسب‌وکار تعطیل می‌شوند. مدل کسب‌وکار حتما باید قبل از راه‌اندازی استارتاپ تعیین شود. با داشتن طرح و برنامه‌ریزی می‌توانید بر اهداف کسب‌وکارتان تمرکز کنید. برای برنامه‌ریزی به‌اندازه‌ی کافی زمان بگذارید و شواهد عینی را بررسی کنید تا ببینید مدل کسب‌وکارتان اجرایی هست یا فقط در حد تئوری باقی می‌ماند.

مدل کسب‌وکار به شما اطلاعاتی راجع‌به زمینه‌ی فعالیت و اهداف‌تان، تحلیل مخاطبان هدف و حتی جریان نقدی کسب‌وکارتان ارائه می‌دهد. از ابزاری به‌نام بوم کسب‌وکار استفاده کنید تا درک بهتری از مدل کسب‌وکار خود پیدا کنید. پس از برنامه‌ریزی می‌توانید کسب‌وکارتان را توسعه دهید.

۸. بازاریابی ضعیف

برخی از استارتاپ‌ها براساس ایده‌ای ناب شکل می‌گیرند و محصول/خدمات‌شان هم بسیار باکیفیت است، اما به‌دلیل نداشتن مشتری با شکست مواجه می‌شوند؛ دلیلش این است که کسی از محصول خوب آنها اطلاع ندارد. در این بین حتی ممکن است افراد زیادی هم از محصولات یا خدمات ارائه‌شده آگاه شوند، اما اگر آنها جزو مشتریان هدف آن شرکت نباشند، فرآیند بازاریابی اثربخشی لازم را نخواهد داشت. آمار نشان می‌دهد ۱۴% استارتاپ‌ها به‌دلیلِ بازاریابی ضعیف به موفقیت نمی‌رسند. بازاریابی را به‌هیچ‌وجه نادیده نگیرید، حتی وقتی بهترین‌ها را ارائه می‌کنید.

۹. بی‌توجهی به بازخوردهای مشتریان

یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت استارتاپ‌ها از شروع یک ایده تا تولید محصول و بررسی آن، اهمیت دادن به بازخوردهای کاربران و مشتریان است. ۱۴٪ استارتاپ‌ها به این دلیل شکست می‌خورند که بنیان‌گذاران آنها دیدگاه‌های مشتریان را بررسی نمی‌کنند و بنابراین از نقاط قوت و ضعف‌شان آگاه نمی‌شوند. گاهی‌اوقات یک ضعف کوچک ازنظر مشتری درنهایت به نابودی استارتاپ منجر می‌شود. در این میان برخی استارتاپ‌ها هم هستند که با توجه به بازخورد مشتریان‌شان و تغییرات ضروری و سریع در محصول توانسته‌اند علاوه‌ بر جلب رضایت مشتریان فعلی بازار خود را توسعه دهند.

۱۰. ارائه‌ی محصول در زمان نامناسب

برخی از استارتاپ‌ها زودتر از پیشرفت تکنولوژی موردنیازشان راه‌اندازی می‌شوند و ازآنجاکه بازاری برای آنها وجود ندارد با شکست مواجه خواهند شد. دسته‌ی دیگر آن‌قدر دیر شروع به کار می‌کنند که یا بازار اشباع می‌شود یا تکنولوژی پیشرفته‌تری جای آن را می‌گیرد. بنابراین راه‌اندازی استارتاپ در زمان مناسب بسیار اهمیت دارد. براساس آمار، ۱۳٪ از استارتاپ‌ها فقط به‌دلیل راه‌اندازی در زمان نامناسب از دور خارج شده‌اند.

۱۱. از دست دادن تمرکز

یکی دیگر از دلایل شکست استارتاپ‌ها که حدود ۱۳٪ از آنها را در برمی‌گیرد، ازدست دادن تمرکز است. راه‌اندازی یک استارتاپ علاوه بر زمان، تلاش و پول به تمرکز کافی بر اهداف اصلی کسب‌وکار نیاز دارد. بسیاری از استارتاپ‌ها به‌دلیل کاهش تمرکز بنیان‌گذاران و پراکندگی پروژه‌ها، از مسیر اصلی هدف‌شان منحرف می‌شوند.

در این بین برخی استارتاپ‌ها می‌توانند بخش‌هایی از کسب‌وکار را که به شکل‌گیری هسته‌ی اصلی آن مربوط نیست، برون‌سپاری کنند. شرکت‌های کوچک و متوسط در سرتاسر جهان و بسته‌به نوع کسب‌وکارشان مواردی نظیر بازاریابی محتوایی و مدیریت بلاگ، مدیریت سایت، مدیریت موجودی، مدیریت مالی و… را به شرکت‌های باتجربه می‌سپارند و با خیال راحت به چالش‌های کسب‌وکار جدیدشان رسیدگی می‌کنند.

