به تازگی محققین اپلیکیشنی برای تبدیل تصاویر سیاه و سفید به رنگی طراحی کردهاند که مبتنی بر هوش مصنوعی بوده و به طرز شگفتانگیزی دقیق عمل میکند.
تبدیل تصاویر سیاه و سفید به رنگی با دقت بالا
پیش از ورود دوربینهای جدید و عکسبرداری رنگی، صنعت عکاسی سیاه و سفید رونق فراوانی داشت. این بدین معناست که اگر به تصاویر قدیمی و سیاه و سفید نگاهی بیاندازیم، به این دلیل که درکی از محیطهای موجود در این عکسها نداشتهایم، تصور دنیای سرزنده و باطراوت آنها برای ما تقریبا غیرممکن خواهد بود. با این حال، با تلاش برخی محققین، اپلیکیشنی برای تبدیل تصاویر سیاه و سفید به رنگی طراحی شده که با تکیه بر هوش مصنوعی قدرتمند خود، دقت بالایی در خروجی آن دیده میشود.
البته امروزه راههای زیادی برای تبدیل تصاویر سیاه و سفید به رنگی وجود دارد اما روش ابداعی دانشمندان دانشگاه برکلی کالیفرنیا، کاملا هوشمندانهتر و موثرتر عمل خواهد کرد. این محققین، نرمافزاری را توسعه دادهاند که با استفاده از قدرت هوش مصنوعی قادر است تصاویر قدیمی و سیاه و سفید را به عکسهای رنگی و زنده تبدیل کند.
این پروژه در سال ۲۰۱۶ توسط ریچارد ژانگ (Richard Zhang) و تیم تحقیقاتیاش بنا نهاده شد. اما در ابتدا، اشکالاتی در نسخه دموی نرمافزار وجود داشت و در برخی موارد، اشتباهاتی در تبدیل تصاویر سیاه و سفید به رنگی از آن سر میزد. همین مساله نیز این گروه را بر آن داشت تا اپلیکیشنی کمکی برای پروژه خود طراحی کرده و اشکالات آن را برطرف کنند. در اپلیکیشن جدید، انسان به کمک هوش مصنوعی میآید تا با انتخاب بهترین رنگها، شاهد خروجی واقعیتری از کار باشیم.
این دخالت انسان همچنین میتواند در اعمال جلوههای هنری نیز به کار آید؛ بهعنوان مثال، میتوان با وارد کردن رنگهایی متفاوتتر نسبت به تصویر اصلی، تصویری جدید خلق کرد. هنوز زمان عرضه این نرمافزار به بازار مشخص نشده اما ژانگ و همکارانش اپلیکیشن خود را بر روی وبسایت GitHub قرار دادهاند تا علاقهمندان بتوانند به بررسی آن بپردازند.
شرکت زیست فناوری PolarityTE موفق به کشف روشی شده است که ظاهرا به رشد مجدد پوست انسان خواهد انجامید. این روش در حال حاضر بر روی خوکها آزمایش شده و تا انتهای سال بر روی انسانها آزموده خواهد شد.
در حالیکه روشهای جراحی ترمیمی طی دو دهه اخیر تا حد زیادی بهبود پیدا کردهاند، اما همچنان یک هدف دست نیافتنی باقی مانده است: رشد مجدد پوست انسان. اما حالا، محققان ظاهرا یک گام به این مهم نزدیکتر شدهاند. روز گذشته، کمپانی زیست فناوری PolarityTE مستقر در سالت لیک سیتی آمریکا، اعلام کرده است که آنها موفق به بازسازی کامل ضخامت و سازماندهی فولیکولهای پوست و مو در زخم های سوختگی درجه سوم در خوک ها شدهاند.
تا آنجا که ما میدانیم، این نخستین باریاست که پوست، پس از یک سوختگی درجه سوم به صورت کامل رشد کرده است. به نقل از این شرکت، روش SkinTE با استفاده از بیوپسی از پوست غیر آسیب دیده در بیمار انجام میگیرد، اگرچه به طور واضح مشخص نیست که چگونه پوست سالم به کمک پوست آسیب دیده میرود تا به رشد مجدد آن کمک کند. تصاویر منتشر شده در وب سایت شرکت PolarityTE تا حدودی فرآیند پیشرفت بازسازی را نشان میدهد که تکنیک به کار رفته توسط آنها، در نهایت پوستی عاری از زخم را به ارمغان آورده و باعث رشد مجدد تمامی لایه های پوستی از جمله فولیکولهای مو شده است.
