خیلی از ما تصور میکنیم که برای شروع یک کسبوکار باید به دنبال ایدهای ناب گشت. در همین راستا فرآیند ایدهیابی و پرورش آن چنان طولانی میشود که ایده به مرحلهی اجرا نمیرسد یا آنقدر بد اجرا میشود که کسبوکار شکست میخورد. با ما همراه باشید تا با دو مرحلهی مهم شروع استارتاپ آشنا شوید.
داشتن ایدهای نو تصوری رایج و البته غلط بین افراد است که به عنوان رمز موفقیت یک کسبوکار معرفی میشود. اکثر استارتاپهای موفق در سه نکته با هم مشترک هستند:
۱- لزوما بهترین ایده را برای شروع کار خود انتخاب نکردهاند.
۲- ایدهی اصلی کار از خودشان نبوده است.
۳- روی ایدههایی مشابه با ایدههای رقبای خود در بازار کار کردهاند.
مهمترین نقطهی تمایز کسبوکارهای شکست خورده در نحوهی اجرای ایده است. البته این موضوع نباید اینطور تلقی شود که ایده به هیچ وجه اهمیت ندارد؛ چرا که ایدهی مناسب موتور محرکهی شروع یک کسبوکار به شمار میرود و تقریبا اجرای یک طرح کسبوکار بدون داشتن ایدهای مرکزی غیرممکن به نظر میرسد.
چرا ایده مهم است؟
ایده هستهی کار است: تمام فعالیتهای ما در طول روز براساس یک ایده شکل میگیرند. در بیشتر اوقات ایدهها روزمره و عادی به حساب میآیند و در بعضی اوقات نیز ایدههایی ناب و نوآورانه به ذهن میآیند. ایده اولین قدم برای اجرای فعالیتها هستند. بنابراین هر فرد توانایی ایدهپردازی را دارد ولی آدمهای خلاق ایدههای خود را جدی تلقی میکنند.
ایدهها مسیر را به شما نشان میدهند: برای حل یک مساله کافی است به یک ایده برسید، ایده مسیر حل آن را به شما نشان خواهد داد. برای اینکه به تصویری شفافتر از این مسیر رسید باید به ایدهپردازی مشغول شد و ایدهی اولیه را پرورش داد. ایدههای خود را دستهبندی کرده، هر دسته را با استراتژی خود مقایسه و بهترین را پیدا کنید.
ایدهها جنبههای جدیدی از کسبوکار را به شما نشان میدهند: ایدهی هرچند ناقص و بد میتواند مسیرهای جدیدی را به شما نشان دهد. هر مسیر به سمت یک هدف میرود و استراتژی جدیدی را بیان میکند تا جنبههایی از کسبوکار خود را ببینید که قبلا به آن توجه نمیکردید.
ایدهها روی تمام فعالیتهای کسبوکار تاثیر میگذارند: وقتی مسیر اصلی کسبوکار خود را کشف کردید، باید برای هر بخش از مسیر برنامهریزی کنید. ایدهها به کمک شما میآیند تا به شیوهای نو سرویس و کالای خود را به مشتریان معرفی کنید یا خلاقیت را در بین نیروهای کاری خود گسترش دهید.
چرا ایده مهم نیست؟
ایده به تنهایی کارایی ندارد: بعد از اینکه ایده به ذهن شما رسید، باید ایدهپردازی کنید و ایدهی اصلی را پرورش دهید. این مرحله مثل رویاپردازی است. اما خیلی از افراد در مرحله رویا میمانند و به اجرا نمیرسند. به یاد داشته باشید بهترین ایدهها هم اگر به اجرا در نیایند به هیچ دردی نمیخورند.
ایده گمراهکننده است: همهی ما در کسری از دقیقه فهرستی از ایدهها را برای هم بیان میکنیم، اما چالش اصلی در پیدا کردن بهترین ایده است. با گفتن ایدهها احساس موفق بودن به ما دست میدهد، در حالیکه نمیتوانیم حتی بهترین ایده را پیدا کنیم.
ایده گولزننده است: ایده مثل چاقو عمل میکند؛ هم ابزار مفیدی است و هم میتواند دست شما را ببرد. اگر نتوانید فهرست ایدههای خود را کوتاه و به ایدههای برتر جنبهی عملی ببخشید به بیراهه خواهید رفت و تمام تلاش شما برای ساخت کسبوکار از بین میرود.
اجرا
جای هیچ شکی نیست که اگر مرحلهای به اسم اجرا وجود نداشته باشد ایده به هیچ دردی نخواهد خورد. اولین مرحله در ایجاد یک استارتاپ داشتن هستهی اولیه آن یا ایده است، اما در مرحلهی دوم خوب یا بد بودن ایده آزمایش میشود. بنابراین به جای اینکه مدام به ایدههای خود ببالید، به دنبال اجرایی کردن آنها باشید.