۱۲. ناهماهنگی تیم با سرمایه‌گذاران

بسیاری از بنیان‌گذاران استارتاپ‌ها پس از مطرح‌کردن ایده‌شان و گردآوری تیمی مناسب، شروع به کار می‌کنند و همه‌چیز به‌نظر عالی پیش می‌رود. اما پس از مدت کوتاهی استارتاپ شکست می‌خورد. یکی از دلایل این شکست که ۱۳٪ از استارتاپ‌ها را درگیر می‌کند، ناهماهنگی و اختلافات بین بنیان‌گذاران، سرمایه‌گذاران و اعضای تیم است که قبل از شروع کار وجود نداشت. تیم استارتاپی و سرمایه‌گذار باید بکوشند تا زبان واحدی برای هماهنگی‌ها و پیگیری‌ها تعریف کنند و سرمایه‌گذار هم به‌نوعی توجیه شود که در محیط‌های استارتاپی ممکن است سودآوری کمی از برنامه عقب بیفتد. تهیه گزارش‌های مالی به‌شکل درست می‌تواند به‌صورت مستمر سرمایه‌گذار را در جریان وضعیت قرار دهد.

۱۳. تغییر ندادن مسیر نادرست

گاهی بنیان‌گذاران پس از تولید و بررسی محصول مشاهده می‌کنند که این محصول خوب نیست و یا بازار مناسبی برای آن وجود ندارد. اگر در این شرایط تغییر مسیر با درایت کافی انجام شود می‌تواند استارتاپ را نجات دهد، اما در ۱۰٪ موارد ممکن است یکی از دلایل فوق باعث شکست شود.

۱۴. کاهش اشتیاق بنیان‌گذاران

بسیاری از استارتاپ‌ها در ابتدای کار با اشتیاق راه‌اندازی می‌شوند، اما پس از مدتی علاقه‌ی بنیان‌گذاران برای ادامه‌ی کار فروکش می‌کند. براساس آمار، ۹٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیل بی‌علاقگی بنیان‌گذاران به حوزه‌ی فعالیت‌شان یا شناخت ناکافی از آن، شکست می‌خورند. با درگیری کردن سرمایه‌گذار تا حدی معقول و در جریان قرار دادن او در کسب موفقیت‌های کوچک و بزرگ انگیزه او را حفظ کنید.

۱۵. راه‌اندازی استارتاپ در موقعیت جغرافیایی نامناسب

مکان راه‌اندازی استارتاپ یکی از عوامل مهم موفقیت آن است؛ به‌طوری‌که آمار نشان می‌دهد ۹٪ استارتاپ‌ها به‌دلیل نامتناسب بین مفهوم استارتاپ و مکان راه‌اندازی آن دچار مشکل می‌شوند. علاوه‌براین، استارتاپ‌هایی که با تیم‌های دورکار راه‌اندازی می‌شوند، باید راه‌های ارتباطی مؤثر با آنها برقرار کنند. در غیر این‌صورت، فقدان کار تیمی و بی‌برنامگی منجربه شکست استارتاپ خواهد شد. ابزارهای جدید برگزاری جلسات، برنامه‌ریزی، زمان‌بندی و مدیریت آنلاین پروژه‌ها را امتحان کنید و به بهترین‌نحو در کسب‌وکارتان به‌کار گیرید.

۱۶. بی‌علاقگی سرمایه‌گذار

پیش‌از این، درباره‌ی مشکلات مالی که سر راهِ استارتاپ‌ها قرار دارد صحبت کردیم. به‌جز تمام‌شدن نقدینگی، بی‌علاقه‌ی سرمایه‌گذاران و ناتوانی بنیان‌گذاران در جذب آنها نیز از دلایل مهم شکست ۸٪ از استارتاپ‌ها به‌شمار می‌رود.

۱۷. مسائل حقوقی و قانونی

گاهی استارتاپی براساس ایده‌ای ساده شکل می‌گیرد، اما پس از مدتی با مسائل قانونی بسیار پیچیده مواجه می‌شود. مشکلات قانونی در مسیر کسب‌وکارهای نوپا که تجربه‌ی چندانی هم ندارند موانع زیادی ایجاد می‌کنند که در ۸٪ موارد، آنها را از ادامه‌ی فعالیت بازمی‌دارند. مشکلات قانونی از ثبت شرکت، برند و محصول گرفته تا مشکلات مالیاتی، خط قرمز‌های اجتماعی، محیط‌زیست و غیره را شامل می‌شوند. تمامی موارد را ریزبه‌ریز بررسی کنید و کوچک‌ترین نکات را از قلم نیندازید، چون دیر یا زود دردسرش گریبا‌ن‌گیرتان می‌شود.

۱۸. نداشتن شبکه‌ی ارتباطی و مشاور

آمار نشان می‌دهد یکی از دلایلی که به‌موجب آن ۸٪ استارتاپ‌ها شکست می‌خورند، این است که بنیان‌گذاران‌شان از شبکه‌های ارتباطی خودشان با سرمایه‌گذاران درست استفاده نمی‌کنند و تمایل ندارند از آنها کمک بخواهند. بهتر است سرمایه‌گذاران را از ابتدا در جریان امور قرار دهید، زیرا آنها می‌توانند به شما کمک کنند. اگر سرمایه‌گذارتان نمی‌تواند در این زمینه کمکی کند، از مشاوران و توسعه‌دهندگان کسب‌وکارها کمک بگیرید.

