صدای پای «یلدا» آرام آرام به گوش میرسد، پدربزرگها و مادربزرگها خانه را برای استقبال از فرزندان میآرایند و فرزندان و نوادهها نیز از آن سوی برای دیدار بزرگان خانواده بیقرارند.
مغازههای آجیل و میوهفروشی جنب و جوشی خاص دارد. هندوانه و انار است که روی دست میبرند و سینیهای مملو از هدایا که بنا به سنت کهن «شب چلهای» برای نوعروسان فرستاده میشود.
یلدا همواره در ایران پاس داشته شده است. با این که امروزه تعدادی از مولفه۰إهای ویژه این رسم کهن چون گرد کرسی نشستن و شاهنامه خواندن رو به فراموشی گذارده، اما هنوز هر ایرانی میکوشد بارقههای اصلی این آیین را حفظ کند. امشب شب یلدا است و «حافظ» میهمان تمام خانههای ایرانی.
شان نزول یلدا
دی ماه، در ایران کهن، چهار جشن، در برداشت. نخستین روز دی ماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی که نام ماه و نام روز یکی بود. بنا بر گاه شماری کهن هر یک از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، که نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را که نام روز با نام ماه یکی باشد، جشن میگیرند، و در این سی روز ماه، سه روز آن «دی» نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن میگرفتند.
امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن میگیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال.
واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید (مهر، میترا) و رومیان آن را «ناتالیس انویکتوس» یعنی روز «تولد مهر شکستناپذیر» نامند.
زایش خورشید و آغاز دی را، آیینها و فرهنگهای بسیاری از سرزمینهای کهن آغاز سال قرار دادند، به شگون روزی که خورشید از چنگ شبهای اهریمنی نجات مییافت و روزی مقدس برای مهرپرستان بود.
در لغتنامه دهخدا درباره این سنت کهن چنین آمده است:
«یلدا لغت سریانی است به معنی میلاد عربی» و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق میکردهاند، از این رو، بدین نام نامیدهاند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح که در ۲۵ دسامبر تثبیت شده، طبق تحقیق، در اصل جشن ظهور میترا بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند.
یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که درازترین شبهای سال است، و در آن شب، یا نزدیک بدان، آفتاب به برج جدی تحویل میکند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک میانگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام میشود، شاعران زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند و از شعرهای برخی از شاعران مانند سنائی، معزی، خاقانی و سیف اسفرنگی، رابطه بین مسیح و یلدا ادراک میشود. یلدا برابر با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست و یکم دسامبر فرانسوی است.»
آیین و جشن شب یلدا یا شب چله بزرگ تا به امروز در تمامی سرزمین کهنسال ایران و در بین همه قشرها و خانوارها برگزار میشود.
یلدا را همچنین میتوان جشن و گردهمایی خانوادگی دانست. در شب یلدا خویشاوندان نزدیک در خانه بزرگ خانواده گرد میآیند. به بیانی دیگر، در سرمای آغازین زمستان، دور کرسی نشستن و تا نیمه شب میوه و آجیل و غذا خوردن و به فال حافظ گوش کردن از ویژگیهای شب یلدا است. برگزاری مراسم یلدا، اگر بتوان نام جشن بر آن نهاد، آیینی خانوادگی است و گردهماییها به خویشاوندان و دوستان نزدیک محدود میشود. در کتابها و سندهای تاریخی به برگزاری مراسم شب یلدا اشارهای نشده است. ابوریحان بیرونی از جشن روز اول دی ماه که آن را خرم روز نامند، در دستگاه حکومتی و پادشاهی یاد میکند. نامی از شب یلدا در میان نیست که میتوان دلیل آن را خانوادگی و همگانی و غیررسمی بودن جشن یلدا دانست.
خوراکیهای یلدا
در همه جشنها و آیینها، در جامعههای ابتدایی یا متمدن، خوردن و آشامیدن بخشی از مشغولیتها و سرگرمیهای جمع را تشکیل میدهد.
برای شب یلدا، خوراک ویژهای نمیشناسیم و تهیه شام بستگی به وضع اقتصادی و روند تغذیه خانواده دارد. خوردنیهای ویژه شب یلدا، میوههای فصل تابستان چون، خربزه، هندوانه، انگور، انار، سیب، خیار، به و مانند آن است. میوههایی که میبایستی در این شب تمامی آنها (به جز سیب و به) خورده شود و چیزی برای فردا، یعنی فردای زمستان باقی نماند. میوه هایی را که شب یلدا بر آن میگذشت، نمیخوردند.
آجیل و شبچره، که شامل دانه هایی چون گندم و نخود برشته، تخمه هندوانه و کدو، بادام، پسته، فندق، کشمش، انجیر و توت خشک است، در بسیاری از شبنشینیها، مهمانیها و گردشها فراموش نمیشد. ولی در شب یلدا میبایست و میباید بر سر سفره باشد.
فال حافظ و شاهنامهخوانی
یکی دیگر از رسمهای شب یلدا، «فال حافظ گرفتن» است اگر رسمها و آیینهای دیگر یلدا را میراثی از فرهنگ چند هزار ساله بدانیم ولی فال حافظ گرفتن در شب یلدا و نیز در «تیرماه سیزه شو» (جشن تیرگان در مازندران) _ در سدههای اخیر به رسمهای شب یلدا افزوده شده است. شاهنامهخوانی و قصهگویی پدربزرگ و مادربزرگ دور کرسی برای کوچکترها نیز از آیینهای یلدا است که خاطرات شیرینی برای بزرگسالی آنها فراهم میآورد.