“برای من ایدهها تا زمانی که اجرایی نشوند هیچ ارزشی ندارند. اگر ارزش ایده برابر با یک باشد، اجرا ارزشی میلیونها برابر دارد.”
اجرا مثل آب هستهی اصلی کسبوکار را سیراب میکند: مثل بذر یک گیاه که برای رشد خود به آب، خاک و نور خورشید احتیاج دارد، ایده هم برای رشد به اجرا نیاز دارد. بدون اجرا هیچ ایدهای هر چقدر عالی به واقعیت نمیرسد.
اجرا درستی ایده را آزمایش میکند: بین داشتن یک برنامهی مناسب و انجام مناسب یک برنامه تفاوتهای زیادی وجود دارد. در فضای رقابتی بازار مطمئنا با چالشهای جدید و پیشبینی نشدهای روبهرو خواهید شد که امکان بروز خطا را به مراتب بالاتر میبرد. ایده برای حل این چالشها به کمک شما میآید و اجرا درستی ایده را نشان میدهد.
نحوهی اجرا مزیت رقابتی یک کسبوکار است: اجرا به معنای بهبود مداوم کسبوکار است. درست مثل پرورش ایده که باید یک ایدهی بزرگ را به گروهی از ایدههای مرتبط با آن تقسیم کنید، مرحلهی اجرا نیز به مرحلههایی کوتاهتر و قابل دسترسی تقسیم میشود. مثل بازی دومینو، با پیشروی مهرهها نتیجهی کار شما بیشتر خود را نشان میدهد و عامل تمایز شما با بقیهی رقبا میشود.
چرا اجرا سختترین مرحله است؟
اجرای یک ایده چالشیترین بخش یک کسبوکار است: خیلی از ایدههایی که به فکر شما میرسند قبلا به فکر افراد دیگر هم رسیدهاند و به دلیل ناتوانی در اجرا، ایده را پیگیری نکردهاند. شما هم اگر توانایی انجام ایدهی خود را ندارید احتمالا آن را فراموش خواهید کرد یا اگر به درستی اجرا نکنید شکست خواهید خورد.
اجرا کار زیادی میطلبد: برای رسیدن به محصول نهایی مراحل زیادی را باید طی کنید. عامل مشترک تمامی این مراحل کار زیاد است که به پشتکار شما بستگی دارد. بنابراین نباید خیلی زود ناامید شوید و دست از کار بکشید.
اجرا نیازمند سرمایهی مالی است: پیدا کردن ایدهی مناسب کار زیاد سختی نیست و نیاز به پول و سرمایهی زیادی هم ندارد. شما در هر حالتی میتوانید به ایدهی مناسب برسید. اما در اجرا نیاز به یک بودجهی از پیش تعریف شده دارید. پیدا کردن منبع مالی یکی از چالشهای شروع یک استارتاپ به شمار میرود که موفقیت در آن میتواند مسیر اجرا را آسانتر کند.
جمعبندی
ایده و اجرا هر دو برای شروع یک استارتاپ حیاتی به نظر میرسند. ایده مسیر را نشان میدهد و اجرا مسیر را برای رسیدن به هدف هموار میکند. بنابراین اگر به دنبال ایجاد یک کسبوکار جدید هستید باید به ایده و اجرا اهمیت زیادی بدهید.
باید توجه کنید که به اجرا درآوردن ایده کار هر فردی نیست و تواناییهای زیادی را میطلبد. به همین دلیل هم در بسیاری از سازمانها، دفتری به نام اتاق فکر تشکیل میدهند تا با بحث و بررسی ایدههای مختلف کار اجرایی را به بخشهای دیگر بسپارند. در طرف مقابل نیز مرحلهی اجرا یک شبه اتفاق نمیافتد؛ بسیاری از شرکتهای مطرح نیز در انجام پروژههای خود شکست میخورند. همچنین اگر ایدهی شما قبلا توسط شرکتهای دیگر اجرایی شدهاند نگران نباشید. رمز موفقیت در ایدهی بیهمتا نیست، اجرا عامل تمایز شما از بقیهی رقبا خواهد بود. فیسبوک بعد از مای اسپیس و پپسی بعد از کوکاکولا شروع به فعالیت کردهاند.
به یاد داشته باشید هیچ ایدهای آنقدر درخشان نیست که آیندهی کسبوکار شما را تضمین کند و هیچ ایدهای هم آنقدر بد نیست که نتوان آیندهای مطمئن برای آن ترسیم کرد. بنابراین دست از ایدهپردازی برندارید، ایدههای خود را یادداشت کرده و برای اجرایی شدن آنها برنامهریزی کنید.