۱۹. خستگی

معمولا شروع کسب‌وکاری جدید با انرژی زیادی همراه است؛ به‌طوری‌که بنیان‌گذاران نمی‌توانند بین کار و زندگی‌شان تعادل برقرار کنند و به‌همین‌دلیل خسته می‌شوند. این موضوع یکی از دلایل مهم شکست ۸٪ از استارتاپ‌هاست. به‌موقع دست از کار بکشید و پس از استراحت، تلاش‌هایتان را از سر بگیرید. راه‌اندازی کسب‌وکار به‌اندازه‌ی کافی ذهن شما را درگیر و زمان‌تان را می‌گیرید. برخی از مسئولیت‌هایتان را به اعضای تیم مطمئنی که گرد آورده‌اید یا تیم‌های مورداطمینان بیرونی بسپارید.

۲۰. تغییر ندادن مسیر در مواقع ضروری

بسیاری از بنیان‌گذاران با اینکه می‌دانند به بن‌بست رسیده‌اند، حاضر به تغییر مسیر یا استراتژی نیستند. چسبیدن به یک ایده‌ی بد یا یک بازار بد، نه‌تنها موجب اتلاف منابع و پول می‌شود، بلکه به‌دلیلِ پیشرفت نکردن کار سبب ناامیدی کارکنان می‌شود. ۷٪ از استارتاپ‌ها به‌دلیل این اشتباه بزرگ با شکست مواجه می‌شوند. اگر مسیرتان اشتباه بوده، غرورتان را کنار بگذارید و لج‌بازی نکنید؛ شاید با تغییر مسیر فرصت‌های خیلی بهتری نصیب‌تان شود.

منبع: چطور

فایل XML چیست و چگونه و با چه ابزاری می‌توان آن را اجرا کرد؟

در دنیای رایانه‌ها فایل‌هایی با پسوند XML. وجود دارند که در این مطلب می‌خواهیم با آن‌ها آشنا شویم. عبارت XML مخفف «Extensible Markup Language» و به معنای «زبان نشانه‌گذاری گسترش‌پذیر» است. XMLها در واقع فایل‌هایی هستند که از متن خالص تشکیل می‌شوند و شامل برچسب‌های سفارشی (Tag) هستند که ساختار و ویژگی‌های اسناد دیگر را مشخص می‌کنند.

XML چیست؟

XML یک زبان نشانه‌گذاری است که توسط کنسرسیوم شبکه‌ی جهانی وب (W3C) ساخته شده است تا راهی برای ساخت اسنادی به وجود بیاورد که هم برای انسان و هم برای ماشین قابل فهم باشد. این کار از طریق برچسب‌هایی انجام می‌شود که ساختار سند و نحوه‌ی ذخیره‌سازی و انتقال آن را مشخص می‌کنند.

شاید بهتر باشد آن را با زبان نشانه‌گذاری دیگری مقایسه کنیم که احتمالا به آن آشنا هستید؛ زبان نشانه‌گذاری فرامتن یا HTML که از آن برای کدگذاری صفحات وب استفاده می‌شود. HTML از یک سری علامت‌های نشانه‌گذاری از قبل تعریف شده برای مشخص کردن قالب محتوای صفحات وب استفاده می‌کند. برای مثال، کد زیر از تعدادی تگ برای بولد کردن یا کج کردن برخی حروف استفاده کرده است:

This is how you make <b>bold text</b> and this is how you make <i>italic text</i>

چیزی که XML را از سایر زبان‌های نشانه‌گذاری متمایز می‌کند، گسترش‌پذیری آن است. بر خلاف HTML، در XML دستورات از قبل مشخص شده‌ای وجود ندارند. به جای آن، XML به کاربران خود اجازه‌ی ساخت هرگونه علامت نشانه‌گذاری برای معرفی محتوای خود را می‌دهد که باعث به وجود آمدن مجموعه‌ای بی‌نهایت از علائم خودساخته می‌شود.

همچنین، HTML زبانی است که برای نمایش محتوا به وجود آمده است در حالی که XML یک زبان معرفی داده است که برای ذخیره‌ی داده‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. معمولا از XML به عنوان پایه‌ی اسناد دیگر استفاده می‌شود. در ادامه تعدادی مثال از کاربردهای XML آمده است که شاید به آن‌ها آشنا باشید:

  • RSS و ATOM هر دو با استفاده از XML نحوه‌ی عملکرد خوراک خوان‌ها را مشخص می‌کنند.
  • «Microsoft.NET» از XML به عنوان فایل‌های پیکربندی خود استفاده می‌کنند.
  • «Microsoft Office 2007» و بالاتر از XML برای ساختار پایه‌ی اسناد استفاده می‌کنند. در واقع حرف X که در انتهای پسوند فایل‌های ورد، یعنی DOCX قرار دارد به همین موضوع اشاره می‌کند. همچنین در اکسل (XLSX) و پاورپوینت (PPTX) نیز به همین شکل است.

پس اگر به فایل XML خاصی برخوردید، نمی‌توانید مطمئن باشید که برای کدام اپلیکیشن است. معمولا هم این مساله مشکلی ایجاد نمی‌کند، مگر این که خودتان طراح فایل XML باشید.