در حال حاضر این تکنیک بر روی خوکها آزمایش شده است، اما این بدان معنا نخواهد بود که نمیتواند روی پوست انسانها جواب دهد. در واقع پوست انسان و خوک بسیار شبیه به هم است و رفتارهای سوختگی پوست خوک نشان میدهد که دقیقا پوست انسان چه عکسالعملی را نشان خواهد داد. شرکت PolarityTE اشاره کرده است که حتی رشد پوست در خوکها ممکن است سختتر از رشد مجدد پوست انسان نیز باشد؛ هرچند هیچ اشارهای به جزئیات استدلال خود نکرده است.
آزمایش بر روی رشد مجدد پوست انسان با روش SkinTE در سال جاری اگر این روش بر روی انسانها نیز موفقیتآمیز باشد، قطعا این یک گام بزرگ رو به جلو خواهد بود. این یک اغراق نیست اگر بگوییم در صورت موفقیت، زندگی قربانیان سوختگی بهطور کلی تغییر پیدا خواهد کرد. خوشبختانه نیازی به صبر بیش از حد برای این آزمایشها بر روی انسان نیست: PolarityTE اواخر امسال قصد دارد آزمایشهای انسانی خود همراه با روش SkinTE را نیز آغاز کند. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به وبسایت شرکت PolarityTE مراجعه بفرمایید.
تاثیر مخرب کمبود خواب بیش از آن چیزی است که فکر میکنید. به گفته محققان داشتن خواب کم سبب وارد آمدن آسیبهایی برگشتناپذیر به مغز میشود. عوارض کمخوابی در برخی مواقع مرگبار هستند.
تنها دلیل خوابیدن در طول شب، پس گرفتن انرژی از دست رفته بدن حین انجام امور روزانه نیست. حین خواب، مغز تغییر وضعیت داده و تلاش میکند تا مواد سمی تولید شده از فعالیتهای عصبی در طول روز را از بین ببرد. کمبود خواب نه تنها سبب متوقف شدن این فعالیت نمیشود، بلکه بهطور عجیبی با افزایش این دسته از فعالیتهای پاکسازی، سبب وارد آمدن خسارتهایی جبرانناپذیر به مغز میشود.
محققان به این نتیجه رسیدهاند که کمبود خواب پیوسته سبب میشود تا مغز بخش قابل توجهی از نورونها و اتصالات سینپپسی را از بین ببرد. این از جمله تخریبهای یکطرفه محسوب میشود که حتی با جبران کمبود خواب در زمانهای بعدی نیز جبران نمیشود.
کمبود خواب و افزایش سلولخواری
یک تیم تحقیقاتی عصبشناسی از دانشگاه پلیتکنیک مارکه ایتالیا، طی یک تحقیق تلاش کردند تا به تاثیرات کمبود خواب پیوسته و داشتن عادات خواب بد بر روی مغز پستانداران پی ببرند. آنها در کمال تعجب، شباهت عجیب و غریبی بین موشهای کمخواب و موشهای دارای خواب کافی پیدا کردند. همانند دیگر سلولهای واقع در جای جای بدن انسان، نورون یا همان رشتههای مغزی به صورت پیوسته و توسط دو دسته از یاختههای گلیایى (Glial Cell) در حال نوسازی هستند. اینها به عنوان سلولهای پشتیبان شناخته شده و معمولا با عنوان «چسب دستگاه عصبی» شناخته میشوند.
سلولهای میکروگلیایی وظیفه دارند تا سلولهای قدیمی و فرسوده را از طریق فرآیندی با نام سلولخواری (Phagocytosis) از بین ببرند. این واژه در زبان یونانی به معنی بلعیدن است. این فرآیند حین خوابیدن در مغز ما اتفاق میافتد تا به این وسیله فشارهای عصبی در طول روز از بین بروند. اکنون محققان به این نتیجه رسیدهاند که کمبود خواب نیز سبب رخ دادن چنین فرآیندی در مغز انسان میشود، با این تفاوت که به دلیل افراطی بودن آن، خسارتهای جبران ناپذیری به مغز وارد میشود. با از بین رفتن تعداد زیادی از اتصالات سینپسی، آسیب برگشتناپذیری به دستگاه عصبی و در کل مغز انسان وارد میشود.