جعفر شهری در «طهران قدیم» مینویسد: «زمستان دو چله به اسم چله بزرگه و چله کوچکه داشت که چله بزرگه از اول دی تا دهم بهمن بود که زمین نفس دزده کشیده، تک (حدّت) سرما میشکست و از آن به بعد، تا آخر بهمن که چله کوچک بوده میگفتند کاری که چله بزرگه نکرده چله کوچکه میکند و چله کوچکه گفته اگر پشتم به بهار نبود بچه را در قنداق خشک میکردم و تقریبا به همین صورت هم بود و هرگز سرمای چله بزرگه به پای سرمای چله کوچکه نمی رسید و با تمام شدن چله کوچکه هم بود که فقرا میگفتند زمستان تمام شد و روسیاهی به ذغال ماند و غم سرما و عدم استطاعت تهیه خاکه ذغال را فراموش میکردند که پشتش به بهار میباشد. و شب اول چله بزرگه یا شب یلدا که «بلندترین شب سال» بود هر دسته از خویش و اقارب و همسایه شبنشینی گرفته در آن بساط سور و سات از آجیل و شیرینی و میوه و مخصوصا هندوانه و انار و خربزه فراهم کرده، دور هم جمع شده به خوشگذرانی و شب زندهداری و گرفتن فال حافظ میپرداختند، و در این شب بود که میگفتند با خوردنیهای سفره شب یلدا، مثل خوراکیهای پای سفره هفتسین طبیعت گرم را میتوانند سرد و طبیعت سرد خود را گرم بکنند. به این صورت که اگر از گرمی مزاج رنج میبرند هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت میشوند توت و کشمش و خرما و مثل آن بخورند و تا سحر آن که گفت و شنید و بگو و بخند میکردند. بگو و بخند و دور هم جمع شدنی که مربوط به شب یلدا و مثل آن نبوده، از هر فرصت و بهانه برای به وجود آوردن آن استفاده میکردند. بعد از آن اهمن و بهمن و پس از آن سرما پیرزن بود که سه دهه اسفند را در بر میگرفت.
اهمن و بهمن که دو برادر زمستان بودند و میگفتند «اهمن و بهمن، عهده همه با من» یعنی هر کاری که زمستان و چلههای آن نکردهاند ما کرده و تلافی همه را ما در میآوریم، و سرما پیرزن هم آن بود که میگفتند در زمان حضرت رسول (ص) پیرزنی شتری داشت که مست شده بود و نزد حضرت شکایت میبرد که زمستان تمام شد و شتر من مست، یعنی فهل گیر یا فهل ده نشده است و حضرت دعا فرموده ده روز به زمستان اضافه شده سرمای آن برگشت میکند، و سرمای دیگری هم به مدت ده روز از اول نوروز تا دهم آن بود که آن را هم سرما گل سرخ میگفتند.»
آیینهای مخصوصی قومهای ایرانی در یلدا
به دلیل پهناوری ایران و رواج خرده فرهنگهای گوناگون در این گستره پهناور گاهی به آدابی برمیخوریم که فقط ویژه یک منطقه خاصند. مثلا در گیلان «آوکونوس» میوهای است که حتما در شب چله مصرف میشود و روش تهیه آن هم به این شرح است که در فصل پاییز ازگیل خام (چند روز مانده به ریختن و رسیدن کامل) را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند.
ازگیل سفت و خام، پس از مدتی، پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده پیدا میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند.
در تبریز نیز در موسم یلدا «عاشیقها» مینوازند. عاشیقها خنیاگران محلی هستند که اشعار و موسیقی آنها برگرفته از موسیقی مردمی است، آنها در حین اجرای برنامه، داستان میخوانند، فیالبداهه شعر میسرایند و ساز میزنند. قصههایی که عاشیقها در شب یلدا میگویند ریشه در افسانههای کهن ایرانی دارد. قصههای قهرمانی مثل «کوراوغلو» و قصههای مهر و محبت شبیه «قربانی و پری» از قصههای مشهور عاشیقهاست.
در لرستان مردم در شب چله «گندم شیره» میخورند که گندمی است که در شیره میخیسانند و زردچوبه و نمک را با آن مخلوط میکنند سپس آن را روی ساج برشته میکنند و همراه خلال بادام، گردو، کشمش، سیاه دانه و کنجد مخلوط میکنند و میخورند. یکی دیگر از رسوم زیبای لرها به این شکل بوده که پسران کوچک و نوجوان، شب یلدا بر پشت بام خانهها میرفتند و کیسهای را به همراه طنابی از سوراخ دودکش خانهها به داخل خانه آویزان میکردهاند و شعری محلی میخواندند با این مضمون که صاحب خانه، انشاالله خیر به خانهات ببارد و کدخدای خانهات نمیرد، چیزی بده این پسر کوچک بیاورد. صاحبخانه از تنقلاتی که برای شب چله تدارک دیده بود، داخل کیسه میگذاشت و گاهی پیش آمده که صاحبخانه برای مزاح، دختر خردسال کوچکش را در کیسه گذاشته و آن پسر کیسه را کشیده بالا و این آشنایی در خیلی از موارد باعث ازدواج در بزرگسالی میشده است.
از این گونه آیینهای خاص در برگزاری یلدا فراوان میتوان شمرد، ایران کشوری با فرهنگی غنی است که مردمانش بنا به ذوق و سلیقه و طبیعت منطقهای که در آن زیست میکنند هر یک برای برگزاری سنتهای کهن آداب خاص خود را دارند.
منبع: چطور