چگونه یک فایل XML را باز کنیم؟

برای باز کردن فایل‌های XML راه‌های متفاوتی وجود دارد. این فایل‌ها را می‌توانید با هر ویرایشگر متنی باز کنید، در هر مرورگری مشاهده نمایید یا حتی در وبسایت‌های مخصوصی آن‌ها را مشاهده، ویرایش یا حتی به سایر فرمت‌ها تبدیل کنید.

استفاده از ویرایشگر فایل در صور‎ت استفاده‌ی زیاد از فایل‌های XML

از آنجایی که فایل‌های XML تنها متن هستند، می‌توانید به سادگی از هر ویرایشگر متنی برای مدیریت آن‌ها استفاده کنید. مساله‌ای که وجود دارد تعداد زیاد ویرایشگرهای متن است که برای کار با ساختار XML طراحی نشده‌اند. شاید نرم‌افزاری نظیر «Notepad» برای باز کردن و بررسی کلی یک فایل XML مناسب باشد، ولی قطعا نرم‌افزارهای بهتری هم برای این کار وجود دارند.

بر روی فایل XML راست کلیک کرده و از قسمت «Open With» نرم‌افزار «Notepad» را انتخاب نمایید.

توجه داشته باشید که ما در این مثال از ویندوز استفاده کرده‌ایم، ولی در هر سیستم‌عاملی که باشید قطعا ابزارهایی برای مدیریت فایل‌های متنی وجود دارد. همچنین می‌توانید به دنبال ابزارهای شخص ثالث مناسب سیستم‌عامل خود نیز بگردید.

اینک فایل XML شما باز خواهد شد، ولی همان‌طور که مشاهده می‌کنید، قالب‌بندی مناسبی نداشته و کل محتوای آن در چند خط طولانی نمایش داده شده‌اند.

پس با این که «Notepad» برای بررسی سریع و کلی یک فایل XML می‌تواند مناسب باشد، ولی قطعا با استفاده از ابزارهای پیشرفته‌تری نظیر «++Notepad» وضعیت بهتری خواهید داشت. در تصویر زیر مشاهده می‌کنید که همان فایل را در «++Notepad» باز کرده‌ایم:

برای دانلود آخرین نسخه «++Notepad» می‌توانید از این لینک استفاده کنید.

استفاده از مرورگر وب برای مشاهده‌ی داده‌های ساختار یافته

اگر نیاز خاصی به ویرایش فایل‌های XML ندارید ولی گاهی اوقات نیاز به مشاهده‌ی آن‌ها پیدا می‌کنید، می‌توانید از مرورگر محبوب خود استفاده نمایید. احتمالا مرورگر پیشفرض سیستم شما نرم‌افزار پیشفرض اجرای فایل‌های XML نیز خواهد بود. در این صورت تنها با دابل کلیک کردن بر روی فایل XML می‌توانید آن را در مرورگر خود مشاهده کنید.

اگر از این طریق موفق به اجرای آن نشدید، می‌توانید بر روی فایل خود راست کلیک کرده و از طریق منوی «Open With» مرورگر مورد علاقه‌ی خود را برگزینید. در این مثال ما از «Google Chrome» استفاده کرده‌ایم.

پس از باز کردن فایل، محتوای آن را با ساختاری بسیار زیبا مشاهده خواهید کرد. مسلما خروجی آن به زیبایی چیزی مثل کدهای رنگ بندی شده در «++Notepad» نخواهد بود، ولی بسیار بهتر از خروجی «Notepad» است.

استفاده از ویرایشگر آنلاین برای مشاهده، ویرایش یا تبدیل فایل‌های XML

اگر گاها نیاز به ویرایش فایل‌های XML دارید و نمی‌خواهید یک ویرایشگر متن جدید دانلود کنید، یا اگر قصد تبدیل فرمت فایل XML به فرمتی دیگر را دارید، چند وبسایت وجود دارند که ابزارهای مورد نیاز برای کار بر روی XMLها را به صورت رایگان در اختیارتان قرار می‌دهند. «TutorialsPoint.com» ،«XMLGrid.net» و «CodeBeautify.org» هر سه به شما اجازه‌ی ویرایش فایل‌های XML را می‌دهند. پس از این که کار ویرایشتان به اتمام برسد، می‌توانید فایل XML جدید را دریافت کرده و یا حتی آن را با فرمت دیگری دانلود نمایید.

برای مثال ما از وبسایت CodeBautify.org استفاده می‌کنیم. صفحه به سه بخش تقسیم شده است. در سمت چپ فایل XML خود را مشاهده می‌نمایید. در وسط صفحه چندین گزینه در اختیارتان قرار دارد. در سمت راست نیز نتیجه‌ی برخی از گزینه‌ها را می‌بینید. برای مثال، در تصویر زیر فایل XML کامل ما در سمت چپ قرار دارید و پس از زدن گزینه‌ی «Tree View»، خروجی آن به صورت درختی در سمت راست نمایش داده می‌شود.

گزینه‌های موجود در صفحه به طور کامل در زیر آمده‌اند:

از گزینه‌ی «Browse» برای آپلود فایل XML جدید، و از گزینه‌ی «Load URL» برای بارگذاری یک فایل XML از یک منبع آنلاین استفاده کنید.