میتوان با یک مثال این خرابی را توصیف کرد. خوابیدن کافی در طول شب همانند بیرون قرار دادن زبالهها در بیرون از خانه در انتهای هر روز است. وقتی به صورت پیوسته و همیشگی کمبود خواب دارید، انگار یک فرد سارق وارد منزل شما و نه تنها زبالهها، بلکه تلویزیون، یخچال و کامپیوتر و تمامی وسایل شما را نیز با خود میبرد. به گفته مسئول ارشد این تیم تحقیقاتی، آنها به این نتیجه رسیدهاند که با کمبود خواب، بخشهایی از سینپس توسط آستروسیت (سلولهای گلیایی بزرگ) بلعیده میشوند. آنها برای انجام تحقیقات خود، چهار دسته از موشها را مورد آزمایش قرار دادند:
دستهای از آنها خواب کافی داشته و در طول شب بین ۶ تا ۸ ساعت را در حال خواب میگذراندند.
دسته دوم موشها به صورت دورهای و توسط محققان، حین خواب شب بیدار میشدند.
دسته سوم آنها در برخی روزها بهطور کامل از خواب شب محروم میشدند.
دسته چهارم موشها برای پنج روز کامل بیدار بوده و چشم روی هم نمیگذاشتند.
وقتی محققان تاثیر کمبود خواب بر روی مغز آنها را به وسیله مقایسه میزان فعالیت آستروسیتها ارزیابی کردند، آستروسیتها را در ۵٫۷ درصد سینپسهای موشهای دارای خواب کافی و در ۷٫۳ درصد سینپسهای موشهای بیدار شده حین خواب شب مشاهده کردند.
در دسته سوم و چهارم قضیه کمی متفاوت بود. محققان به این نتیجه رسیدند که در مغز موشهای بیدار مانده به صورت پیوسته، فعالیت آستروسیتها به اندازهای افزایش یافته که حتی آنها بخشهای قابل توجهی از سینپسها را بلعیدهاند. در دسته سوم موشها، آستروسیتها در ۸٫۴ درصد سینپسها و در دسته چهارم آستروسیتها در ۱۳٫۵ درصد سینپسها وجود داشتند. به گفته مسئول ارشد تیم تحقیقاتی، در موشهایی که بهطور کامل از خواب محروم شده بودند (دسته سوم و چهارم)، بزرگترین و مهمترین سینپسها خورده شدهاند. در واقع این دزد بعد از آمدن به خانه، ارزشمندترین وسایل شما را با خود برده است.
محققان با چک کردن فعالیت سلولهای میکروگلیایی در مغز هر چهار دسته از موشها به این نتیجه رسیدهاند که فعالیت در مغز موشهای بیدار مانده برای پنج روز، به میزان بسیار بسیار زیادی افزایش پیدا کرده است. نکته نگرانکننده دقیقا همینجاست. فعالیت افسارگسیخته سلولهای میکروگلیایی ارتباط مستقیمی با بیماریهای مغزی همچون آلزایمر دارد. طبق گفته آنها، بیگانهخواری سلولهای میکروگلیایی در مغز نمونههای کاملا بیخواب رخ داده است، پس این مشکل در افرادی که دارای مشکلات خواب بوده و به عنوان نمونه نیمههای شب از خواب بیدار میشوند رخ نخواهد داد.
سوالات زیادی درباره این تحقیق و تاثیرات مستقیم کمبود خواب بر روی ذهن انسان وجود دارد. به عنوان نمونه برخی افراد معتقدند این خرابی حاصل شده به دلیل کمبود خواب با جبران ساعتهای خواب از دست رفته، در انسانها جبران خواهد شد. از آنجایی که میزان مرگ در اثر آلزایمر، از سال ۱۹۹۹ تاکنون حدود ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده، بهتر است تا درباره برگشتپذیری یا برگشت ناپذیری این تاثیر مخرب بر روی مغز انسان تردید نکرده و هرگز خود را برای چند روز متوالی از خواب محروم نکنیم.
اگر داغ شدن لپتاپ یکی از بزرگترین معضلات شماست، ما در این مطلب به بررسی دلایل آن و راه کارهایی برای مقابله با آن خواهیم پرداخت.
بسیاری از لپتاپ ها خیلی سریعتر از کامپیوترهای رومیزی یا همان دسکتاپها گرم میشوند. این میتواند در حالیکه برخی چیزی متفاوت را تجربه میکنند، یک مقایسه مرسوم برای بسیاری دیگر از افراد باشد. هر چه که باشد، قطعا شما میخواهید دلیل این داغ شدن لپتاپ را بدانید و با راههایی برای کاهش سرعت داغ شدن آن و جلوگیری از آسیب دیدن کامپیوترتان آشنا شوید.