همانطور که در بالا مشاهده کردید، دکمه‌ی «Tree View» داده‌های ما را با ساختاری درختی و زیبا به ما نشان می‌دهد. در این حالت تمام تگ‌ها در سمت چپ با رنگ نارنجی، و مقادیر آن‌ها در سمت راست با رنگ مشکی نمایش داده می‌شوند.

گزینه‌ی «Beautify» داده‌های ما را به ساختاری زیبا و خوانا تبدیل کرده و در پنل نتایج (پنل سمت راست) نمایش می‌دهد.

گزینه‌ی «Minify» داده‌های شما را با حداقل فاصله در میان آن‌ها نمایش می‌دهد. این گزینه تمام تلاش خود را می‌کند تا تمام داده‌های شما را در یک خط خلاصه کند. این گزینه زمانی کاربرد دارد که قصد کوچک کردن حجم فایل را داشته باشید. البته درست است که این گزینه در فضا صرفه‌جویی می‌کند، ولی این قضیه به قیمت کاهش خوانایی فایل تمام خواهد شد.

در نهایت نیز می‌توانید با استفاده از گزینه‌ی «XML to JSON» فایل XML را به فایل «JSON» تبدیل کنید. دکمه‌ی «Export to CSV» به شما اجازه‌ی ذخیره‌ی داده‌ها در فایل‌های «CSV» را می‌دهد. در ادامه نیز با کلیک بر روی دکمه‌ی «Download» می‌توانید فایل خود را با تمام تغییراتی که در آن اعمال کرده‌اید دانلود نمایید.

منبع: فرادرس

دانشمندان از طریق فناوری سه بعدی یک قلب کوچک واقعی خلق کردند!

یک قلب کوچک واقعی از طریق فناوری پرینت سه‌بعدی آفریده شد! این اتفاق به جامعه پزشکی نوید داد مشکلات مربوط به یافتن اعضای بدن مختلف برای پیوند به افراد بیمار، در آینده‌ای نه چندان دور برطرف خواهد شد.

دانشمندان برای نخستین مرتبه، با استفاده از بافت‌ها و سلول‌های بدن انسان و از طریق بهره بردن از تکنولوژی پرینت سه‌بعدی، یک قلب کوچک آفریدند. البته این عضله قدرتمند پمپاژکننده خون، در مقایسه با قلب انسان بسیار کوچکتر بوده و در حد و اندازه قلب یک خرگوش است. همچنین تا فراهم شدن امکان کار کردن آن همانند یک قلب واقعی، زمان قابل توجهی نیاز است. با وجود این محدودیت‌ها، نمی‌توان از عظمت قلب کوچکی که دانشمندان بعد از مدت‌ها تحقیق آفریدند چشم‌پوشی کرد.

نحوه خلق یک قلب کوچک با پرینتر سه‌بعدی

انتظار می‌رود این دستاورد، به دانشمندان برای پرورش بافت‌ها و اعضای بدن سفارشی‌سازی شده مختص هر فرد، کمک کند! دانشمندان برای پرینت سه‌بعدی این قلب کوچک نمونه‌ای کوچک از بافت‌ چربی یک بیمار برداشتند. داخل آزمایشگاه، آن‌ها بافت نمونه را به سلول‌های تشکیل‌دهنده آن تفکیک کردند. در واقع محققان توانستند بافت چربی را دقیقا به ساختمانی که سلول‌های بدن براساس آن بنا شده‌اند تقسیم کنند. این ساختمان، ماتریکس خارج سلولی (Extracellular Matrix) نام دارد.

قال کوچکبا استفاده از مهندسی ژنتیک، آن‌ها برخی از اجزا را دست‌کاری کرده و به وسیله بازطراحی مجدد برخی سلول‌‌ها، آن‌ها را تبدیل به سلول‌های تشکیل‌دهنده قلب کردند! برخی دیگر، تبدیل به سلول‌های سازنده رگ‌ها شدند.

محققان در ادامه این سلول‌ها را در قالب جوهر بیولوژیکی داخل یک پرینتر سه‌بعدی پیشرفته قرار دادند. جوهر بیولوژیکی یا BioInk، موادی ساخته شده از سلول‌های زنده بوده و می‌توان از آن‌ها در چاپگرهای سه‌بعدی به منظور خلق مدل‌های بافتی پیچیده استفاده کرد. پرینتر قرار بود براساس سی‌تی‌اسکن تهیه شده از قلب بیمار و همچنین طرح یک هنرمند از ظاهر قلب، یک بافت این چنینی تولید کند. خلق این قلب کوچک به همراه رگ‌های خونی مورد نیاز روی آن تنها سه الی چهار ساعت از چاپگر سه‌بعدی زمان گرفت. دانشمندان در ادامه به قلب کوچک پرینت شده اکسیژن‌رسانی کرده و مواد مغذی مورد نیاز را به آن رساندند. بعد از گذشت چند روز، سلول‌ها به طور ناگهانی شروع به تپیدن کردند!