برای جلوگیری از داغ شدن لپتاپ، در وهله نخست نیازمند آن هستید که دلیلش را بدانید و سپس از رخ دادن این اتفاق جلوگیری کنید. در این مقاله قصد داریم به همین موضوع بپردازیم. حتی اگر تا به حال با چنین مشکلی برخورد نکردهاید نیز این مطلب میتواند اطلاعات خوبی را در اختیار شما قرار دهد تا عمر لپتاپ خود را افزایش دهید. در ادامه با ما همراه باشید.
لپتاپ شما نیازمند تمیز شدن است
شما باید از دریچههای هوای لپتاپتان مواظبت کنید تا گرد و غبار به داخل بدنه نفوذ نکند. اما در مورد فن چه کاری میتوان کرد؟ جریان هوای ایجاد شده توسط فن این کار را برای شما خواهد کرد. به همین خاطر باید مطمئن باشید روزنههای فن تمیز هستند. اگر از پوشش محافظ بر روی لپتاپتان استفاده میکنید، شاید باعث جلوگیری از جریان هوا و نفوذ آلودگی به داخل آن شود، اما به اجزای سختافزار داخلی صدمه خواهد زد.
بنابراین، فن به خودی خود نیازمند مراقبت است. نه تنها باید فن دستگاهتان را تمیز کنید، بلکه شما باید درگاههای ورودی معمول روی لپتاپ را نیز ترجیحا هر سه ماه یکبار تمیز کنید. پیشنهاد ما به شما بردن لپتاپ به مراکز خدماتی برای انجام این امر است و نباید خودتان این کار را انجام دهید.
لپتاپ شما در جای خنکی قرار ندارد
منظور ما این نیست که لپتاپتان را بر روی تکههایی از یک یخ بگذارید، اما باید یک محیط با دمای معتدل را برای کامپیوترتان بسازید. بنابراین باید مراقب باشید اتاقتان گرم نباشد.
ما میدانیم که شما مجبورید در محیط کاری خود از لپتاپتان استفاده کنید، اما باید بدانید که آن نیازمند یک جای خنک است. یه اتاق مطبوع بهترین جاییاست که میتوانید نوتبوک را در آنجا قرار دهید. حتی اگر یک فضای مطبوع ندارید، شما باید دمای اتاقتان را تا حداقل ۳۵ درجه سانتیگراد پایین بیاورید.
سطحی که لپتاپ بر روی آن قرار دارد، ناهموار است
اجازه دهید فرض کنیم که شما لپتاپ را تمیز کردهاید، اما هنوز هم با مشکل داغی بیش از حد مواجه هستید. یکی دیگر از دلایل احتمالی داغ شدن لپتاپ شما سطحی است که سیستمتان را بر روی آن قرار دادهاید. همیشه لپتاپ را بر روی یک سطح صاف و هموار که جریان هوا را محدود نمیکند قرار دهید. اشتباه رایج مردم استفاده از لپتاپ بر روی پای خود و یا در تختشان است. هرچند معنی لپتاپ به معنای «قرار گرفته جلوی زانو» است، اما اگر سطحی که کامپیوتر را بر روی آن قرار دادهاید صاف نباشد، هیچ جایی برای عبور هوا باقی نمیماند و در نتیجه آن بیش از حد داغ میشود.
پردازشهای فشرده
به منظور حل داغ شدن لپتاپ، شما باید بخش نرمافزاری را نیز در نظر بگیرید. اگر شما در حال اجرای یک بازی با بالاترین حد تنظیمات گرافیکی هستید، ممکن است لپتاپ تمایل زیادی به بیش از حد گرم شدن داشته باشد. این اتفاق ممکن است در مواقع دیگری که مستلزم پردازشهای فشرده هستند نظیر ساخت موسیقی، تدوین ویدیو و یا کار با فتوشاپ نیز رخ دهد.
اگر برای مدت طولانی است که از این دست نرمافزارهای مستلزم منابع زیاد سختافزاری کار میکنید، بهتر است کمی به لپتاپتان استراحت دهید. علاوه بر این، یک بدافزار در حال اجرا در پسزمینه نیز میتواند به همین شدت منابع کامپیوتر را مصرف کند که باید با یک نرمافزار خدمات دیسک آن را مرتفع کنید.