براساس گفته‌های یکی از اعضای تیم تحقیقاتی، نحوه تپش قلب کوچک طراحی شده، شبیه به قلب یک انسان سالم نبود، چرا که آن‌ها باید به صورت هماهنگ و نه جدا از یکدیگر، می‌تپیدند. برای این که این قلب کوچک بتواند خون را به خوبی در سرتاسر بدن پمپاژ کند، سلول‌ها می‌بایست هماهنگ با یکدیگر کار کنند، در غیر این صورت نیروی کافی به منظور ارسال خون به دورترین قسمت‌های بدن تولید نخواهد شد. براساس اعلام تیم تحقیقاتی، آن‌ها مشغول پرورش بافت تازه توسعه یافته و خارج کردن آن از حالت نارس هستند.

در حال حاضر، در صورت نیاز یک بیمار به یک عضو خاص، باید فردی اهداکننده پیدا شود. اگر موضوع پیوند قلب باشد، شاید تا زمان یافت شدن یک بیمار مرگ مغری که خانواده وی مخالفتی با پیوند اعضایش ندارند، بیمار جانش را از دست بدهد. مشکل مهم دیگر، بعد از یافتن عضو موردنظر برای پیوند شروع می‌شود؛ سیستم دفاعی بدن انسان در بیشتر مواقع بافت‌های خارجی پیوند خورده را یک جسم خارجی تصور کرده و آن را پس می‌زند.

اما دستاورد جدید دانشمندان، روشی نوین برای کشت و پروش اعضای بدن مختلف، مخصوص هر فرد، به جامعه پزشکی تقدیم کرده است. به این ترتیب دیگر نیازی به یافتن فرد اهداکننده نبوده و از آنجایی که بافت، از سلول‌های بدن همان بیمار پرورش یافته است، مشکل پس زدن آن توسط سیستم ایمنی بروز نخواهد کرد.

انواع اعتماد به نفس؛ ۳ روش شکوفا کردن اعتماد به نفس

در آیین بودایی مفهومی وجود دارد مبنی بر اینکه شکلی که زندگیِ انسان به خود می‌گیرد و هر مشکلی که در آن بروز پیدا می‌کند، همگی در نتیجهٔ رفتارهای خود اوست و کسی به جز او، مسئول زندگی و مشکلاتش نیست. بخش زیادی از مشکلات و نابسامانی‌ها در نتیجهٔ نداشتن اعتماد به نفس به وجود می‌آیند و اهمیت این خصوصیت باعث شد تا موضوع این مقاله را به معرفی انواع اعتماد به نفس اختصاص بدهیم و اطلاعات جزئی‌تری در مورد هریک در اختیارتان قرار بدهیم. با ما همراه باشید.

اعتماد به نفس، همیشه در نتیجهٔ نوعی باور و ایمان قلبی به دست می‌آید. به‌طور کلی می‌توانیم این باور را به سه نوع مختلف تقسیم‌بندی کنیم و برای هر پیک، حوزهٔ جداگانه‌ای در نظر بگیریم؛ حوزه‌هایی که در نهایت انواع اعتماد به نفس را به وجود می‌آورند. در ادامه به شرح جزئیات بیشتری در مورد این حوزه‌ها خواهیم پرداخت.

انواع اعتماد به نفس

۱. اعتماد به نفس در نتیجهٔ باور به توانایی‌ها

اولین نوع از انواع اعتماد به نفس در نتیجهٔ باور به توانایی‌ها به‌دست می‌آید. این باور مرتبط با فعالیت‌هایی است که در انجام‌شان مهارت دارید و برای انجام دادن‌شان آموزش دیده‌اید.

برای مثال، کسی که برای نوازندگی به‌طور حرفه‌ای آموزش دیده باشد، به مهارتش در اجرای یک قطعهٔ موسیقی کاملا باور دارد (البته در چنین مواقعی باید مراقب اعتماد به نفس کاذب یا بیش از حد هم بود)، اما مشخصا در فعالیت یا مهارت دیگری نظیر آشپزی، چنین باوری به خودش نخواهد داشت.

کسب موفقیت‌های پی‌درپی در کاری که در انجامش مهارت دارید، باعث به وجود آمدن این باور به توانایی‌ها می‌شود. رسیدن به حد اعلای موفقیت در انجام کاری که در آن مهارت دارید، احتمالا چند سالی زمان می‌برد، که البته شاید این‌طور نباشد و در مدت‌زمان کوتاه‌تری به آن دست پیدا کنید، اما آنچه محرز است، این است که برای رسیدن به این موفقیت به اراده، انضباط، پشتکار، تعهد و محرکی نیاز دارید که به شما انگیزه‌ای برای پیشرفت مداوم بدهد. پس از رسیدن به این حد اعلا و زمانی که در حوزهٔ کاری‌تان، به اصطلاح، استادکار شدید، اعتماد به نفسی پیدا خواهید کرد که تا حدود زیادی از هرگونه آسیبی در امان خواهد بود و به این خاطر که در ضمیر ناخودآگاه و به مرور زمان شکل می‌گیرد، از برترین انواع اعتماد به نفس به‌شمار می‌رود.

دست‌یابی به این اعتماد به نفس هم کار چندان دشواری نیست و کافی است به مهارت‌تان در انجام کاری که برایش آموزش دیده‌اید توجه بیشتری نشان بدهید و به واسطهٔ آن، به توانایی‌تان در انجام آن کار باور پیدا کنید؛ در نهایت همین باور است که اعتماد به نفس را در شما به وجود خواهد آورد.

۲. اعتماد به نفس در نتیجهٔ باور به توانایی در یادگیری مهارت‌های جدید و پیدا کردن راه‌حل برای مشکلات

این نوع اعتماد به نفس مربوط به فعالیت‌هایی می‌شود که برای انجام‌شان مهارت بخصوصی ندارید و آموزش ندیده‌اید. سؤال مهمی که در حوزهٔ این دسته از فعالیت‌ها پیش می‌آید این است که با نداشتن بینش و اطلاعات کافی در مورد مشکلی بخصوص، چگونه امکان پیدا کردن راه‌حلی برای آن وجود خواهد داشت؟ برای یافتن جواب این سؤال، پیش از هر چیز باید اقدام به شناسایی ندای درونی‌ای کنید که به شما می‌گوید توانایی پیدا کردن راه‌حل را نخواهید داشت.

نیشیرن دایشونین، کشیش بودایی ژاپنی قرن سیزدهم میلادی (ازجمله کشیش‌های بودایی شناخته‌شدهٔ ژاپن است و در آیین بودایی، مکتب منحصربه‌فرد خودش را دارد که آموزه‌های او در آن تدریس می‌شود.) از این صدای درونی با نام «شیطان» یاد می‌کند: ایده‌ای بازدارنده که وجود خارجی ندارد و تنها در ذهن جای دارد. این صدای درونی ممکن است شکل گفته‌های معلم، پدر یا دوست‌تان را به خود بگیرد، اما مهم‌ترین تأثیرپذیری را از خود شما خواهد داشت و هر چقدر به آن اجازهٔ گسترده شدن بدهید، به همان اندازه اراده و تصمیم نهایی‌تان را تحت‌تأثیر قرار خواهد داد. برای رهایی از دست این صداهای درونی، یا به‌قول کشیش بودایی «شیاطین»، باید آن‌ها را به‌دقت زیر نظر گرفت تا توانایی کنترل‌شان وجود داشته باشد، در غیر این صورت، در مواجهه با آن‌ها یا غافلگیر خواهید شد یا وحشت‌زده که در هیچ‌یک از این دو حالت امکان پیش گرفتن رویکردی با نتیجهٔ مطلوب، وجود نخواهد داشت.

تجربه‌های ناخوشایند و شکست‌های گذشته، مسئله دیگری است که باید با آن کنار بیایید. اگر با اتکا بر شجاعت و آگاهی لازم، راه و روش‌های جدیدی را امتحان کنید که چندان با آن‌ها احساس راحتی نمی‌کنید، شکست‌های گذشته لزوما خبر از تجربهٔ ناخوشایند دیگری در آینده نخواهند داد. بسیاری از افرادی که موفق شده‌اند عادت ناسالمی مانند سیگار کشیدن را برای همیشه کنار بگذارند، بارها اقدام به کنار گذاشتن آن کرده‌اند و شکست خورده‌اند و گذر از سد این تجربیات ناخوشایند بوده است که موفقیت نهایی را برای‌شان به ارمغان آورده است.

قابلیت‌های ذهن انسان بسیار بیشتر از آن چیزی است که اغلب مردم تصور می‌کنند. باور کردن این قابلیت‌ها و دست‌کم نگرفتن خود باعث می‌شود تا با خلاقیت و ارادهٔ بیشتری به سمت اهداف‌مان حرکت کنیم. برای رسیدن به این نوع اعتماد به نفس و به عهده گرفتن کارهای جدید، به این فکر کنید که اگر امکان انجام دادن کاری وجود داشته باشد، چرا شما نباید آن کسی باشید که کار را به نتیجهٔ نهایی برساند؟ نبوغ، مسئله‌ای ذاتی است و برای به دنیا آمدن نوابغ باید صبر کرد، اما همیشه امکان یادگیری مهارت‌های جدید وجود دارد و با داشتن اعتماد به نفس کافی، هیچ کاری وجود نخواهد داشت که نتوانیم انجام بدهیم.

۳. اعتماد به نفس در نتیجهٔ باور به ارزش ذاتی

سومین و آخرین نوع از انواع اعتماد به نفس که در این مقاله معرفی خواهیم کرد، اعتماد به نفسی است که در نتیجهٔ باور به ارزش ذاتی به دست می‌آید. آیا تاکنون به این فکر کرده‌اید که ما عزت نفس مان را از کجا به دست می‌آوریم؟ متأسفانه، حتی کسانی که در سطح مطلوب و سالمی برای خودشان ارزش قائل هستند، عزت‌نفس‌شان پایه و اساس چندان استواری ندارد و احتمال فرو ریختن آن وجود دارد. ساده‌ترین راهکار برای دست‌یابی به عزت نفس اتکا به مسائل و ویژگی‌هایی چون ظاهر زیبا، پول، شهرت و استعدادی منحصربه‌فرد (نویسندگی، نقاشی و …) است که البته تعداد محدودی از افراد به آن دسترسی دارند. در سوی دیگر، مسائل و ویژگی‌هایی وجود دارند که دست‌یابی به عزت نفس با استفاده از آن‌ها دشوارتر خواهد بود، اما تعداد بیشتری از مردم به آن دسترسی دارند: محبوبیت در میان سایرین، انجام دادن کارهای درست، کمک کردن به دیگران و مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی و سودمند بودن در آن‌ها از آن جمله‌اند.