ممکن است طراحی لپتاپ شما ضعیف باشد؛ پیش از خریدن به این قضیه دقت کنید
این نکته، میتواند مهمترین دلیل برای گرم شدن لپتاپ شما باشد. به طراحی لپتاپ دقت کنید، منافذی که برای جریان هوا بر روی آن تعبیه شده تا آن خنک بماند. اگر دریچه هوا ضعیف طراحی شده باشد و در موقعیتی قرار داشته باشد که هوا محدودتر در حرکت باشد، منجر به داغ شدن بیش از حد کامپیوتر شما خواهد شد.
معمولا اگر منافذ خروجی در اطراف و یا پشت نمایشگر قرار داشته باشد این مشکل پیش خواهد آمد. دریچهها اغلب در قسمت پایین قرار میگیرند، بنابراین سعی کنید لپتاپی که خریداری میکنید از چنین وضعیتی برخوردار باشد. اگر بودجهای بیش از ۹۰۰ دلار را برای خرید یک لپتاپ در نظر گرفتهاید، این قضیه را جدیتر بگیرید.
جمع بندی
بنابراین نکات بالا میتوانند دلایل احتمالی داغ شدن لپتاپ شما باشند. با درنظر گرفتن این نکات، شما میتوانید به جلوگیری از این اتفاق کمک کنید. اما آیا اتفاقات دیگری نیز به نظر شما میتواند وجود داشته باشد که موجب داغی بیش از حد لپتاپ ها شود؟ نظرات خود را در زیر همین مطلب با ما به اشتراک بگذارید.
به تازگی دختر دوازده سالهای از چِشایر انگلستان، موفق به کسب امتیاز ۱۶۲ در یک تست آیکیو شده است. این اتفاق باعث شد تا مطلبی را در مورد IQ برای شما آماده کنیم؛ با ما همراه باشید.
نام این دختر دوازده ساله، راجگاوری پاوا (Rajgauri Pawar) است و کسب نمره ۱۶۲ در آزمون آیکیو ، او را جزوه ۰٫۰۰۲ درصد اول افرادی که تست هوش را گذراندهاند، قرار میدهد؛ اما کسب چنین نمرهای چه معنایی دارد و آیا ممکن است که پاوا از کسی مانند آلبرت انیشتین هم باهوشتر باشد؟
ضریب هوشی یا آیکیو (IQ) چیست؟
آیکیو که با نامهایی مانند ضریب هوشی و بهره هوشی هم شناخته میشود، مخفف کلمه “Intelligence Quotient” بوده و به عنوان امتیازی برای سنجیدن قابلیت ذهنی افراد هم سن و سال، در نظر گرفته میشود. امتیاز IQ به گونهای طراحی شده که عدد ۱۰۰ حالت نرمال آن باشد؛ طبق صحبتهای رابرت مک کال (Robert McCall)، روانشناسی از دانشگاه پیتسبرگ (Pittsburgh)، حدود دو سوم جمعیت جهان در بازهی ۱۶ امتیازی این عدد قرار دارند، یعنی کسب نمرهای بین ۸۴ تا ۱۱۶ در تست ضریب هوشی، برای اکثریت مردم امکانپذیر است و به عنوان نرم در نظر گرفته میشود. مک کال در مصاحبهای با وبسایت لایو ساینس اظهار کرد که تنها ۲٫۵ درصد مردم قابلیت کسب امتیاز بالای ۱۳۰ را دارند؛ البته از آنجایی که ورژنهای مختلفی از آزمون آیکیو وجود دارد، ارائه آماری دقیقتر، نیازمند مشخص کردن نوع آزمون است.
پاوا امتیاز ۱۶۲ را در آزمون ضریب هوشی سازمان مِنسا (Mensa)، مخصوص افرادی که ضریب هوشیشان، آنها را در دو درصد اول جمعیت قرار میدهد، کسب کرد. بسیاری از سرویسهای خبری هم با انتشار داستان پاوا ادعا کردند که او از افرادی مانند انیشتین و استیون هاوکینگ امتیاز بیشتری کسب کرده، پس در نتیجه پاوا از این اشخاص باهوشتر است. اما این نوع مقایسهها اشتباه هستند؛ از آنجایی که آزمونهای IQ برای مقایسه توانایی ذهنی افرادی که در گروه سنی یکسانی قرار دارند، طراحی میشوند، کودک پنج سالهای که نمره ۱۳۰ را در آزمون آیکیو جوانان کسب کند، در ۲٫۵ درصد اول همسن و سالانش قرار میگیرد؛ همانطور که فرد چهل و پنج سالهای که در آزمون آیکیو بزرگسالان امتیاز ۱۳۰ را کسب میکند، از ۹۷٫۵ درصد بزرگسالان جهان ضریب هوشی بیشتری دارد. نکته اینجاست که معیار مطلقی برای مقایسه آیکیو آن کودک پنج ساله با شخص چهل و پنچ ساله وجود ندارد.