عزت نفس، چه با اتکا به ویژگی‌های دستهٔ اول به دست آمده باشد، چه با اتکا به ویژگی‌های دستهٔ دوم، در هر صورت مشکلی اساسی دارد: اینکه به‌سادگی ممکن است از دست برود. ظاهر زیبا همیشگی نیست، همینطور پول و ثروت، شهرت ممکن است بدنامی به‌دنبال داشته باشد (یا بدتر از آن، بی‌علاقگی و از دست دادن اشتیاق را)، محبوبیت در میان سایرین هم همیشگی نیست و الی آخر. نکتهٔ دیگری که باید در نظر داشته باشیم این است که عزت نفس، اگر بخواهیم از تشبیه استفاده کنیم، شبیه به جانوری گرسنه است: به این معنا که برای پایدار ماندن، مرتبا باید تغذیه شود، در غیر این صورت، عزت نفس ما، به نقطهٔ مقابل اعتماد به نفس، یعنی غرور و تکبر تبدیل خواهد شد (یعنی برای اینکه خودمان را متقاعد کنیم که ارزش بیشتری از دیگران داریم، خودمان را برتر از آن‌ها خواهیم دانست). این در حالی است که اعتماد به نفس حقیقی فارغ از عوامل بیرونی است و به‌خودی‌خود وجود دارد؛ اگر بخواهیم به آن دست پیدا کنیم، به مقایسه با شخص یا چیزی که به باورمان ارزش کمتری دارد نیاز نخواهیم داشت.

حالا این سؤال مهم پیش می‌آید که راه چاره چیست و چگونه می‌توان به اعتماد به نفس حقیقی دست پیدا کرد؟ شاید بهترین راه این باشد که به معنای واقعی کلمه عاشق زندگی‌تان بشوید. البته نه عاشق آن بخشی از خود که تنها به آنچه به او تعلق دارد و آنچه به دیگران، فکر می‌کند و دنیا را از این منظر نگاه می‌کند، بلکه عاشق آن بخش متعالی‌تر که تمامی مردم، فارغ از مقام و منصب‌شان، برایش به یک اندازه ارزشمند هستند، سرشار از مهر و محبت است و برای بخشیدن، درک کردن و انجام کارهای خیر، ظرفیتی بی‌انتها دارد. آن بخشی که تحت‌تأثیر ضربه‌های روحی قرار نگرفته است و با اینکه بسیاری از ما، وجود داشتن آن را انکار می‌کنیم، یا از آن بی‌اطلاعیم، وجود دارد. اگر عزت نفس، به‌خاطر عاملی مثل کمبود محبت در دوران کودکی به سطح مطلوبی نرسد یا به‌خاطر ضربه‌های روحی گسترش پیدا نکند، احتمال متوسل شدن به هریک از منابع غیرقابل اطمینانی که پیش‌تر عنوان شدند وجود خواهد داشت، اما متأسفانه استفاده از آن‌ها ما را به نتیجهٔ مطلوب نخواهد رساند. اعتماد به نفس حقیقی تنها در صورتی حاصل می‌شود که بخش متعالی از وجودمان را بشناسیم و به آن اتکا کنیم.

همهٔ ما در طول زندگی دورانی را پشت سر می‌گذاریم که در هریک از انواع اعتماد به نفس، دچار کمبود می‌شویم و به‌خاطر ترس از آسیب دیدن یا خجالت‌زده شدن، از محیط اطراف‌مان تأثیرپذیری پیدا می‌کنیم و در این میان، اگر چیزی یا کسی باعث آزار و اذیت‌مان شود، آن را از خود برتر خواهیم دانست و توان مقابله با آن را در خود نخواهیم دید. این مسئله کاملا طبیعی است، اما چیزی که انسان را از پا در نیاورد، باعث قوی‌تر شدن او خواهد شد و مهم این است که با درس گرفتن از چنین تجربیاتی، راه را برای رسیدن به اعتماد به نفس حقیقی هموارتر کرد. بهتر است از میان انواع اعتماد به نفس، کار را با اتکا به دو نوع اول شروع کنید، چرا که شناسایی و رسیدن به آن‌ها، در مقایسه با نوع سوم، نسبتا ساده‌تر است و به‌نوعی، پایه و اساس لازم برای رسیدن به اعتماد به نفس حقیقی را فراهم می‌کنند. نکتهٔ دیگر اینکه رسیدن به هریک از انواع اعتماد به نفس، پایان کار نخواهد بود و باز هم امکان دارد موقعیت یا شرایطی پیش بیاید که اعتماد به نفس را تحت‌تأثیر قرار بدهد؛ هدف نهایی باید رسیدن به اعتماد به نفسی باشد که از هر گونه آسیبی در امان است و از هیچ چیز و هیچ کس تأثیر نمی‌پذیرد.

منبع: چطور