مک کال در مصاحبه گفت که میزان آیکیو اکثر افراد نسبتا ثابت میماند، اما برای عدهی محدودی، این میزان میتواند با گذر زمان به صورت قابل ملاحظهای تغییر کند. او در ادامه گفت:
IQ افراد الزاما ثابت نیست و به نسبت تجربیات، محیط زندگی، والدین، اعضای شبکه اجتماعی، رابطههای فرد با دیگران و بهطور کلی، به نسبت اتفاقاتی که در زندگی فرد رخ میدهد، میتواند تغییر کند.
هوش و موفقیت
مک کال اظهار کرد که ضریب هوشی تعیین کنندهی میزان موفقیت در مدرسه و (در مقیاس کمتر) محیط و کار است، اما دلیل این نیست که آزمون IQ تمامی معیارهای مرتبط با هوش را به صورت مستقل اندازهگیری میکند، بلکه دلیل، شباهت سیستم پاداشدهی مدرسه و محیط کار با این آزمونهاست؛ یعنی موفقیت در هر دوی این محیطها، نیازمند تفکر انتزاعی کلامیِ قوی و رِنج خاصی از دانستهها است. این شباهت در محیطهای دیگر جامعه نیز وجود دارد.
اما با این حال، آزمونهای آیکیو توانایی سنجش تمامی مهارتهای ذهنی و معیارهای شایستگی را ندارند و داشتن آیکیو بالا، تضمین کنندهی موفقیت فرد در عرصههای مختلف زندگی نیست.
رابرت استرنبرگ (Robert Sternberg)، استاد توسعهی انسانی دانشگاه کورنل (Cornell)، در همین رابطه میگوید:
افراد زیادی هستند که با وجود آیکیو نسبتا پایین، در زندگی موفق میشوند و افراد زیادی هم وجود دارند که با داشتن آیکیو بالا، در زندگی موفق نیستند. موفقیت به فاکتورهای مختلفی از جمله ثبات عاطفی، انگیزه و عقل سلیم (درک عام) وابسته است.
معیار IQ به دلیل محدودیتهایش، منتقدان زیادی را در بین دانشمندان متوجه خود کرده و دیگر از جایگاه قبلیاش در روانشناسی و آموزش و پرورش، برخوردار نیست؛ استرنبرگ در مصاحبهاش با لایو ساینس اشاره کرد که در رویکرد جدید مدارس، ضریب هوشی از اهمیت کمتری برخوردار است و برای ورود دانشآموزان به برنامههای مخصوص افراد باهوش، استعدادها و نمرات دانشآموز، در کنار امتیاز IQ ، نقش مهمی را ایفا میکنند.
پژوهشگران دیگری هم مانند جک نالییِری (Jack Naglieri)، استاد دانشگاه ویرجینیا و محقق ارشد مرکز DCRC، خواستار منسوخ شدن آیکیو به عنوان معیار سنجش هوش هستند. نالییِری در همین رابطه میگوید:
این قبیل آزمونهای مورداستفاده ما، مانند آزمون مِنسا، بیشتر از آنکه معیار سنجش هوش مطلق فرد که به عملکرد مغز او مربوط میشود، باشند، دانش فرد را اندازه میگیرند؛ به نظر من این یک معیار گمراهکننده است.
به اعتقاد نالییِری، در هوش بالای پاوار شکی نیست، اما کسب امتیاز ۱۶۲ به دلیل دانش گسترده پاوار در مباحثی چون ریاضیات و دایره لغات بوده است. نالییِری و همکارانش یک «سیستم ارزیابی شناختی» را طراحی کردهاند که هوش افراد را از طریق مسائل وابسته به مهارتهای شناختی (به جای دانش و آگاهی) میسنجند. هدف این دانشمندان از طراحی سیستم مذکور، اندازهگیری توانایی افراد در کنترل منابع توجهی و حل منطقی مشکلات، مستقل از تجربیات ریاضی و یا دایره لغات، بوده است. به اعتقاد نالییِری:
افراد میتوانند باهوش و در عین حال فاقد آگاهیهای خاص باشند.